عنوان رمان: سیاه میان صدسفید
به قلم: Sara
ژانر: معمایی، جنایی
ناظر: @فاطره
خلاصه:
همه میگویند دنیای مافیا جایی برای دخترها و زنها ندارد. سارا دختریست که از تبعیض متنفر است. میخواهد ثابت کند به جایگاه والاتری تعلق دارد. زمانی میرسد که سارا به تنهایی در مقابل صدها مرد قرار می گیرد، همانند یک سیاه میان صدهاسفید. احتمالات مرگش را به جان میخرد. در پی حوادث مختلف سفر می کند به شهر قدرت. رازهایی فاش میشود که قلبتان را به لرزه در میآورد؛ رازهایی که حتی به روحیه پولادین سارا نیز ضربه می زند... .
مقدمه:
دختری در آیینه می بینم... زیبا، سرسخت، مغرور و تنها... . عجب قدرتی دارد چشمانش؛ این قدرت هر آیندهای را شکوهمند میسازد! ثابت میکند دختران میتوانند. کاری خواهد کرد که وقتی به چشمهای همچون اقیانوسش نگاه میکنی برای بار هزارم با خودت تکرار کنی ماهم میتوانیم. همیشه وقتی با پدرش شطرنج بازی می کرد، می گفت:
- بابا، من سیاه و تو سفید؛ باشه؟
راز های انبوهی سارا را محاصره کردند، حالا سارا تصمیم گرفته تمام این راز ها را فاش کند!
به قلم: Sara
ژانر: معمایی، جنایی
ناظر: @فاطره
خلاصه:
همه میگویند دنیای مافیا جایی برای دخترها و زنها ندارد. سارا دختریست که از تبعیض متنفر است. میخواهد ثابت کند به جایگاه والاتری تعلق دارد. زمانی میرسد که سارا به تنهایی در مقابل صدها مرد قرار می گیرد، همانند یک سیاه میان صدهاسفید. احتمالات مرگش را به جان میخرد. در پی حوادث مختلف سفر می کند به شهر قدرت. رازهایی فاش میشود که قلبتان را به لرزه در میآورد؛ رازهایی که حتی به روحیه پولادین سارا نیز ضربه می زند... .
مقدمه:
دختری در آیینه می بینم... زیبا، سرسخت، مغرور و تنها... . عجب قدرتی دارد چشمانش؛ این قدرت هر آیندهای را شکوهمند میسازد! ثابت میکند دختران میتوانند. کاری خواهد کرد که وقتی به چشمهای همچون اقیانوسش نگاه میکنی برای بار هزارم با خودت تکرار کنی ماهم میتوانیم. همیشه وقتی با پدرش شطرنج بازی می کرد، می گفت:
- بابا، من سیاه و تو سفید؛ باشه؟
راز های انبوهی سارا را محاصره کردند، حالا سارا تصمیم گرفته تمام این راز ها را فاش کند!
آخرین ویرایش توسط مدیر: