- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,410
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,136
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
اهمالکاری یک
اگر بخواهیم اهمالکاری در نوشتن را به دو قسمت تقسیم کنیم؛ اولین و شناختهشدهترین آن اهمالکاریِ پیش از نوشتن است. و به گفتۀ بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان «سختترین قسمت نوشتن، شروع کردن آن است». عموماً علاقهمندان به نویسندگی گرفتار این نوع اهمالکاری هستند. و هر نویسندهای اگر عزمی جدی برای نوشتن داشته باشد با روش خاص خود بر این نوع اهمال غلبه میکند. شاید روش زیرکانۀ ویکتور هوگو برایتان جالب باشد:
* نقل از فصلنامۀ ترجمان
اهمالکاری دو
غلبه بر این نوع اهمالکاری است که نویسندۀ ضعیف و متوسط را از نویسندۀ خوب و عالی متمایز میکند.
نویسندۀ متوسط بر اهمالکاری نوع اول غلبه کرده است، هر روز مینویسد و حتی شاید به لحاظ حجم نوشتار، از نویسندۀ خوب، جلوتر هم باشد. اما او از نوشتن برخی چیزها طفره میرود. و درست به خاطر همین است که همیشه به با نگاه حسرتزدهای به نویسندههای خوب نگاه میکند.
اما نویسندۀ خوب نمیگذارد هیچ موضوعی به هیچ بهانهای از دستش در برود، او چیزهایی مثل کمبود اطلاعات و زمان و مهارت را بهانه نمیکند.
نویسندۀ خوب میداند که تکمیل کردن اطلاعات حین نوشتن صورت میگیرد نه قبل از آن. او میداند که با نوشتن از یک موضوع است که میتوان آن را روشن کرد، نه پرسههای قبل از آن.
او آگاه است که موضوعی که از دست میگریزد دقیقاً همان است که باید نوشته شود. او میداند رشدِ نویسنده در نوشتن از چیزهایی است که دشوار به نظر میرسند، و نوشتن چیزهای سهل و ساده و دمدستی راه به جایی نمیبرد.
بنابراین اهمالکاری در نویسندگی در دو مرحله اتفاق میافتد. توجه ما همیشه به نوع اول، یعنی اهمال در شروع نوشتن است، اما مهمترین نوع اهمالکاری نوشتاری، اهمال در حین نوشتن است.
داستاننویسی که از سرودن شعر طفره میرود، یادداشتنویسی که از داستاننویسی فرار میکند، روزنامهنگاری که برای کتابنویسی بهانه میآورد، همه از اهمالکاری نوع دوم رنج میبرند. بنابراین به جای توجیه بیاستعدادی خودمان در گونههای دیگر، لازم است مثل ویکتور هوگو چارۀ منحصر به فردی برای اهمالکاریمان بیابیم، شاید این بار نیاز به عریان کردن روحمان باشد.
اگر بخواهیم اهمالکاری در نوشتن را به دو قسمت تقسیم کنیم؛ اولین و شناختهشدهترین آن اهمالکاریِ پیش از نوشتن است. و به گفتۀ بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان «سختترین قسمت نوشتن، شروع کردن آن است». عموماً علاقهمندان به نویسندگی گرفتار این نوع اهمالکاری هستند. و هر نویسندهای اگر عزمی جدی برای نوشتن داشته باشد با روش خاص خود بر این نوع اهمال غلبه میکند. شاید روش زیرکانۀ ویکتور هوگو برایتان جالب باشد:
اهمالکاری دو
غلبه بر این نوع اهمالکاری است که نویسندۀ ضعیف و متوسط را از نویسندۀ خوب و عالی متمایز میکند.
نویسندۀ متوسط بر اهمالکاری نوع اول غلبه کرده است، هر روز مینویسد و حتی شاید به لحاظ حجم نوشتار، از نویسندۀ خوب، جلوتر هم باشد. اما او از نوشتن برخی چیزها طفره میرود. و درست به خاطر همین است که همیشه به با نگاه حسرتزدهای به نویسندههای خوب نگاه میکند.
اما نویسندۀ خوب نمیگذارد هیچ موضوعی به هیچ بهانهای از دستش در برود، او چیزهایی مثل کمبود اطلاعات و زمان و مهارت را بهانه نمیکند.
نویسندۀ خوب میداند که تکمیل کردن اطلاعات حین نوشتن صورت میگیرد نه قبل از آن. او میداند که با نوشتن از یک موضوع است که میتوان آن را روشن کرد، نه پرسههای قبل از آن.
او آگاه است که موضوعی که از دست میگریزد دقیقاً همان است که باید نوشته شود. او میداند رشدِ نویسنده در نوشتن از چیزهایی است که دشوار به نظر میرسند، و نوشتن چیزهای سهل و ساده و دمدستی راه به جایی نمیبرد.
بنابراین اهمالکاری در نویسندگی در دو مرحله اتفاق میافتد. توجه ما همیشه به نوع اول، یعنی اهمال در شروع نوشتن است، اما مهمترین نوع اهمالکاری نوشتاری، اهمال در حین نوشتن است.
داستاننویسی که از سرودن شعر طفره میرود، یادداشتنویسی که از داستاننویسی فرار میکند، روزنامهنگاری که برای کتابنویسی بهانه میآورد، همه از اهمالکاری نوع دوم رنج میبرند. بنابراین به جای توجیه بیاستعدادی خودمان در گونههای دیگر، لازم است مثل ویکتور هوگو چارۀ منحصر به فردی برای اهمالکاریمان بیابیم، شاید این بار نیاز به عریان کردن روحمان باشد.
نام موضوع : دو نوع اهمال کاری در نوشتن | دومی را خیلی ها نمی دانند!
دسته : متفرقه آموزش نویسندگی