سلام نویسندهی عزیز، یک نکتهی خیلی مهمی رو لازمه بدونی و
اون هم اینه که در فرایند
رصد، طراحی،نقد،ویراستاری،کپیست،
و ... اگر ایرادی میبینی همون زمان به تیم مربوطه اطلاع بده. بعد از تایید شدن، هیچ تغییری در مرحلهی قبل داده نمیشه.
دلنوشته:پشت خط عاشقی
نویسنده: فاطمه فرخی @فندوق کوشولو🧸🍪
ژانر:تراژدی؛عاشقانه
خلاصه:
میبینی!درست در اعماق وجود من ریشه کردی،و هر لحظه بزرگ و بزرگ تر میشوی و همهی مرا فتح میکنی.
مقدمه:
مینویسم از تو،از صدای بم و مردانهات که چگونه دل بیچاره مرا لرزانده،میخوانمت پشت خط عاشقی و بارها نامت را صدا میزنم تا بلکه بشنوی منه عاجز را،میبویمت همچون گلبرگهای بهار تا حبس شود عطر تنت در سینهام!
نام دلنوشته باید از جذابیتی برخوردار باشد که خواننده با نگاه کردن ساده، غرق در معنی و مفهوم آن شود.
پس در نتیجه اسم دلنوشته
- باید از کلماتی تشکیل شده باشد که تکراری و کلیشه نباشد.
- همچنین طولانی نباشدکه ذهن خواننده را خسته کند.
پشت خط عاشقی، اسمی تقریبا طولانی است که احتمال ماندگاری آن در ذهن خواننده کم میباشد.
اسم یک اثر ادبی هرچه کوتاهتر باشد راحتتر در ذهن خواننده باقی میماند .
علاوه بر طولانی بودن اسم، قسمت دوم عنوان { خط عاشقی } عنوان خیلی از تکست و دلنوشتههای منتشر شده به صورت مجازی است.
در نتیجه عنوان چندان مطلوبیت لازم را ندارد؛ اما در رابطه با ارتباط آن با محتوا در نگاه اول...
نام دلنوشته باید از جذابیتی برخوردار باشد که خواننده با نگاه کردن ساده، غرق در معنی و مفهوم آن شود.
پس در نتیجه اسم دلنوشته
- باید از کلماتی تشکیل شده باشد که تکراری و کلیشه نباشد.
- همچنین طولانی نباشدکه ذهن خواننده را خسته کند.
پشت خط عاشقی، اسمی تقریبا طولانی است که احتمال ماندگاری آن در ذهن خواننده کم میباشد.
اسم یک اثر ادبی هرچه کوتاهتر باشد راحتتر در ذهن خواننده باقی میماند .
علاوه بر طولانی بودن اسم، قسمت دوم عنوان { خط عاشقی } عنوان خیلی از تکست و دلنوشتههای منتشر شده به صورت مجازی است.
در نتیجه عنوان چندان مطلوبیت لازم را ندارد؛ اما در رابطه با ارتباط آن با محتوا در نگاه اول دلنوشتهای عاشقانه و تراژدی به چشم ما میآید که کلمه { پشت خط } میتواند بیانگر تراژدی بودن موضوع باشد.
ژانر دلنوشته :
در انتخاب ژانر، نویسنده به خوبی عمل کرده است. بیشتر محتوای دلنوشته را ژانر تراژدی به خود اختصاص داده است که در کنار آن با توجه به موضوع دلنوشته میتوان ژانر عاشقانه را هم ملاحظه کرد و در نتیجه ژانر اصلی دلنوشته تراژدی و ژانر فرعی آن عاشقانه میباشد.
ژانر های انتخابی تطابق لازم را دارند.
مقدمه دلنوشته :
چگونگی نگارش مقدمه خیلی مهم است مقدمه یک دلنوشته باید جامع و در برگیرنده یک موضوع مشخص باشد؛ برای مثال ممکن است هر پارت دلنوشته یک قسمت از آن موضوعی که نویسنده قصد نگارشش را دارد در بربگیرد؛ اما مقدمه باید تمامی این موضوعات را داشته باشد به عبارتی جامع باشد.
مقدمه دلنوشته به خوبی حفظ شده است؛ اما به عنوان یک مقدمهی اثر ادبی کافی و جامع نیست.
درواقع موضوع اصلی به خوبی به طوری که خواننده راحت درک کند نوشته نشده است.
اما در ژانر انتخابی عالی نوشته شده است.
کلمات استفاده شده در مقدمه میتوان گفت کلیشهای؛ اما سبک و نوع نگارش مقدمه باعث جذابیت ان شده.
اندازه مقدمه استاندارد نیست و کوتاه است.
شروع دلنوشته :
دلنوشته با حسرت های نویسنده نسبت به مخاطب خودش شروع شده است.
شروع دلنوشته شروعی تکراری بود؛ یعنی در خیلی از دلنوشتهها با همین ژانر و این نوع شروع دیده میشوندکه خب چندان مسئله نگران کنندهای نیست. به علت اینکه کلماتی که در این متن در واقع دلنوشته استفاده شده
حال و هوای دیگری به خواننده میدهد.
توصیفات دلنوشته :
برای اینکه خواننده بتواند آن فضا و حال را درک کند، باید تحت تاثیر توصیفات دلنوشته قرار بگیرد.
پس توصیفات اهمیت زیادی دارند. حقیقتاً من توصیفات چندانی در دلنوشته ندیدم. شاید به ندرت توصیف و فضاپردازی دیده میشد.
نویسنده بیشتر در مورد احساسات خودش به مخاطب صحبت کرده.
لحن و نثر :
لحن و نثر با هم فرق دارند. مثلا لحن بر اساس موضوع یک نوشته میتواند صمیمانه، خشک و رسمی، پر هیجان و پر فراز و نشیب، خندهدار و طنز و... باشد و اگر یکدست نباشد ایرادی ندارد و اتفاقا خوب است؛ ولی نثر باید یکدست باشد یعنی یا محاوره و گفتاری یا نوشتاری و ادبی.
لحن دلنوشته پشت خط عاشقی صمیمانه بود و یکدست بودن نثر در تمامی پارت ها بصورت ادبی رعایت شده بود.
سیر دلنوشته :
سیر دلنوشته اتفاقاتی که در طی اثر میافتد را در بر میگیرد. سیر نه باید خیلی تند باشد و نه خیلی کند. درواقع باید با توصیفات رابطه مستقیم برقرار کند. چراکه ممکن است خواننده متوجه موضوع نشود یا خیلی خسته شود. همانطور که بالا گفتم هیچ روندی در دلنوشته مشاهده نشده و فقط درباره حس نویسنده به مخاطب گفته شده!
ارایه های ادبی :
استفاده از آرایه ادبی هرچند کم به دلنوشته زیبایی خاصی میدهد.
به صورت پراکنده استفاده از آرایه های کمی مثل جان بخشی و تشبیه دیده میشد؛ اما به اندازه و کافی نبود.
اگر پارتهای دلنوشته را با آرایه های ادبی تطبیق بدهید، بدون شک زیباتر میشود.
نگارش :
از نیمفاصلهها و سایر علایم نگارشی اصلا به درستی استفاده نشده بود. کلماتی که پسوند می یا نمی دارند باید نیم فاصله بگیرند.
همینطور کلماتی که با نشانه «ها» جمع بسته میشوند. از سه نقطه هم خیلی جاها بیمورد استفاده شده بود
برای مثال :
دل ها | دلها
نمی گفتی | نمیگفتی
سخن منتقد :
راستش دلنوشته شما در چارچوب یک اثر ادبی نوشته نشده بود. بیشتر پارت ها شبیه تکستهایی بود که چنل و کانالهای مجازی مینویسند. بعضی از پارتها حتی نیم خط بود! البته ناگفته نماند بعضی از پارتها واقعا عالی بودند. و مورد آخر اینکه برای دلنوشته ما خلاصه نیازی نداریم.همان مقدمه کافی است. موفق باشی
نام دلنوشته باید از جذابیتی برخوردار باشد که خواننده با نگاه کردن ساده، غرق در معنی و مفهوم آن شود.
پس در نتیجه اسم دلنوشته
- باید از کلماتی تشکیل شده باشد که تکراری و کلیشه نباشد.
- همچنین طولانی نباشدکه ذهن خواننده را خسته کند.
پشت خط عاشقی، اسمی تقریبا طولانی است که احتمال ماندگاری آن در ذهن خواننده کم میباشد.
اسم یک اثر ادبی هرچه کوتاهتر باشد راحتتر در ذهن خواننده باقی میماند .
علاوه بر طولانی بودن اسم، قسمت دوم عنوان { خط عاشقی } عنوان خیلی از تکست و دلنوشتههای منتشر شده به صورت مجازی است.
در نتیجه عنوان چندان مطلوبیت لازم را ندارد؛ اما در رابطه با ارتباط آن با محتوا در نگاه اول دلنوشتهای عاشقانه و تراژدی به چشم ما میآید که کلمه { پشت خط } میتواند بیانگر تراژدی بودن موضوع باشد.
ژانر دلنوشته :
در انتخاب ژانر، نویسنده به خوبی عمل کرده است. بیشتر محتوای دلنوشته را ژانر تراژدی به خود اختصاص داده است که در کنار آن با توجه به موضوع دلنوشته میتوان ژانر عاشقانه را هم ملاحظه کرد و در نتیجه ژانر اصلی دلنوشته تراژدی و ژانر فرعی آن عاشقانه میباشد.
ژانر های انتخابی تطابق لازم را دارند.
مقدمه دلنوشته :
چگونگی نگارش مقدمه خیلی مهم است مقدمه یک دلنوشته باید جامع و در برگیرنده یک موضوع مشخص باشد؛ برای مثال ممکن است هر پارت دلنوشته یک قسمت از آن موضوعی که نویسنده قصد نگارشش را دارد در بربگیرد؛ اما مقدمه باید تمامی این موضوعات را داشته باشد به عبارتی جامع باشد.
مقدمه دلنوشته به خوبی حفظ شده است؛ اما به عنوان یک مقدمهی اثر ادبی کافی و جامع نیست.
درواقع موضوع اصلی به خوبی به طوری که خواننده راحت درک کند نوشته نشده است.
اما در ژانر انتخابی عالی نوشته شده است.
کلمات استفاده شده در مقدمه میتوان گفت کلیشهای؛ اما سبک و نوع نگارش مقدمه باعث جذابیت ان شده.
اندازه مقدمه استاندارد نیست و کوتاه است.
شروع دلنوشته :
دلنوشته با حسرت های نویسنده نسبت به مخاطب خودش شروع شده است.
شروع دلنوشته شروعی تکراری بود؛ یعنی در خیلی از دلنوشتهها با همین ژانر و این نوع شروع دیده میشوندکه خب چندان مسئله نگران کنندهای نیست. به علت اینکه کلماتی که در این متن در واقع دلنوشته استفاده شده
حال و هوای دیگری به خواننده میدهد.
توصیفات دلنوشته :
برای اینکه خواننده بتواند آن فضا و حال را درک کند، باید تحت تاثیر توصیفات دلنوشته قرار بگیرد.
پس توصیفات اهمیت زیادی دارند. حقیقتاً من توصیفات چندانی در دلنوشته ندیدم. شاید به ندرت توصیف و فضاپردازی دیده میشد.
نویسنده بیشتر در مورد احساسات خودش به مخاطب صحبت کرده.
لحن و نثر :
لحن و نثر با هم فرق دارند. مثلا لحن بر اساس موضوع یک نوشته میتواند صمیمانه، خشک و رسمی، پر هیجان و پر فراز و نشیب، خندهدار و طنز و... باشد و اگر یکدست نباشد ایرادی ندارد و اتفاقا خوب است؛ ولی نثر باید یکدست باشد یعنی یا محاوره و گفتاری یا نوشتاری و ادبی.
لحن دلنوشته پشت خط عاشقی صمیمانه بود و یکدست بودن نثر در تمامی پارت ها بصورت ادبی رعایت شده بود.
سیر دلنوشته :
سیر دلنوشته اتفاقاتی که در طی اثر میافتد را در بر میگیرد. سیر نه باید خیلی تند باشد و نه خیلی کند. درواقع باید با توصیفات رابطه مستقیم برقرار کند. چراکه ممکن است خواننده متوجه موضوع نشود یا خیلی خسته شود. همانطور که بالا گفتم هیچ روندی در دلنوشته مشاهده نشده و فقط درباره حس نویسنده به مخاطب گفته شده!
ارایه های ادبی :
استفاده از آرایه ادبی هرچند کم به دلنوشته زیبایی خاصی میدهد.
به صورت پراکنده استفاده از آرایه های کمی مثل جان بخشی و تشبیه دیده میشد؛ اما به اندازه و کافی نبود.
اگر پارتهای دلنوشته را با آرایه های ادبی تطبیق بدهید، بدون شک زیباتر میشود.
نگارش :
از نیمفاصلهها و سایر علایم نگارشی اصلا به درستی استفاده نشده بود. کلماتی که پسوند می یا نمی دارند باید نیم فاصله بگیرند.
همینطور کلماتی که با نشانه «ها» جمع بسته میشوند. از سه نقطه هم خیلی جاها بیمورد استفاده شده بود
برای مثال :
دل ها | دلها
نمی گفتی | نمیگفتی
سخن منتقد :
راستش دلنوشته شما در چارچوب یک اثر ادبی نوشته نشده بود. بیشتر پارت ها شبیه تکستهایی بود که چنل و کانالهای مجازی مینویسند. بعضی از پارتها حتی نیم خط بود! البته ناگفته نماند بعضی از پارتها واقعا عالی بودند. و مورد آخر اینکه برای دلنوشته ما خلاصه نیازی نداریم.همان مقدمه کافی است. موفق باشی