متروکه دلنوشته‌ی احیاگر عاشق | نیلوفر نانکلی کاربر انجمن رمانیک

🌟به نام خالق هستی🌟

نام دل‌نوشته: احیاگر عاشق

نام نویسنده: نیلوفر نانکلی

ژانر: تراژدی

مقدمه:
نمیدانم،
نمی‌دانم بغض ابرناک گلوگیر واژه‌ها را چگونه ادا کنم تا اندوه بی‌پایانم منجر به لغزش خیس پلک‌ها نشوند، و مرا یارای نوشتن سفرنامه‌ای شوند که بر این تقویم همیشه زمستانی در خاطرم نقش خواهد بست.
سفرنامه‌ای که شکوه پایانش، شروع اشتیاق آور داستان‌هایی جدید است.

سخن نویسنده: سلام، این دلنوشته برگرفته از زندگی دوست عزیزی هستش که دی ماه سال نود و هشت روح بزرگش پر کشید و بعد رفتنش با اهدای عضو به پانزده نفر زندگی دوباره‌ای هدیه کرد.​

 

[tor_anj.kh]

به نام خداوند دل‌های پاک

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!
متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.

خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!
[قوانین و مراحل ایجاد تاپیک دلنوشته]

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

پس از اعلام اتمام نگارش برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]


متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!

|مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک|​

 

[Miss Nili]

می‌نویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد!
از تویی که قلب مهربانت پس از آن کوچ زمستانی تا ابد دردناک، در سینه‌ی دیگری نبض می‌زند.
می‌گویند نیستی،
و از داشته‌هایت دل کنده‌ای!
اما نبودن همیشه به معنای حضور آدمی نیست!
هُرم نفس‌هایت...
شور همیشگی و فراموش نشدنی چشم‌هایت...
صدای تپش قلبت که باشد،
یعنی نرفته‌ای و همیشه خواهی ماند.

 

[Miss Nili]

چه بگویم؟!
وقتی که شاهد تپش نبض زندگی‌ات در کالبد دیگری هستم؟!
آدم‌های عادی که می‌روند در لابه‌لای دل‌مشغولی‌های زندگی،
در میان کوهی از خاطرات تلخ و شیرین گم می‌شوند.
خیلی اوقات در ته صندوقچه‌ی ذهن آدمی جا خوش می‌کنند و هر از گاهی نیاز به گردگیری و غبارروبی دارند.
انسان‌های بزرگ که می‌روند، به یک‌باره شهر خالی می‌شود.
قلب‌ها انگار چیزی گم کرده‌اند و چشم‌ها در غم فراق‌شان می‌بارند.
پاها که به هر کجا قدم می‌گذارند، اویی که خاطرات شیرینی را برایشان به یادگار گذاشت و گذشت را به یاد می‌آورند!

 

[Miss Nili]

دوست خوب و مهربانم،
نمی‌توانم از تو بگویم،
هر زمان خواستم از فراق بگویم قلمم نالید!
خواستم از وصال بگویم، سطر به انتظار نشست!
اما...
همین که خواستم از تو بگویم تنها اشک‌هایم چکید.
یاد تو...
نام پر از مفهوم و زیبای تو...
حضورت همه در جای جای دیوارهای قلبم جاریست...

 

[Miss Nili]

می‌دانی بعد از پر گشودنت چه چیز قلب غمگینم را می‌رنجاند؟
فکر به این موضوع که تو به آرزوهایت در این دنیای کوچک و پر از هیاهو نرسیدی!
اما این را می‌دانم،
آرزوهایت روزی در دنیای بزرگ ابدی به تو خواهند رسید.
این را می‌دانم که
آسمانی‌ها تاب دوری‌ات را نیاوردند...
اما نگران نباش!
خدا بیش‌تر از آدم‌های زمینی هوایت را دارد!
خصوصا‍ً تو که پس از رفتن نیز امید دل‌ بی‌قرار خیلی‌ها بوده‌ای.

 

[Miss Nili]

دخترک زیبای شبنم،
از خشت‌های محبت وجودت دیوار‌های مهربانی ساخته‌ای!
حضورت را هر روز احساس می‌کنم.
می‌بینمت!
می‌بینم که آرام آرام از پله‌ها بالا می‌روی،
به هر کجا سرک می‌کشی...
و در آخر
صدای گام‌های رفتنت مرا به خود می‌آورد.
آن‌موقع است که می‌فهمم باز هم به دنبال رد پاهایت رفته‌ام!

 

[Miss Nili]

امیدوارم از آن دوردست‌ها،
از آسمان،
برایم دعا کنی.
حال تو که خوب است،
اما از حال اطرافیانت مطمئن نیستم!
برای دل غم‌دیده‌ی مادرت،
و بغض نفسگیر پدرت،
دعا کن.
دعا کن تا رنج فراق آسان‌تر شود.