. . .

انتشاریافته دلنوشته من ترس دارم | رمیصا.پَکس کاربر انجمن صدای رمانیک

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. اجتماعی
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
الماسی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
نام دلنوشته: من ترس دارم
به قلم: رمیصا.پَکس
مقدمه: هیچ‌گاه در صندوقچه‌ی باورهایم نمی‌گنید که روزی برسد که روح جسورم، این‌چنین ترسو و منزوی شود. روحی که روزی همچون آهویی گریز پا قله های عشق را می‌پیمود اکنون طاقت راه رفتن نیز ندارد. شاید دلیلش همان دیوانه شدن مجنون و آواره شدن فرهاد است. شاید دلیلش همان بیستونی است که فرهادی برای کندنش وجود نداشت. و امان از بیستون عشق...
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #11
مرا به عاشق شدن چکار خدایا؟!

وقتی حتی تیغ نگاهش رحمی به دلم نکرد

مرا به لیلی شدن چکار خدایا!؟

وقتی مجنونم دیوانه ام کرد!

مرا به شیرین شدن شدن چکار خدایا!؟

وقتی فرهادم بیستونی برایم نکند.

مرا به دوست شدن چه کار خدایا!؟

وقتی بهترین رفیقم حرمت شکست.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #12
ن ترس دارم از نگاهت.

من ترس دارم از صدایت.

من ترس دارم از لمس دست هایت.

من ترس دارم از هرم نفس هایت.

آری من همیشه دختری ترسو بوده ام!

اما می دانی چرا؟

چون نگاهت قلبم را سلاخی می کند.

چون صدایت توکیوی قلبم را دچار زلزله می کند.

چون لمس دست هایت وجودم را ذوب می کند.

چون هرم نفس هایت اکسیژن را از ریه هایم می گیرد.

آری من به همین دلایل همیشه دختری ترسو بوده ام؛ این درد ها برایم چیزی نیست البته اگر، باشی!

اما نیستی و درد هجرانت به تنهایی دارد مرا از پا در می آورد.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #13
شبت بی یادم پر از کابوس.

زندگیت بدون حضورم زمستانی مطلق.

قلبت بعد از من نا آرام،

نفس هایت تنگ،

دستانت لرزان،

جوانی ات زودگذر،

عشقت دروغ،

زیرا که....

شبم بدونت پر از کابوس است.

تابستان زندگی ام زمستان است.

قلبم نا آرام است.

نفس تنگی بخشی از وجودم شده.

لرزش دستانم پیش کش، در قلبم زلزله است.

در اوج جوانی قلبم پیر شد.

عشقم، حس پاکم، لگد مال شد.

نمی توانم به خاطر تمام این ها نفرینت نکنم.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #14
به راستی تنهایی رفیق با مرامی است!

می گویند تنهایی تنها مختص خداست و فقط برای او هم زیباست.

می گویند انسان در تنهایی افسرده می شود

پس چرا کسی نمی گوید در سختی ها یک دیگر را تنها نگذارید؟

پس چرا کسی نمی گوید در تنهایی یک دیگر را تنها نگذارید؟

آری درست است بعضی از مردم فقط در حرف، دوست گرمابه و گلستانند؛ وگرنه کار که به عمل رسید تنها تر از تنهایی هستی و به یکباره همه محو می شوند!

باز هم باید آفرین گفت به تنهایی که حتی در تنهایی هایت نیز تنهایت نمی گذارد!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #15
ببخش قلب صبورم.

ببخش که خودم کشتمت و خودم اکنون تسلیت می گویمت.

ببخش اگر خودم هوایی ات کردم و اکنون خودم بال هایت را می چینم.

ببخش اگر طلبکارم هستی،

ببخش که بسیار بدهکارم به تو.

ببخش که نا آرامی،

ببخش که سنگ صبوری نداری.

ببخش اگر بیماری،

ببخش که طبیبی نداری.

ببخش که باید خاموش شوی.

آری من ترس داشتم از تمامی این بدهی هایی که به تو داشتم..

ببخش که بدهکارت هستم.

منم در ازای تمامی این ها می بخشمت که نمی توانی مرا ببخشی!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #16
یادم است تا چند ماه قبل می گفتی از خانه بیرون نیا.

می گفتی کرونا آمده.

می گفتی برای تو که آسم داری بسیار خطرناک است.

می گفتی نباشی نیستم.

می گفتی بودنت رقم می زند آینده ام را...

پس چرا؟!

اکنون خودت کرونایم شدی!

خودت دلیل تنگی نفس هایم شدی.

اکنون که نیستم چرا هستی؟

ای کاش می گفتی نبودنم رقم نمی زد آینده ات را.

پس چرا؟

آن تیکه گوشتی که در سمت چپ قفسه سینه ام بازی می کند...

تو را، هم بازی اش را، می خواهد.

ای کاش که برگردی.

می دانی که من بازی کردن را دوست ندارم.

اعصاب و حوصله اش را ندارم.

شاید این بازیکن کوچک اتاق سینه ام را مجبور به بی حرکت شدن کردم!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #17
+دوستت دارم. قول می‌دهم که نمی‌روم.

- قول مردانه؟

+ قول مردانه!

چه ساده زدی زیر قولی که در قالب مردانه تحویل من دادی.

هنوز در عجبم آن دوستت دارم هایت که از ته قلبت نبود.

پس چرا انقدر ته قلبم را قلقلک می داد؟

هنوز برایم جای سوال است.

تو از مرد بودن چه برداشتی کرده ای دقیقا؟!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #18
می‌دانی مرگ تدریجی چیست؟

مرگ تدریجی این است که دستانت را در دستانش ببینم و نتوانم کاری کنم.

مرگ تدریجی این است که می بینم دستانی که روزی جایگاه دستان من بود اکنون...

دستانش را محکم گرفته است.

محکم! از آن محکم هایی که آدم با دیدنش یقین پیدا می کند به وجود آمدن فاصله بین آن دست ها محال است!

محکم! آن گونه که من همیشه حسرتش را می خوردم.

مرگ تدریجی این است که می بینم کسی غیر از خودم در دریای چشمانت غرق است.

مرگ تدریجی این است که با وجود تمام نامردی هایت نمی توانم فراموشت کنم.

مرگ تدریجی این است که...

آن قدر به بودنت معتادم که اکنون خاطره هایمان را به رگ های قلبم تزریق می کنم.

تا شاید این قلب دیوانه آرام گیرد.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #19
اینجا منم و شبنم های انفراد

آنجا تویی که راحت مرا برده ای ز یاد

اینجا منم و اشک های تنهایی و هق هق

آنجا تویی با او و یک دنیا عشق

اینجا منم و عشق تو در سینه ام

آنجا تویی با او ای عشق دیرینه ام

اینجا منم در حسرت آغوش تو

آنجا تویی و او لم داده در آغوش تو

اینجا منم زندانی در خاطراتت

آنجا تویی و عاشق سینه چاکت

اینجا منم با زنده عشق تو در قلبم

آنجا تویی بی خبر از قلب مرده ام!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

مدیر تایپ

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1519
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
0
نوشته‌ها
379
پسندها
1,024
امتیازها
123

  • #20


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین