انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Telma _&lt;" data-source="post: 121" data-attributes="member: 2"><p><u><strong>چطور ساده بنویسیم؟ (۱۰)</strong></u></p><p></p><p>چرا دیگران باید نوشتهام را بخوانند؟ این سوال صادقانهایست که هر نویسنده بهتر است گاه به گاه از خودش بپرسد. در سادهنویسی، صداقت و قصهگویی، به چنین سوالی پاسخ میدهد، و بهکارگیری مناسب آنها، به جذب مخاطب بیشتر کمک میکند. ولی سوال اساسیتر چیز دیگریست: </p><p></p><p>“چرا دیگران باید نوشتهام را به خاطر بسپارند؟”</p><p></p><p>نویسندههای زیادی را میشناسیم که شیرین و روان مینویسند، کلمات و عبارات فوق العادهای به کار میبرند، طنز بهجا، توصیفات نافذ و ذهنی خلاق دارند ولی بلافاصله بعد از خواندن، فراموششان میکنیم. حتی نمیتوانیم بهراحتی یک یا چند تا از یادداشتها و داستانهایشان را به یاد آوریم. چرا؟ چه چیزی باعث ماندگاری یا ناماندگاری یک اثر میشود؟ </p><p></p><p>داستان “شازده کوچولو”ی دوسنت اگزوپری را به خاطر بیاورید. داستانیست از ارتباطات انسانی. عشق، تنهایی، دلتنگی و دلبستگی. موضوعاتی که ورای هر زمان و مکانی میتوان خواند و فهمید و تجربه کرد. داستان، “لافکادیو”ی شل سیلور استاین را لابد خواندهاید. داستان یک شیر که از جنگل دور میشود و در سودای ثروت و شهرت به شهر میرود تا برای یک سیرک کار کند. در نهایت، بعد از گذشت سالها، وقتی کامیاب شد، و هر آنچه خواست به دست آورد، یک روز وقتی با شکارچیهای دیگر برای شکار به جنگل برمیگردد، تلنگر بزرگی میخورد. نمیداند عضو کدام گروه است. شیر است یا شکارچی شیر! مفاهیمی اینچنینی، وابسته به یک شخص خاص نیست. سن نمیشناسد. زمان ندارد. مال کشور و فرهنگ خاصی نیست. و در مقابل، متنهای ناماندگار، آب رواناند. جنبهی مناسبتی دارند. برای یک روز یا شخص خاص نوشته شدهاند. برای خانواده و فامیل و دوستان، و بیشتر به درد فضای گذرای مجازی میخورند.</p><p></p><p>تنها راه عمیق شدن در معانی والاتری از زندگی، خود زندگی است. دستیابی به مفاهیم عمیق در نوشتار، احتیاج به یک واکاوی درونی دارد. گذر از لایههای سطحیتری که پیش روی ماست برای رسیدن به چیزی ورای آن. هرچند این اتفاق شخصی است و لازم است تا هر کس راه خود را بپیماید، ولی هر آنچه عرض زندگیمان را بیشتر کند، مفید خواهد بود. سفر کردن، خواندن تاریخ، دیدن فرهنگها و سردرآوردن از رسم و رسوم دنیا احتمالاً به کارمان بیاید.</p><p></p><p>جان اشتاین بک میگوید “اگر نویسنده بداند چه میخواهد بگوید، لاجرم شیوهی بیان آن را هم خواهد یافت”. دانستن این که چه میخواهیم بگوییم، همان دانهای است که در هستهی کلام نهفته است. دانهایست که دشوار و جانفرسا، ولی یافتنیست. و آن زمان که پیدا شد، آبیاری و نگهداری لازم دارد. </p><p></p><p>یک مثال خوب دیگر از سادهنویسی، داستان کوتاه “مردی با کت قهوهای” ست. داستانی کوتاه از شروود اندرسون. تاریخنگاری جوان، که اگرچه در نوشتن پر سروصداترین اتفاقات تاریخ تبحر کافی دارد، از بیان سادهترین و عمیقترین مفاهیم زندگی شخصی خود عاجز است.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Telma _<, post: 121, member: 2"] [U][B]چطور ساده بنویسیم؟ (۱۰)[/B][/U] چرا دیگران باید نوشتهام را بخوانند؟ این سوال صادقانهایست که هر نویسنده بهتر است گاه به گاه از خودش بپرسد. در سادهنویسی، صداقت و قصهگویی، به چنین سوالی پاسخ میدهد، و بهکارگیری مناسب آنها، به جذب مخاطب بیشتر کمک میکند. ولی سوال اساسیتر چیز دیگریست: “چرا دیگران باید نوشتهام را به خاطر بسپارند؟” نویسندههای زیادی را میشناسیم که شیرین و روان مینویسند، کلمات و عبارات فوق العادهای به کار میبرند، طنز بهجا، توصیفات نافذ و ذهنی خلاق دارند ولی بلافاصله بعد از خواندن، فراموششان میکنیم. حتی نمیتوانیم بهراحتی یک یا چند تا از یادداشتها و داستانهایشان را به یاد آوریم. چرا؟ چه چیزی باعث ماندگاری یا ناماندگاری یک اثر میشود؟ داستان “شازده کوچولو”ی دوسنت اگزوپری را به خاطر بیاورید. داستانیست از ارتباطات انسانی. عشق، تنهایی، دلتنگی و دلبستگی. موضوعاتی که ورای هر زمان و مکانی میتوان خواند و فهمید و تجربه کرد. داستان، “لافکادیو”ی شل سیلور استاین را لابد خواندهاید. داستان یک شیر که از جنگل دور میشود و در سودای ثروت و شهرت به شهر میرود تا برای یک سیرک کار کند. در نهایت، بعد از گذشت سالها، وقتی کامیاب شد، و هر آنچه خواست به دست آورد، یک روز وقتی با شکارچیهای دیگر برای شکار به جنگل برمیگردد، تلنگر بزرگی میخورد. نمیداند عضو کدام گروه است. شیر است یا شکارچی شیر! مفاهیمی اینچنینی، وابسته به یک شخص خاص نیست. سن نمیشناسد. زمان ندارد. مال کشور و فرهنگ خاصی نیست. و در مقابل، متنهای ناماندگار، آب رواناند. جنبهی مناسبتی دارند. برای یک روز یا شخص خاص نوشته شدهاند. برای خانواده و فامیل و دوستان، و بیشتر به درد فضای گذرای مجازی میخورند. تنها راه عمیق شدن در معانی والاتری از زندگی، خود زندگی است. دستیابی به مفاهیم عمیق در نوشتار، احتیاج به یک واکاوی درونی دارد. گذر از لایههای سطحیتری که پیش روی ماست برای رسیدن به چیزی ورای آن. هرچند این اتفاق شخصی است و لازم است تا هر کس راه خود را بپیماید، ولی هر آنچه عرض زندگیمان را بیشتر کند، مفید خواهد بود. سفر کردن، خواندن تاریخ، دیدن فرهنگها و سردرآوردن از رسم و رسوم دنیا احتمالاً به کارمان بیاید. جان اشتاین بک میگوید “اگر نویسنده بداند چه میخواهد بگوید، لاجرم شیوهی بیان آن را هم خواهد یافت”. دانستن این که چه میخواهیم بگوییم، همان دانهای است که در هستهی کلام نهفته است. دانهایست که دشوار و جانفرسا، ولی یافتنیست. و آن زمان که پیدا شد، آبیاری و نگهداری لازم دارد. یک مثال خوب دیگر از سادهنویسی، داستان کوتاه “مردی با کت قهوهای” ست. داستانی کوتاه از شروود اندرسون. تاریخنگاری جوان، که اگرچه در نوشتن پر سروصداترین اتفاقات تاریخ تبحر کافی دارد، از بیان سادهترین و عمیقترین مفاهیم زندگی شخصی خود عاجز است. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
چطور ساده بنویسیم؟
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین