. . .

آموزش ایده‌هایی برای یک شروع جذاب در داستان

تالار مطالب آموزش نویسندگی

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #1

چگونه نوشتن داستان را شروع کنیم؟​

در اینجا باید نکته اساسی و بسیار مهم بالا برای نحوه شروع نگارش داستان را دوباره تکرار کنیم: شما باید داستان خود را از ابتدای آن شروع کنید!

اشتباه نکنید، مهم نیست از مرحله دوم داستان بنویسید یا سوم یا هر مرحله دیگر... می توانید آن را در هر مرحله ای که خواستید شروع کنید، اما باید در اولین خط یا اولین پاراگراف دقت زیادی داشته باشید و وسواس کافی به خرج دهید.

فراموش نکنید مرحله شروع، مهم ترین مرحله کتاب شماست!

شما باید به اولین خط یا اولین پاراگراف کتاب خود، پایبند باشید.

تنها چیزی که در چگونگی شروع داستان مهم است این است که ابتدای داستان شما خواننده را در قلاب داستان گیر انداخته و او را به خواندن ادامه داستان به شدت ترغیب کند.

اگر به اندازه کافی زمان صرف کرده و به فکر روش های خوبی برای نحوه شروع نگارش کتاب خود باشید، می توانید

نظر مثبت مخاطبان زیادی را به کتاب خود جلب کرده و به عنوان یک نویسنده حرفه ای، به فروشی بالا و موفقیتی ارزشمند برسید.

روش اول: شروع داستان باید علاقه خواننده را برانگیزد.

حتما شما هم به عنوان یک نویسنده در ابتدای داستان، تنها چیزی که می خواهید این است که خوانندگان تا پایان، داستان شما را بخوانند.

بنابراین، باید حتما با روشی شروع کنید که مخاطب را درگیر کرده؛ علاقه او را برانگیخته و او را برای خواندن ادامه داستان ترغیب کند.

یک روش عالی برای شروع داستان این است که یک سوال مطرح کرده و در شناساندن یک شخصیت مهم از داستان خود، با صحنه سازی مخاطب را درگیر کرده و برای او هیجان و چالش ایجاد کنید.

روش دیگر برای برانگیختن علاقه خواننده در شروع داستان این است که یک سرنخ از مسیری که قرار است رمان شما تا پایان در پیش بگیرد به مخاطب بدهید. یا حتی می توانید امکان یک برداشت واضح از داستان را به مخاطب بدهید.

روش های زیادی برای برانگیختن علاقه خواننده در همان شروع داستان وجود دارد، اما نکته مشترک در همه آنها این است که باید به اندازه کافی روی مخاطب تاثیر بگذارند تا مطالعه را تا پایان ادامه دهد.

روش دوم: برای شروع داستان، یک شخصیت را در یک محیط قرار دهید.

در این روش برای شروع داستان خود می توانید مکانی را توصیف کرده و یک شخصیت را در آنجا ایجاد کنید.

برای نمونه به مثال های زیر توجه کنید:

"مادربزرگ داشت فنجان های چای مراسم خاکسپاری را درون سینی می چید که یک دفعه یادم افتاد در گاوصندوق را باز گذاشته ام!"

"کامران همیشه روی پتوی قرمز اتاق پشتی می خوابید."

"احمدرضا فهمید که چیزی را در دفتر کار خود جا گذاشته است."

" من و او در جاده ای غبارآلود در حال سفر بودیم."

همه این مثال ها همزمان با معرفی عناصری که توجه مخاطب را به خواندن جلب می کند، شخصی را در مکانی توصیف می کنند.

• مراسم خاکسپاری کیست؟

• چرا کامران همیشه روی آن پتوی خاص می خوابد؟

• احمدرضا چه چیزی را در دفتر کار خود جا گذاشته است و پس از بازگشت او به دفتر چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

• آیا سفر آنها در به خاطر غبار جاده مهار می شود و اصلا آنها کجا هستند؟

با این نوع شروع، بلافاصله برای مخاطب؛ از شخصیت ها؛ مکان ها و اتفاقاتی که رخ داده، سوالاتی پیش خواهد آمد که دوست دارند هر چه سریعتر پاسخی برای آن دریافت کنند.

روش سوم: در شروع داستان، یک شخصیت اصلی را معرفی کنید.

رمان یا داستان کوتاه شخصیت محور خود را با معرفی یک شخصیت اصلی شروع کنید. سعی کنید این شخصیت یا شخصیت ها را آنقدر در نظر خواننده، جذاب و رمزآلود معرفی کنید تا علاقه پیدا کنند که آنها را بهتر و بیشتر بشناسند!

برای مثال نباید شخصیت اصلی را اینگونه به مخاطب معرفی کنید: "این سامان است و او در منابع انسانی یک شرکت، کار می کند." اینگونه توصیف ها فوق العاده کسل کننده و فاجعه است!

باید ببینید می خواهید در مورد چه چیزی که مربوط به سامان است صحبت کنید؟ محرمانه بودن یا عجیب بودن کارهای او؟ مثلا می توانید بگویید: "این سامان است و او قورباغه های تاکسیدرمی را جمع می کند." این جمله برای شروع داستان خوب است.

در شروع داستان سعی نکنید خیلی سریع سراغ اصل مطلب رفته و شخصیت را به طور کامل به مخاطب لو دهید.

برای مثال: "اِما موهای زرد و چشمانی آبی داشت و دیوانه وار عاشق نامزد خود گِرگ بود."

ین نوع نحوه شروع کتاب، بسیار بد و افتضاح است، چون خواننده اصلا نمی داند مونا کیست یا اصلا برایش مهم نیست که او چه شکلی است یا چه احساسی نسبت به نامزد خود دارد! (شما باید این موارد را به تدریج به مخاطب نشان بدهید.)

بنابراین، جمله: " اِما موهای آبی و چشمانی زرد داشت و دوست پسر خود گِرگ را خورده بود!" بسیار جذاب تر است، چون توجه مخاطب را به شخصیت اما جلب کرده و انتظارات متعارف او را برطرف می کند!

اما اگر همیشه در شروع داستان، آن را چیزی را توصیف کنید که مربوط به بقیه رمان یا داستان باشد، هم عالی است:

"اِما تصادف ماشین ها را از دور تماشا می کند."

این خط، موضوعی را در مورد اِما نشان می دهد. (اشاره به شخصی که تصادف اتومبیل را تماشا می کند/ ارجاع به شخصی است که تازه بیننده اتفاق وحشتناکی بوده است).

علاوه بر این این جمله، به چیزی که قرار است در رمان توضیح داده شود، (چرا ماشین ها تصادف کرده اند و چرا اِما آنها را تماشا کرده است؟) اشاره می کند و به خواننده در مورد سبک نویسنده و اینکه قصد دارد چه نوع روایتی را دنبال کند (سبک بی طرفانه/ سبک تخیلی) سرنخ می دهد.

اگر در شروع داستان، راوی اول شخص است، موضوع جذاب و هیجان انگیزی را با چشمان او به مخاطب نمایش دهید و اجازه دهید او با صدای خود آن موضوع را روایت کند:

" اِما دوباره شاهد تصادف اتومبیل ها بود. من به موقع به اینجا رسیدم."

روش چهارم: شروع داستان را با یک عمل شروع کنید.

شروع داستان با نمایش یک اکشن در اولین صحنه دراماتیک، روش مناسبی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب است و در جلب توجه مخاطب می تواند واقعاً موثر باشد.

برای مثال، اگر کتابی که در حال نگارش آن هستید یک رمان جنایی باشد، شروع داستان می تواند با کشف یک جسد، همراه باشد!

این نوع نحوه شروع نگارش کتاب، در جذب مخاطب عالی بوده و کنجکاوی او را تا پایان داستان حفظ می کند.

اینکه بلافاصله در شروع داستان مخاطب خود را در وسط صحنه قرار دهید، روش بسیار حرفه ای؛ هیجان انگیز و موفقیت آمیزی در جذب مخاطب است.

اما شما باید در این نوع از شروع داستان، حواستان باشد تا تمام داستان را سریع به مخاطب لو ندهید و یا به قول معروف تمام چیزهایی که در چنته دارید را به یک باره به مخاطب تقدیم نکنید تا او همچنان با هیجان و رغبت، خواندن کتاب را پایان ادامه دهد.

سعی کنید در شروع داستان از از افعال فعال استفاده کنید.

روش پنجم: مخاطب را درون قلاب بیندازید!

اینکه در شروع داستان، چگونه مخاطب را درون قلاب بیندازید! ارتباط زیادی با نوع داستانی که قرار است بنویسید دارد.

اگر لحن محتوای شما ادبی باشد، می توانید با ایجاد صدایی منحصر به فرد و گزاره ای دلهره آور این تفکر را به مخاطب القا کنید که:

"من در گذشته هرگز چنین چیزی نخوانده ام."

اما اگر داستان شما جنایی باشد، اولین کاری که شما باید انجام دهید این است که مخاطب را تحریک کنید و به هیجان بیاورید:

"زخم های چاقو روی بدن جان، دقیقاً شبیه به موقعیت ستارگان در صورت فلکی گاوآهن است." این نوع شروع داستان، خواننده را به خواندن ادامه داستان و کشف یک قاتل زنجیره ای علاقمند به نجوم، سوق می دهد!

اگر داستان شما ترسناک است، باید صحنه را به گونه ای توصیف کنید که انگار هیچ چیز سرجای خودش نیست و همه چیز غیرعادی و وحشت آور است:

"من هیچ وقت در آن خانه احساس تنهایی نمی کردم!".

حتی گاهی اوقات در صورت نیاز، ضروری است که موقعیت؛ دوره و همچنین شخصیت ها را معرفی کنید:

"ابیگل آرزو می کرد آزادی هایی که برادرش داشت را او هم داشته باشد تا بتواند بر روی صندلی مربی بنشیند!".

روش ششم: باید حقایق را برای مخاطب روشن کنید.

در شروع داستان باید با بیان حقایق، دست خواننده را آزاد بگذارید تا خودش انتخاب کند که آیا مایل است داستان شما را تا انتها بخواند یا نه؟

شما باید بتوانید در چند سطر اول، فضای رمان خود را به طور شفاف و واضح، برای مخاطب تداعی کنید یا سرنخی در مورد خط داستانی کتاب به او بدهید یا حتی شخصیت اصلی را معرفی کنید. یا این کار، به خوانندگان خود همه آنچه انتظار دارند به طور منطقی تا پایان داستان با آن روبرو شوند، را خواهید داد.

خوانندگان از همان شروع داستان، به دنبال سرنخ هایی از انتظارات خود از داستان هستند، بنابراین هر چیزی که در ابتدا عنوان می کنید اهمیت خاصی پیدا می کند.

"حفظ امنیت مخاطب" به این معناست که شما به عنوان یک نویسنده، باید یک جهان داستانی را ایجاد کنید که مخاطب بتواند برای داشتن تجربه مطالعه ای رضایت بخش، به آن اعتماد کند.

روش هفتم: صدای متمایزی داشته باشید.

یکی از مهمترین عناصر شروع داستان، صدایی است که داستان شما با آن روایت می شود.

آغاز داستان شما، اولین و مهمترین فرصت برای خواننده است تا با سبک روایت یا صدای شما در داستان آشنا شود.

بنابراین سع کنید بهترین صدا را برای مخاطب به نمایش بگذارید.

برای انجام بهتر این کار هم می توانید به آغاز داستان هایی که به آنها علاقه دارید دقت کنید و از آنها کمک بگیرید.

صداهای مختلف را امتحان و حتی کپی کنید تا بالاخره بتوانید صدای نوشتن خود را پیدا کرده و برای مخاطب ارائه کنید تا در شروع داستان خود، بهترین تاثیر را بر روی مخاطب به جا بگذارید.

اگر داستان شما راوی اول شخص است، باید صدای او را در همان ابتدا در ذهن مخاطب تثبیت کنید. بنابراین باید اولین کلمات او احساسات مخاطب را برانگیخته و برای مخاطب تداعی کننده باشد.

روش هشتم: شروع داستان را پویا کنید.

روش دیگر برای شروع داستان خود این است که بلافاصله از همان ابتدا خوانندگان را مستقیماً درون یک صحنه جالب، بیندازید. به آنها این تصور را بدهید که همانطور که در این صحنه اتفاق جالبی افتاده است، موضوع جالبی هم نصیب آنها شده است!

به جای اینکه اوج داستان را تعریف کنید، خواننده را دقیقا در وسط یک اتفاق قرار دهید. سینمایی فکر کنید.

با پرتاب خواننده به وسط یک صحنه، سبک روایت خود را نمایشی ارائه می دهید و این موضوع قطعا برای مخاطب جذاب خواهد بود.

مثلا می توانید داستان خود را با یک تعقیب و گریز شروع کنید یا حتی با یک دعوا. این روش، راهی عالی برای ایجاد هیجان در داستان است.

روش نهم: شروع داستان با یک خط گفتگوی جذاب و درگیر کننده

دقیقا به همان گونه که گاهی در زندگی واقعی با شنیدن حرفی هیجان انگیز یا تعجب آور از شخصی شوکه شده و در جای خود میخکوب می شوید! در شروع داستان، نیز می توانید از همان ابتدا با یک خط گفتگوی جذاب و عالی، به سرعت، توجه خواننده را به خود جلب کنید!

باید مطمئن باشید که شروع داستان شما یا بسیار عالی است یا حداقل تأثیر چشمگیری بر روی مخاطب خواهد گذاشت.

شروع داستان شما آنقدر مهم است که ارزش این را دارد که شما زمان زیادی برای آن گذاشته و چندین مقدمه مختلف را آزمایش کنید تا ببینید کدامیک بهترین تاثیر را بر روی مخاطب خواهد گذاشت.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
2
بازدیدها
59

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین