. . .

شعر اشعار سیمین بهبهانی

تالار متفرقه ادبیات

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #1
دوباره می‌سازمت وطن! اگرچه با خشت جان خویش ستون به سقف تو می‌زنم اگرچه با استخوان خویش دوباره می‌بویم از تو گل به‌میل نسل جوان تو دوباره می‌شویم از تو خون به‌سیل اشک روان خویش دوباره یک روز روشنا سیاهی از خانه می‌رود به شعر خود رنگ می‌زنم ز آبی آسمان خویش اگرچه صدساله مُرده‌ام به‌گور خود خواهم ایستاد که بردَرَم قلبِ اهرمن به‌نعرۀ آنچنان خویش کسی که « عظم رمیم» را دوباره انشا کند به لطف چو کوه می‌بخشدم شکوه به عرصۀ امتحان خویش اگر چه پیرم ولی هنوز مجال تعلیم اگر بُوَد جوانی آغاز می‌کنم کنار نوباوگان خویش حدیث «حبّ‌الوطن» ز شوق بدان رَوش ساز می‌کنم که جان شود هر کلام دل چو برگشایم دهان خویش هنوز در سینه آتشی به‌جاست کز تاب شعله‌اش گمان ندارم به کاهشی ز گرمی دودمان خویش
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #2
شعر مجهول از سیمین بهبهانی فعل مجهول “بچه ها صبحتان به خیر سلام درس امروز فعل مجهول است فعل مجهول چیست؟می دانید نسبت فعل ما به مفعول است در دهانـــــــم زبان چو آو یزی در تهیگاه زنــــگ می لــغزید صوت ناسازم آن چنان که مگر شیشه بر روی سنگ می لغزید ساعتــــی داد آن سخن دادم حقّ گفتـــــــار را ادا کــــردم تا ز “اعجـــــاز” خود شوم آگاه ژاله را زان میان صـــــدا کردم “ژاله از درس من چه فهمیدی؟” پاسخ من سکوت بود و سکوت ” د جوابم بده کجـــــا بودی ؟ رفته بودی به عالم هپـــروت؟” خنده ی دختران و غرّش من ریخت بر فرق ژاله چون باران لیک او بود غرق حیرت خویش غافل از اوستاد و از یـــــاران خشـــــمگین انتقام جـــو گفتم: “بچه ها گوش ژاله سنگین است” دختری طعنه زد که ” نه خـــــانم درس در گوش ژاله یاسین است” بــــاز هم خنده ها و همهمه ها تند و پیگیر می رسید به گوش زیـــــــر آتشفشان دیده ی من ژاله آرام بود و سرد و خـــموش رفته تا عمـــــق چشم حیرانم آن دو مـــــیخ نگاه خــیره ی او موج زن در دو چشم بی گنهش رازی از روزگـــــار تـــــــیره ی او آن چه در آن نگاه می خواندم قصه ی غصه بود و حرمان بود ناله ای کرد و در ســــخن آمد با صدایی که سخت لرزان بود: فعل مجهول فعل آن پدری است که دلـــــــــــم را ز درد پرخون کرد خواهرم را به مشت و سیلی کوفت مـــــــادرم را ز خــــــانه بیرون کرد شب دوش از گرسنگی تا صبح خواهر شیر خوار من نالـــــــــید سوخت در تــــــاب تب برادر من تا سحر در کنـــــــــــار من نالید در غم آن دو تن دو دیده ی من این یکی اشک بود وآن خون بود مـــــــــــادرم را دگر نمی دانم که کجا رفت و حال او چون بود؟” گفت و نالید و آن چه باقی ماند هق هق گریه بود و نــــاله ی او شسته می شد به قطره های سرشک چهره ی همچو برگ لالــــه ی او ناله ی من به ناله اش آمیخت که”غلط بود آن چه من گفتم درس امروز قصه ی غم توست تو بگو ! من چرا سخن گفتم؟ فعل مجهول فعل آن پدری است که تو را بی گناه می ســــــوزد آن حریـــــق هوس بود که در او مادری بی پناه می ســـــــوزد”
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #3
شعر دلم گرفته ای دوست دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #4
غزل رفت آن سوار کولی از سیمین بهبهانی


رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟ شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟ خاموش مانده اینک، خاموش تا همیشه چشم سیاه چادر با این چراغ مرده رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی چشمان مهربانش یک قطره ناسترده در گیسوی تو نشکفت آن ب×و×س×ه لحظه لحظه این شب نداشت ــ آری ــ الماس خرده خرده بازی کنان زگویی خون می فشاند و می گفت روزی سیاه چشمی سرخی به ما سپرده می رفت و گرد راهش از دود آه تیره نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده سودای همرهی را گیسو به باد دادی رفت آن سوار با خود، یک تار مو نبرده
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #5
گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند که من به گوشهء خلوت، چه عالمی دارم تو دل نداری و غم هم نداری اما من خوشم از این که دلی دارم و غمی دارم
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #6
بر من گذشتی ، سر بر نکردی از عشق گفتم ، باور نکردی دل را فکندم ارزان به پایت سودای مهرش در سر نکردی
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #7
مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند در این سرا تو بمان ! ای که ماندگار تویی
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #8
نه باهوشم ، نه بیهوشم ، نه گریانم نه خاموشم همین دانم که می سوزم ، همین دانم که می جوشم پریشانم ، پریشانم ، چه می گویم؟ نمی دانم ز سودای تو حیرانم ، چرا کردی فراموشم؟
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #9
بگذار که درحسرت دیدار بمیرم در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم دشوار بود مردن و روی تو ندیدن بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ در وحشت و اندوه شب تار بمیرم بگذارکه چون شمع کنم پیکر خود آب در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم
 

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست و طراحی
بخشدار
- آموزش
مدیر کتابدونی
- ویراستاری
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
510
نوشته‌ها
5,398
راه‌حل‌ها
105
پسندها
1,493
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #10
شوریده ی آزرده دل بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست جانا، به خدا من… به خدا من… به خدا من
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین