. . .

در دست اقدام رمان قلب فلک‌زده | نگین اربابی

تالار تایپ رمان
نام رمان: قلب فلک زده
نویسنده: نگین‌اربابی
ژانر: عاشقانه جنایی
خلاصه: قلب فلک‌زده‌ام را در طنابی پیچ در پیچ قرار داده‌ام تا احساساتم را نشان ندهد.
چون من برای اینده‌ مجهولم برنامه‌ها دارم و نمی‌دانم تا چقدر موفق میشم تا به تمامی آن‌ها برسم؛ اما آخرین چیزی که باید در قلب سیاهم به وجود نیاید آن عشق کهنه‌مان شده‌ست...!
 

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
930
پسندها
7,503
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
2a3627_23IMG-20230927-100706-639.jpg

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ رمان

اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین در زیر سوالتون رو مطرح کنید.
بخش پرسش سوال‌ها

قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.
قوانین درخواست جلد

برای درخواست نقد، با توجه به قوانین در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.
درخواست منتقد

برای رمان شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.
درخواست رصد


جهت درخواست صوتی شدن آثار خود می‌‌توانید در تالار مربوطه، درخواست دهید.
درخواست صوتی شدن رمان

و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.
تاپیک اعلام پایان رمان

|کادر مدیریت رمانیک|
 

Negin_12

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8501
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-23
آخرین بازدید
مشاهده موضوع رمان قلب فلک‌زده | نگین اربابی
موضوعات
1
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
21

  • #3
مقدمه:
طنابی برداشتم و دست‌هایش را پشت سرش بستم؛ آن هیکل تنومند مرد روبه‌رویم می‌توانست ده تا دختر مثل من را به آب خوردن شکست دهد؛ اما من هم لاویا هستم؛ لاویا بهرامی کسی که خیلی سختی کشید تا به این‌جا برسد.
به خونی که از پیشانی مرد فرو می‌پاشید نگاهی انداختم و قهقهه‌ای از خوشحالی سر دادم...
***
سلام سلام
اول از همه قبل از شروع رمان باید بگم امروز 3 مرداد ۱۴۰۳ هستش؛ بنده حامله هستم و امروز روز تاریخ زایمانم بوده ولی از شانس بنده که نمیدونم خوب یا بد بدونمش هنوز نی‌نی‌م به دنیا نیومده.
این‌‌ رمان خفن و شروع کردم تا هم وقتم بگذره و هم بتونم کمی از ایده‌های ذهنم و روی این رمان خالی کنم.
این‌ رمان واقعا باارزشه برای من؛ چون با‌ وجود کمردرد شدیدم در حال تایپ رمان هستم.😌😂
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 4)

بالا پایین