در این فرمول از مقدار ثابتی برابربا ۱، فاکتوری که ثابت نیست و چند متغیر استفاده میشود. پل در این فرمول از اهمیت رویداد (I)، پیچیدگی سیستم موردنظر (C)، ضرورت نیاز به کارکردن سیستم (U) و فراوانیِ (frequency) استفاده از سیستم (F) استفاده میکند.
پل در مقالهای که برای نشریهٔ Science Creative نوشت، از مثال پیشبینی وقوع قانون مورفی در زمانی استفاده کرد که رانندهای باید خودروی تویوتا ترسل (Toyota Tercel) خود را در هوای توفانی و بارانی در مسافتی حدود ۶۰ مایل (۹۶٫۵ کیلومتر) تا خانهاش براند، بدون اینکه کلاچ از کار بیفتد و عمل نکند. پل با استفاده از معادلهٔ مورفی به جواب ۱ میرسد: یعنی کلاچ ترسل بدون شک در هوای بارانی و توفانی از کار میافتد. اگرچه هر کسی که با ترسل آشنا باشد احتمالا با چنین مسئلهای روبهرو شده است و این را میداند، ولی اینکه میتوان این مسئله را ازنظر ریاضی نیز پیشبینی کرد، تا حدی ما را آرام میکند.
قانون مورفی حقیقت سادهای را به مهندسان، برنامهنویسانِ رایانه و دانشمندان یادآوری میکند: گاهی سیستمها ازکار میافتند و درست عمل نمیکنند. در بعضی موارد عمل نکردن یک سیستم به این معنی است که باید آزمایش را تکرار کنیم. ولی در بعضی از موارد، نتایج عمل نکردن سیستم بسیار پرهزینهتر است.
NASA بارها و بارها با چنین نتایجی روبهرو شده است. این آژانس فضایی شکستهای فراوانی داشته است و گرچه تعداد شکستهای آن در مقایسه با موفقیتهایش اندک است، ولی این شکستها معمولا بسیار پرهزینه بودهاند. برای نمونه در سفینهٔ فضایی بدون سرنشینی که در مدار زمین میچرخید، مجموعهای از سنسورها که به دو صورت درست و اشتباه متصل میشدند (درست مانند آزمایش Gee Whiz اصلی مورفی)، همگی به شکل اشتباه متصل شدند. وقتی سنسورها طبق آنچه
طراحی شده بود عمل نکردند، چترهای نجاتی که باید سرعت فضاپیما در زمان حرکت بهسمت زمین را کاهش میدادند باز نشدند و فضاپیما در صحرا سقوط کرد.