. . .

انتشاریافته درخواست کپیست رمان ژیکان | میم.ز

تالار درخواست کپیست
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر ویرایش

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1523
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
85
نوشته‌ها
391
راه‌حل‌ها
4
پسندها
746
امتیازها
158

  • #1

نویسنده: @MoOn! میم.ز
ویراستار: Aram.m
@tish☆tar
@Mahdieh ♡
رصد کننده: @selenopphile
@tish☆tar
@at♧er
@Ronia_a
منتقد: @مدیر نقد
طراح: @ROYA_S
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
نام اثر: ژیکان - جلد اول مجموعه‌هایش

نویسنده: میم.ز

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - رمان ژیکان | میم.ز

ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی

سطح: نقره ای

تعداد صفحات: 343

خلاصه:
او خواهان آزادیست؛ آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر لـ*ـب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد! با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام، همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!

مقدمه:
همه ما افسرده‌ایم فقط یه سری از آدم‌ها بهتر اون‌ رو مخفی می‌کنن؛ ولی بالاخره یه روز این حجم از ناراحتی از پشت اون نقاب شادی که روی صورتمون زدیم، بیرون می‌زنه و دستمون رو میشه و چهره واقعیمون که پر از چین و چروکه مشخص میشه! به قول معروف، ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه و چه...

مدیر کپیست

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1524
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
15
نوشته‌ها
419
راه‌حل‌ها
7
پسندها
680
امتیازها
183

  • #2

نویسنده: @MoOn! میم.ز
ویراستار: Aram.m
@tish☆tar
@Mahdieh ♡
رصد کننده: @selenopphile
@tish☆tar
@at♧er
@Ronia_a
منتقد: @مدیر نقد
طراح: @ROYA_S
سلام
کپیست @PishOoO
مهلت 10 روز
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

PishOoO

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
314
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-21
آخرین بازدید
موضوعات
113
نوشته‌ها
834
راه‌حل‌ها
64
پسندها
3,008
امتیازها
591

  • #3
نام اثر: ژیکان - جلد اول مجموعه‌هایش

نویسنده: میم.ز

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - رمان ژیکان | میم.ز

ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی

سطح: نقره ای

تعداد صفحات: 343

خلاصه:
او خواهان آزادیست؛ آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر لـ*ـب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد! با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام، همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!

مقدمه:
همه ما افسرده‌ایم فقط یه سری از آدم‌ها بهتر اون‌ رو مخفی می‌کنن؛ ولی بالاخره یه روز این حجم از ناراحتی از پشت اون نقاب شادی که روی صورتمون زدیم، بیرون می‌زنه و دستمون رو میشه و چهره واقعیمون که پر از چین و چروکه مشخص میشه! به قول معروف، ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه و چه بسا این ماه، ماه عاشقی باشه!

برشی از اثر:
آستین لباس سرمه‌ای رنگم رو پایین می‌کشم و سینی چایی رو از روی میز آشپزخونه برمی‌دارم و به سمت نشیمن حرکت می‌کنم. با استرس دوباره نگاهی به آستین‌هام می‌اندازم و بعد سینی چایی رو جلوی حاج بابا می‌گیرم.
دست حاج بابا بالا میاد و نگاه من زوم میشه، روی انگشتر عقیقی که یادگار پدربزرگ خدابیامرزم بود. بعد از برداشتن استکان چایی، قندون رو از داخل سینی بر می‌دارم و روی میز جلوی حاج بابا می‌ذارم و عقب گرد می‌کنم و راهی آشپزخونه میشم.
سینی رو، روی میز می‌ذارم و بعد آستین لباسم رو بالا می‌زنم و به شاهکار جدیدم نگاه می‌کنم و بعد از این‌که مطمئن میشم دیگه خون‌ریزی نداره، آستینم رو درست می‌کنم و راهی اتاق مشترکم با خواهرم میشم. خبری از کاغذدیواری و ست میز آرایشی و تختِ مثل هم نبود. گوشه اتاق یک تخت دوطبقه آهنی بود که حتی رنگِ درستی هم نداشت. یک کمد چوبی گوشه اتاق بود که با هربار باز کردن درش، صدای قیژ قیژش تا ده تا خونه اون طرف‌تر هم می‌رفت.
به سمت میز و صندلی چوبی که حاج بابا خودش درست کرده بود میرم و روی صندلی می‌شینم. به لطف حضور کرونا، حاج بابا دل از پول‌های داخل حسابش کند و یک لپ‌تاپ و گوشی برای من و خواهرم گرفت و تنها وسلیه‌های به‌درد بخور این اتاق، لپ‌تاپ و گوشی بود.
دستم رو به سمت کشویِ زیر میز می‌برم و بعد گوشیم رو از داخلش بیرون میارم. آستینم رو بالا می‌زنم و بعد از دست زخمیم عکس می‌گیرم.

جلد:



فایل PDF: ژیکان
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل

~مَهوا ~

رمانیکی جذاب
رمانیکی
شناسه کاربر
2071
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-14
آخرین بازدید
موضوعات
31
نوشته‌ها
426
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,677
امتیازها
243
سن
21
محل سکونت
حوضِ آبی!

  • #4
نام اثر: ژیکان - جلد اول مجموعه‌هایش

نویسنده: میم.ز

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - رمان ژیکان | میم.ز

ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی

سطح: نقره ای

تعداد صفحات: 343

خلاصه:
او خواهان آزادیست؛ آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر لـ*ـب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد! با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام، همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!

مقدمه:
همه ما افسرده‌ایم فقط یه سری از آدم‌ها بهتر اون‌ رو مخفی می‌کنن؛ ولی بالاخره یه روز این حجم از ناراحتی از پشت اون نقاب شادی که روی صورتمون زدیم، بیرون می‌زنه و دستمون رو میشه و چهره واقعیمون که پر از چین و چروکه مشخص میشه! به قول معروف، ماه همیشه پشت ابر نمی‌مونه و چه بسا این ماه، ماه عاشقی باشه!

برشی از اثر:
آستین لباس سرمه‌ای رنگم رو پایین می‌کشم و سینی چایی رو از روی میز آشپزخونه برمی‌دارم و به سمت نشیمن حرکت می‌کنم. با استرس دوباره نگاهی به آستین‌هام می‌اندازم و بعد سینی چایی رو جلوی حاج بابا می‌گیرم.
دست حاج بابا بالا میاد و نگاه من زوم میشه، روی انگشتر عقیقی که یادگار پدربزرگ خدابیامرزم بود. بعد از برداشتن استکان چایی، قندون رو از داخل سینی بر می‌دارم و روی میز جلوی حاج بابا می‌ذارم و عقب گرد می‌کنم و راهی آشپزخونه میشم.
سینی رو، روی میز می‌ذارم و بعد آستین لباسم رو بالا می‌زنم و به شاهکار جدیدم نگاه می‌کنم و بعد از این‌که مطمئن میشم دیگه خون‌ریزی نداره، آستینم رو درست می‌کنم و راهی اتاق مشترکم با خواهرم میشم. خبری از کاغذدیواری و ست میز آرایشی و تختِ مثل هم نبود. گوشه اتاق یک تخت دوطبقه آهنی بود که حتی رنگِ درستی هم نداشت. یک کمد چوبی گوشه اتاق بود که با هربار باز کردن درش، صدای قیژ قیژش تا ده تا خونه اون طرف‌تر هم می‌رفت.
به سمت میز و صندلی چوبی که حاج بابا خودش درست کرده بود میرم و روی صندلی می‌شینم. به لطف حضور کرونا، حاج بابا دل از پول‌های داخل حسابش کند و یک لپ‌تاپ و گوشی برای من و خواهرم گرفت و تنها وسلیه‌های به‌درد بخور این اتاق، لپ‌تاپ و گوشی بود.
دستم رو به سمت کشویِ زیر میز می‌برم و بعد گوشیم رو از داخلش بیرون میارم. آستینم رو بالا می‌زنم و بعد از دست زخمیم عکس می‌گیرم.

جلد:



فایل PDF: ژیکان
خسته نباشی😍
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #5
اثر در صف انتشار روی سایت اصلی قرار گرفت
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #6
درود
اثر روی سایت اصلی انتشار یافت
@MoOn!

 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
13
بازدیدها
260

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین