انتشاریافته دلنوشته به همین اشک‌ها قانعم | نیلوفر نانکلی کاربر انجمن رمانیک

‌

به نام خالق عشق

نام نویسنده: نیلوفر نانکلی
ژانر: عاشقانه، غمگین
مقدمه:
‌ اشک‌هایم تمام دلتنگی‌هایم را شسته‌اند.
آب که نرفته‌اند هیچ!
بیشتر به دور گلوی احساساتم می‌پیچند!​

 

[Miss Nili]

غمگین‌تر از آنم ‌که اشک‌هایم را پاک کنم!
دل‌ سنگ‌تر از آنی که مرحم زخم‌هایم شوی‌.

 

[Miss Nili]

باران که می‌بارد، زودتر از ترس هجوم خاطراتت، به آغوش‌ِ خواب پناه می‌برم.
آخر می‌دانی؟
می‌دانی که من هنوز جای خالی بارانیت در آن شب بارانی بر روی دوشم سنگینی می‌کند!

 

[Miss Nili]

سخت بود باور رفتنت و سخت‌تر آن‌که نتوانستم آن را به قلبم بفهمانم.
هنوز هم چون گذشته به یادت می‌تپد، به یادت دلتنگی می‌کند و عطر حضورت را احساس می‌کند!

 

[Miss Nili]

بال‌هایم را شکستی‌!
نگذاشتی پا به پایت پرواز کنم
و این گونه شد که قرن‌ها از تو دور افتاده‌ام!

 

[Miss Nili]

دیگر دلتنگ تو نیستم!
اما دلتنگی برای خاطراتمان،
چه بی‌صدا مرا از پای درمی‌آورد.‌

 

[Miss Nili]

به شیرینی آن لحظه‌ی زیبا قسم!
گاهی از این‌که قدرت ضبط خواب‌هایم را ندارم ساعت‌ها اشک می‌ریزم.

 

[Miss Nili]

دیگر تحمل روزهای تکراری را ندارم.‌
حداقل تا زمانی‌که، روزشمار تقویم یادآور می‌شود که یک روز دیگر هم گذشت و ندیدمت.

 

[Miss Nili]

گاهی فکر می‌کنم کسی روزهای باهم بودن‌مان را روی دور تند گذاشت که آن‌قدر سریع از آن روزها گذشتیم.

 

[Miss Nili]

دیشب دیدمت
همان لبخند همیشگی
همان چشم‌های معصوم
همان زیبایی خیره کننده
شاخ گل رزی را چون گذشته به من دادی و من از عطر آن تازه شدم.
حیف و صد حیف که در خواب دیدمت!

 

[Miss Nili]

دیگر توان یادآوری خاطراتت را ندارم.
با هر بار یادآوری دل‌شکسته‌تر از پیش می‌شوم و یادت را در قلبم به خاک می‌سپارم.
اما با طلوع خورشید روز نو می‌شود و خاطراتت پیچک‌ وار به دور گلوی احساساتم می‌پیچند.
این مرور هر روز چه چرخه‌ی تلخی است!