. . .

دفترکار دفترکار کپیست ansel | انجمن رمانیک

تالار دفترکار کپیست‌ها



دفتر کار کپیست: @ansel

کپیست گرامی زین پس به صورت زیر پس از پایان و تایید هر اثر دفترکار خود را کامل کنید.
پی‌نوشت: همان پست کامل ارسال شده در تاپیک را کپی می‌کنید.

نام اثر:
نام نویسنده: (حتما نویسنده را تگ کنید.)
لینک تاپیک اثر در انجمن: (در صورتی که در انجمن تایپ شده باشد.)
ژانر:
سطح:
تعداد صفحات:
خلاصه:
مقدمه:
برشی از اثر:
جلد:
فایل PDF:

نکته: جز کپیست مربوطه هیچ‌کس اجازه ندارد در این تاپیک پستی ارسال کند.

- با سپاس مدیریت تالار کپیست -
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #2
نام اثر: دلنوشته موژ هجران
نام نویسنده: هدیه قلی زاده(@هدیه زندگی)
ژانر: تراژدی
سطح: نقره ای
تعدادصفحات: 18
تایپک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته موژ هجران| هدیه قلی‌زاده نویسنده انجمن رمانیک

خلاصه:

این تکرار ساعت‌ها، از این بیهوده بودن‌ها، از این بی‌تاب موندن‌ها، از این تردیدها، از این مرگ باورها و رویاها، بیزارم. بیزار!

مقدمه:
با یادآوری اون روزهایی که کنارت بودم،
که درکنارم بودی،
لبخند روی لبم می‌شینه.
عجیب دلتنگ اون روزهام!
اون روزهایی که بی‌دغدغه پیشت بودم.
که طنین صدای خنده‌هام آوازش همه جا پیچیده بود.
ای کاش می‌شد برگردم به همون روزها!
همون روزها.
نمیشه؟
قیمتش هرچیه من میدم. فقط من رو برگردونید به همون روزها!

برشی از اثر:
دیدی؟
گاهی اوقات با اون همه مهربونی، لطف و بخشندگی‌هایی که می‌کنی جوابت چی میشه؟
افرادی که یه روز ادعای دوست داشتنت رو داشتن، حتی از گرفتن یه حالت چطوره ساده می‌گذرن و این دل تو هست که بیشتر می‌شکنه
ای‌کاش می‌شد برگردم به سال‌های قبل!
ای‌کاش باعث عذابت نمی‌شدم!
ای‌کاش باعث ناراحتیت نمی‌شدم!
ای‌کاش همون بودم!
ای‌کاش نمی‌رسوندی من رو به این دوراهی
و من اون‌قدری خستم این روزها که میگم:
- ل*ع*ن*ت به تموم این ای‌کاش‌ها.



جلد:
negar_d9cdf806695de9d1_lknn.png



فایل PDF: موژ هجران
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #3
نام اثر: دلنوشته زندگی را ورق بزن

نام نویسنده: @تقدیر

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته زندگی را ورق بزن | فاطمه - مجیدی

ژانر: تراژدی

سطح:
نقره ای

تعداد صفحات: 9

خلاصه:

________

مقدمه:
غم؛ ولی امید داشتن برای زندگی.
تو باید زیر این همه درد دووم بیاری؛ ولی به خدا و خودت امید داشته باشه!‌



برشی از اثر:
شده یک روز از درد گریه کنی، زجه بزنی و فریاد بکشی؛ ولی کسی کنارت نباشه؟ کسی نباشه درکت کنه؟!
شده بعضی وقت‌‌ها زمین بخوری، دست‌هات رو روی دهنت بزاری و صدای هق هقت رو توی گلوی پر از بغضت خفه کنی، خفه کنی تا کسی متوجه نابود شدنت نشه و صدای شکسته شدن قلبت رو نشنوه؟




جلد:

%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%B1%D8%A7_%D9%88%D8%B1%D9%82_%D8%A8%D8%B2%D9%86_yv0n.jpg



فایل PDF: زندگی را ورق بزن
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #4
به نام خدا
نام اثر: مجموعه شعر سوفل قلبی
نام نویسنده: نادیا بیرامی @Na.dya.o.o
لینک اثر در انجمن: تمام شده - مجموعه شعر سوفل قلبی|YiL.diz.o.o
سطح: الماسی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
تعداد صفحات: 21
خلاصه:
______

مقدمه:
دیری‌ست که ناگه دلم،
آهسته می‌گیرد!
هان! به یک‌باره نه، آرام آرام می‌گیرد!
ضربان بمی سخت چو پیچک،
کز حصاری تنگ، پیوسته جانم می‌گیرد!
حیاتی‌ست کوته عمر،
کز آغاز، رنگ گیسوانم می‌گیرد!
شباهنگام رشته‌ی نظری پدیدار گردد
ز پیش چشم
که می‌ترکاند تنها رگِ خوابِ وجودت،
چو منِ بی‌خواب دیرینه، نم نمک خواب می‌گیرد!
آه دریغا باز هم طلوع فردا تو را ز من می‌گیرد!
می‌دهم غم به نوش خاطرم،
که گهی سیراب نشده چنگ نزند
حلقه‌ی اشک‌ مرا،
آه چه دردی‌ست که می‌ستاند
جان بی‌جان تن مجروح مرا،
دیری‌ست که ناگه دلم،
آهسته می‌گیرد!
هان! به یک‌باره نه، آرام آرام می‌گیرد!
ندانم چه زخمی و کجای است کز آن دردی عمیق، ناخواسته می‌گیرد!

برشی از اثر:
باشد که قلب من درد کند،
اشک شود جاری، چو سیل بعد باران
خاموش باشد چراغ امید،
خسوف نگردد ناپدید،
شب تاریک‌تر از پیش،
بکشاند رنگ تیرگی بر دل من،
سرما بگیرد رمقم،
من بمانم و شب،
صبح شود؛ اما
منی نباشد
جا مانده باشد در دل‌شب!

جلد:
--1_wpwv.png



فایل PDF: شعر سوفل قلبی
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #5
نام اثر: رمان تب و تابم

نام نویسنده: @آلباتروس

لینک تاپیک اثر در انجمن:

ژانر: عاشقانه، تراژدی

سطح: برنزی

تعداد صفحات: ۹۰

خلاصه:
سال‌ها می‌گذرد. همه چی خوب بود و روال معمولیش را داشت؛ ولی دیگر بس بود. بایستی دوباره لرز می‌گرفتند، دوباره نا آرام می‌شدند. روزگار برگشته بود!
عمران و ماهی، دو جوانکی که غافل از گذشته‌ای تاریک، دچار عشقی ممنوعه شدند، عشقی که پس زمینه‌اش با دستان افرادی، خاکستر شده بود. دستان خوف مادر ماهی، گیتای مار گزیده و پنجه‌های پدر عمران، احسان، بنایش کرده بود!


مقدمه:
خواستیم پروانه باشیم به دور شمع عشق بچرخیم؛ اما سوختیم!
مقصر این زندگی، ما نبودیم. گنه‌کار را گذشتگان مشخص می‌کنند.
گنه ما، تنها عاشقی بود. گرفتار عشقی ممنوعه شدیم.
من حوا بودم که محو سیب سرخ عشقت شدم و تو... گرفتار من!
مقصر این زندگی، ما نبودیم. گنه‌کار را گذشتگان مشخص می‌کنند!


برشی از اثر:

خوش‌حالی در زیر پوستش جولان می‌داد. فوراً از خروجی دانشگاه، بیرون پرید.
با چشم، دنبالش گشت و بالاخره یافتش!
لبخندی گشاد زد و به سمتش پا تند کرد. سریعاً به داخل ماشین پرید و (سلام) بلند، بالایی تحویل داد.
- اوه! مشخصه شیرِ شیری!
- اوم، بله!
چشمکی زد و گفت:
- ارائه چطور بود؟
- عالی! عالی! عالی!


جلد:





فایل PDF: رمان تب و تابم
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
2
بازدیدها
123

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین