. . .

شعر اشعار فدریکو گارسیا لورکا

تالار اشعار شاعران غیر پارسی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,282
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,508
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #1
در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔ‌گُشْن است.

لبریز از احساس و دیوانه از عشق
با ذره‌هایی از غبار و
گرده‌هایی از طلا.

برای دیدن قامت خود، اما
دنبال آینه‌ای می‌گردد!

آی ای نرکس مغرور نقره فام،
بر فراز آب‌ها!

در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔ‌گشْن است!
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,282
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,508
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #2
ایستاده بر سر این دوراهی‌ها،
بر لب جاری خواهم کرد، بدرورد خویش را
تا گام نَهم در جادهٔ روح و جان خویش.

خاطره‌ها بیدار می‌شوند
ساعت‌های شوم بیدار می‌شوند
من خواهم رسید به باغچهٔ کوچکِ سرودِ سپیدِ خویش
و لرزی ناگهان به جانم خواهد نشست
درست مثل ستاره‌ٔ سحری.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,282
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,508
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #3
در ساعت پنج عصر.
درست ساعت پنج عصر بود.
پسری پارچه ی سفید را آورد
در ساعت پنج عصر
سبدی آهک، از پیش آماده
در ساعت پنج عصر
باقی همه مرگ بود و تنها مرگ
در ساعت پنج عصر
باد با خود برد تکه های پنبه را هر سوی
در ساعت پنج عصر
و زنگار، بذر نیکل و بذر بلور افشاند
در ساعت پنج عصر.
اینک ستیز یوز و کبوتر
در ساعت پنج عصر.
رانی با شاخی مصیبت بار
در ساعت پنج عصر.
ناقوس های دود و زرنیخ
در ساعت پنج عصر.
کرنای سوگ و نوحه را آغاز کردند
در ساعت پنج عصر.

در هر کنار کوچه، دسته های خاموشی
در ساعت پنج عصر.
و گاو نر، تنها دل برپای مانده
در ساعت پنج عصر.
چون برف خوی کرد و ع×ر×ق بر تن نشستش
در ساعت پنج عصر.
چون یُد فروپوشید یکسر سطح میدان را
در ساعت پنج عصر.
مرگ در زخم های گرم بیضه کرد
در ساعت پنج عصر
بی هیچ بیش و کم در ساعت پنج عصر.
تابوت چرخداری ست در حکم بسترش
در ساعت پنج عصر.
نی ها و استخوان ها در گوشش می نوازند
در ساعت پنج عصر.
تازه گاو نر به سویش نعره برمی داشت
در ساعت پنج عصر.
که اتاق از احتضار مرگ چون رنگین کمانی بود
در ساعت پنج عصر.
قانقرایا می رسید از دور
در ساعت پنج عصر.
بوق زنبق در کشاله ی سبز ران
در ساعت پنج عصر.
زخم ها می سوخت چون خورشید
در ساعت پنج عصر.
و در هم خرد کرد انبوهی مردم دریچه ها و درها را
در ساعت پنج عصر.

در هر کنار کوچه، دسته های خاموشی
در ساعت پنج عصر.
و گاو نر، تنها دل برپای مانده
در ساعت پنج عصر.
چون برف خوی کرد و ع×ر×ق بر تن نشستش
در ساعت پنج عصر.
چون یُد فروپوشید یکسر سطح میدان را
در ساعت پنج عصر.
مرگ در زخم های گرم بیضه کرد
در ساعت پنج عصر
بی هیچ بیش و کم در ساعت پنج عصر.
تابوت چرخداری ست در حکم بسترش
در ساعت پنج عصر.
نی ها و استخوان ها در گوشش می نوازند
در ساعت پنج عصر.
تازه گاو نر به سویش نعره برمی داشت
در ساعت پنج عصر.
که اتاق از احتضار مرگ چون رنگین کمانی بود
در ساعت پنج عصر.
قانقرایا می رسید از دور
در ساعت پنج عصر.
بوق زنبق در کشاله ی سبز ران
در ساعت پنج عصر.
زخم ها می سوخت چون خورشید
در ساعت پنج عصر.
و در هم خرد کرد انبوهی مردم دریچه ها و درها را
در ساعت پنج عصر.

در ساعت پنج عصر.
آی، چه موحش پنج عصری بود!
ساعت پنج بود بر تمامی ساعت ها!
ساعت پنج بود در تاریکی شامگاه!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین