بحث و گفتگو دیالوگ‌های یهویی

[Miss Nili]

-من فقط بهش گفتم لبخند بزنه.
- خب اونم همین کارو کرد.
-نه ببین تو نمی‌فهمی، اون داره قلب من رو می‌لرزونه.»

 

[Miss Nili]

-«زندگی همینه! آدمایی که تصورش رو هم نمی‌کردی از زندگیت میرن و عاشق آدمایی میشی که ازشون متنفر بودی...»
-«من جزو کدوم دسته از آدمای زندگیتم؟»
-«اونایی که فعلا ازشون متنفرم.»

 

[Miss Nili]

-«بسه، دیگه تحمل ندارم. من از اینجا می‌رم.»
-«وایسا!»
-«چیه؟»
-«راه خروج از اون‌وره.»

 

[Miss Nili]

-تو... حق نداری دل منو بشکنی.
- «چرا اون‌وقت؟»
-چون... هیچ آدم عاقلی جایی رو که توش زندگی می‌کنه روی سرش خودش خراب نمی‌کنه. تو اونجا زندگی می‌کنی. توی قلب من...

 

[Miss Nili]

- بسه. این بازی مسخره رو تموم کن.
- فقط یه دور دیگه. قول می‌دم تموم کنم.
- اما تو همین الانشم نزدیک بود با اون تیر چشممو کور کنی!
- نه دیگه. مطمئن باش این بار دقیق سمت قلبت نشونه می‌رم!

 

[Miss Nili]

- قول می‌دم که به کسی نگم.
- سری پیش هم که قول دادی، به تنها کسی که نگفتی خود من بودم!

 

[Maedeh]

ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ , ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ , ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻢ

 

[Maedeh]

اگه یه خر آدمو ب×و×س کنه بهتر از اینه که یه ب×و×س آدمو خر کنه!

 

[Maedeh]

شعر فامیل دور:

شادمانی همه جا پشت در است، در گشودن هنر است…

 

[Maedeh]

هیچوقت در زندگیتون با یه خر درد دل نکنین!”