. . .

شعر اشعار احسان افشاری

تالار متفرقه ادبیات

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #41
چقدر زیباست دل دادن
چقدر زیباست این جاده

دوباره دعوتم کردی
به این مهمونیِ ساده

همین احساسِ دل بستن
برای من یه اعجازه

فقط فانوس روشن کن
مسیرِ جاده‌ها بازه

می‌ترسم تو دوراهی‌ها
رسیدن غیرممکن شه

یه عاشق با دوتا قبله
نمی‌تونه که مومن شه

من از این قبله‌ی روشن
نمی‌خوام چشم بردارم

قبولم کن که این شب‌ها
یه حالِ دیگه‌ای دارم

از این دنیای دلواپس
پلی رو به تو می‌سازم

به جز آغوشِ سجاده
به هیشکی رو نمی‌ندازم

به خاک افتادم و دیدم
یکی هر لحظه با من بود

همین حسِ زمین خوردن
شروعِ سجده کردن بود

می‌ترسم تو دوراهی‌ها
رسیدن غیرممکن شه

یه عاشق با دوتا قبله
نمی‌تونه که مومن شه

من از این قبله‌ی روشن
نمی‌خوام چشم بردارم

قبولم کن که این شب‌ها
یه حالِ دیگه‌ای دارم

...
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #42
فکرشم نکن از تو سرد شم
کوچ کن که من کوچه گرد شم

من به این عذاب، تن فروختم
با تو یخ زدم، بی تو سوختم

جاده پر غبار، ماه روشنه
این ستم ترین شکل رفتنه

واسه رد شدن کار ساده کن
از غرور من استفاده کن

از یه جا به بعد زخم می خوری
از یه جا به بعد دیگه می برُی

از یه جا به بعد دم نمی زنی
واسه روحتم قبر می کنی

پای من بزار هرچی باختم
من که از یه کوه دره ساختم

پای من بزار بغض آخر رو
نه سبک نکن این شکنجه رو

از تو خالیم از خودم پُرم
من بدون تو خاک می خورم

روح من پر از کَنده کاریه
سخت بهترین یادگاریه

از یه جا به بعد زخم می خوری
از یه جا به بعد دیگه می بری

از یه جا به بعد دم نمی زنی
واسه روحتم قبر می کنی

...
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #43
رو تاب چوبی شال توجا موند
برف زمستون شالت رو پوشوند

رو تاب چوبی وقتی می شینم
میون ابرا تو رو می بینم

رو تاب چوبی خوابت رو دیدم


توی سبد موند باغی که چیدیم
شب های رویا با هم دویدیم

رو تاب چوبی شال توجا موند
برف زمستون شالت رو پوشوند

رو تاب چوبی خوابت رو دیدم


دیدار با تو دیدار مرگه
حس یه فانوس زیر تگرگه

لبخند صبحی بغض غروبی
پیدات نکردم رو تاب چوبی

رو تاب چوبی خوابت رو دیدم


...
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #44
هم سقف این روزای من باش
هم خونه با رویای من باش

پرواز بی پروای من باش
دیروز من فردای من باش

باید بخندی گرچه دنیا
با غم تفاهم داره گاهی

هر خونه ای مثل یه دریاست
دریا تلاطم داره گاهی

من با تو حرفی تازه دارم
دنیای ما محکوم غم نیست

چشم از مسیر جاده بردار
آرامش این خونه کم نیست

همراه این روزای روشن
سمت یه حس تازه میرم

چتر رو رها کردم که با تو
بارون رو تو مشتم بگیرم

دنیا رو با هم دوره کردیم
دنیای ما از هم جدا نیست

محکم قدم بردار با من
راه زیادی تا خدا نیست

...
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #45
کیشم به چشمهای تو کافرکیش
ماتم به چشمهای تو با ماتم

صد پشت من حواله ی خنجر شد
قلب تو بود خانه ی امواتم

با چکمه روی برف نمی رقصی
چون برف روی بام نمی آیی

گلهای سرخ دست تو می بینم
با تیغ انتقام نمی آیی

از مرده اعتراف نمی گیری
هذیان روزهای غم انگیزم

آتش بکش تمام خیابان را
من پشت پایت آب نمی ریزم

دیگر لباس سرمه ای ات بانو
از روی بند رخت نمی افتد

پاییز ناگوارتری دارد
برگی که از درخت نمی افتد

...
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #46
او باشد و مهتاب فراوانی هم
من باشم و اشک های پنهانی هم

حتما شب عاشقانه‌ای خواهد شد
مخصوصا اگر نم نم بارانی هم…
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #47
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید
ستاره خواب کنید آفتاب می شوید
از این دقیقه فقط آب و تاب می شنوید
شنیدم آنچه شنیدم جواب می شنوید


به این شقایق در اضطراب گوش کنید
به این پرنده ی در اعتصاب گوش کنید
موظفید به حرف حساب گوش کنید!
به نطق آخرم عالی جناب گوش کنید


خدای عهدشکن عشق بود، حالا نه
ترانه ی فدغن عشق بود، حالا نه
همیشه روی سخن عشق بود، حالا نه
سلاح آخر من عشق بود، حالا نه


هزار تیرخطا از کمان گریخته است
همان که گفت کنارم بمان گریخته است
شهاب وحشی ام از آسمان گریخته است
چگونه از تو بگویم زبان گریخته است


قلم گرفتم و دردا قلم نمیگیرد
که آتش من و هیزم به هم نمیگیرد
کسی نشان حضور از عدم نمی گیرد
خوشم که مرگ مرا دست کم نمی گیرد


نخواه دشنه ی تن تشنه را غلاف کنم
نخواه بردگی عین و شین و قاف کنم
قلم به دست گرفتم که اعتراف کنم
حساب آینه را با غبار صاف کنم


همین شما که پذیرای شعر من بودید
مگر نه آنکه به وقتش لب و دهن بودید
به تیشه ایی نرسیدید و کوهکن بودید
و توشه ی هم اگر بود راهزن بودید


صدف ندیده به گوهر رسیده ایید عجب
چراغ کشته به مجمر رسیده اید عجب
به خط هفتم ساغر رسیده ایید عجب
دو خط نخوانده به منبر رسیده ایید عجب


هلاک مخمصه ام دست بندتان پس کو؟
درخت های زمستان پسندتان پس کو؟
سرجنازه ی شعر آب قندتان پس کو؟
چهارپاره شدم نیشخندتان پس کو؟


کلید مخمصه را در قفس گذاشته ایید
کلاه شعبده از پیش و پس گذاشته ایید
کجا فرار کنم خار و خس گذاشته ایید
مگر برای دویدن نفس گذاشته ایید؟


آهای شعر ! رفیقان راهزن داری
بـر×ه×ن×ه ای و در اندوه رخت کن داری
غریبی و سر هر کوچه انجمن داری
چقدر هم که به هر دسته سینه زن داری


پی مزار تو با التهاب می آیند
خدا قبول کند با نقاب می آیند
فرشته اند و به قصد عذاب می آیند
به وقت تیشه زدن با گلاب می آیند


کتاب معجره را کنج غار پنهان کن
هر چه آن چه داشتی از روزگار پنهان کن
ستاره از شب دنباله دار پنهان کن
فقط نفس بکش اما بخار پنهان کن


وصیتی کنم انگور را تمام نکن
اگر شـ×ر×ا×ب نیانداختی حرام مکن
شـ×ر×ا×ب شعر منم از غریبه وام مکن
مرا مقایسه با شاعران خام مکن


که در مقایسه از دودمان خیامم
نه گوش به به و چه چه نه چشم انعامم
بگوش عالم و آدم رسید پیغامم
حریف گوشه ی میخانه های بدنامم


مباد سیلی محکم کم کنند شعرم را
شعارهای دمادم کنند شعرم را
مباد قبله ی عالم کنند شعرم را
به روز واقعه پرچم کنند شعرم را


مطاع شعر و شرف سرسری فروخته ای
ولی به حجره ی بی مشتری فروخته ای
تو را به من چه که در دری فروخته ایی
مبارک است به خوکان پری فروخته ای



حرام ِ باد شدی ؟ خاک در دهانت باد !
دهان دریده ترین شب نگاهبانت باد
کلاغ صبح مه آلود نوحه خوانت باد
مرا به سنگ زدی ؟ ! شیشه نوش جانت باد


مرا سیاه نکن آدم زغال فروش
مرا چکار به این کوچه های فال فروش؟
مرا چکار به این قوم قیل و قال فروش؟
گرفته حالم از این شهر ضدحال فروش


از این اجاق رها مانده دود سهم من است
یکی نبود جهان کبود سهم من است
و کوه نعره زد اینک : صعود سهم من است
به قله رفتم و دیدم، فرود سهم من است


اگر چه دور و برم جز خطر نمی بینم
علاج واقعه را در سفر نمی بینم
به جز غبار قدم پشت سر نمی بینم
و هیچ عاقبتی در هنر نمی بینم


من ایستاده شکستم اقامه بهتر از این؟
قلم شدم که بخوانید نامه بهتر از این؟
یکی برید و یکی دوخت جامه بهتر از این؟
رسیدم و نرسیدم ادامه بهتر از این؟


به لطف شعر دل از دلبران ندزدیم
از این بساط سگی استخوان ندزدیدم
اگر نداشتم از دیگران ندزدیدم
من از حیاط کسی نردبان ندزدید


قسم به جان درختان تبر نساخته ام
برای بتکده ای دردسر نساخته ام
که با فروش قلم سیم و زر نساخته ام
برای هیچ کسی هم که شر نساخته ام


همیشه پشت سخن آیه ی سکوت منم
هزار چهره ی پوشیده در قنوت منم
زبان سوخته ی جنگل بلوط منم
و پشت جاذبه ها سیب در سقوط منم


و بازمانده ی دنیای درد ما بودیم
کسی که دید و فراموش کرد ما بودیم
صدای حنجره ی سرخ درد ما بودیم
سکوت بین دو فنجان سرد ما بودیم


کفاف حسرت ما را زمین نخواهد داد
زمانه هم که به جز نقطه چین نخواهد داد
کسی به مشق درست آفرین نخواهد داد
جواب اشک به جز آستین نخواهد داد
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #48
قلب ما هنگام وصل از التهاب افتاده است

رود چون دریا شود از پیچ و تاب افتاده است

در پی حل معمای نگاهت نیستم

قفل این میخانه در جام شـ×ر×ا×ب افتاده است
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #49
زمان گذشت

شب آمد

سحر رسید و هنوز

به چشم بسته ی ما خواب خوش نمی آید
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #50
حرفی که توی سینمه
یا بغض میشه یا سکوت
دستامو بالا می برم
تسلیم من یعنی قنوت

کی واژه ها حس منو
واسه تو معنا می کنه
آدم که غرق ِ حیرته
تنها تماشا می کنه

بغضم حریف گریه نیست
اینبار عصیان می کنم
خیلی بدهکار توام
یک روز جبران می کنم
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین