. . .

شعر اشعار محمد باقر الستی

تالار اشعار شاعران پارسی

رسپینا

مدیر‌تیم‌خبر
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
تیم تبلیغات
گوینده
خبرنگار
نام هنری
پروا
آزمایشی
مدیر‌تیم‌خبر+گوینده+ادیتور
شناسه کاربر
4240
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-13
آخرین بازدید
موضوعات
103
نوشته‌ها
518
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,603
امتیازها
388
سن
15
محل سکونت
امید:)

  • #1
از پشت قاب پنجره بر كوچه ها زل مي زنم
روزى تو برميگردي و اين خانه را گل مي زنم

اشكم ز شوق ديدنت بر گونه هايم مي دود
آهسته بر گوش دلم حرف از تحمل مي زنم

آغوش بازی دارم و دستی به سوی آسمان ...
با خاطرات کهنه ام سوی دلت پل می زنم

پیراهنی با بوی تو امشب به تن کردم بیا ...
پیدا کنی تا که مرا بر کوچه سنبل می زنم

با استخاره این دلم راضی نشد باور نکرد
در گوشه ای از دلهره رو به تفال می زنم

هی سمت کوچه میروم اما نمی آیی چرا؟
گيجم گمم انگار كه دور و تسلسل می زنم

از ني ني چشمان تو شعر و غزل ميگويم و
فرياد حال خسته را با اين تغزل مي زنم !!!

در انتظار ديدنت بايد بمانم هم چنان ......
تا لحظه ى ديدار تو بر كوچه ها زل مي زنم

#محمد_باقر_الستي
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین