. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته فریاد ماه| آرمیتا حسینی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
115
نوشته‌ها
1,626
راه‌حل‌ها
57
پسندها
13,739
امتیازها
650

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg




دلنوشته فریاد ماه

دلنویس: آرمیتا حسینی به قلـــــــــــــــم ســــــــــــــــــــــــرخ

@نویسنده دمیورژ^_^

ژانر: فلسفی، تراژدی

مقدمه

اکنون که می‌نویسم خواب یا بیدار بودنم را نمی‌دانم

در پایان مسیر بیدار شدن یا دوباره خوابیدنم را نیز، هیچ نمی‌دانم

چه روز باشد چه شب

ماه در مغزم صدا می‌کند و چیزی می‌گوید

انگار ذرات نوری که متعلق به خودش نیستند

درونش ولوله به پا کرده‌اند و او

تمام آشتفگی شب‌های تنهایی‌اش را

در سرم جار می‌زند

گاه می‌خواهد بیدار شوم و از اوضاع خورشید به او خبر دهم

و گاه فریاد می‌زند که بخوابم و او را تنها نگذارم

در خوابم از او پرسیدم که خواب یعنی چه؟

نورش را که به صورتم پاشید

فهمیدم خواب یعنی بی نور بودن

یعنی تاریکی

یعنی نادانی

و من از آن تاریکی آنقدر وحشت دارم که هربار در خواب و بیداری، نور ماه را از او می‌ستانم

من دزد صدای نورانی ماه هستم!
لینک اثر:


منتقد: @Nil@85
تاریخ تحویل: ۱۷ اسفند ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل
🌸نقد و تعیین سطح دلنوشته فریاد ماه🌸

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که توی این سرزمین، نویسنده‌های زیادی به جنبه‌ی سرگرم کنندگی آثارشون بیشتر توجه می‌کنن و اهمیت میدن. چیزی که در گذشته به نظر میرسه کمتر بوده و البته این نمی‌تونه قابل سرزنش باشه. چرا که در هر صورت، در زمان‌های مختلف سلیقه‌‌ی جامعه تغییر می‌کنه و عده‌‌ی زیادی تمایلشون اینه که چه در خوندن و چه در نوشتن همگام با این سلیقه پیش برن. هر چند خودشون این همرنگی با جماعت رو دوست نداشته باشن؛ ولی زیاد شدن آثار سرگرم کننده‌ی صرف، گاهی شائبه‌هایی به وجود میاره که شاید منفعت جماعت خاصی هم پشت انتشار هر چه بیشترشون باشه. با این حال عده‌ای هم هستن که هر چی می‌نویسن تفکری پشت نوشتنشون وجود داره و شجاعت لازم رو برای طی کردن راه خودشون دارن. کسانی که اگر چه هنوز خیلی جوون هستن؛ اما...

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
115
نوشته‌ها
1,626
راه‌حل‌ها
57
پسندها
13,739
امتیازها
650

  • #2
🌸نقد و تعیین سطح دلنوشته فریاد ماه🌸

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که توی این سرزمین، نویسنده‌های زیادی به جنبه‌ی سرگرم کنندگی آثارشون بیشتر توجه می‌کنن و اهمیت میدن. چیزی که در گذشته به نظر میرسه کمتر بوده و البته این نمی‌تونه قابل سرزنش باشه. چرا که در هر صورت، در زمان‌های مختلف سلیقه‌‌ی جامعه تغییر می‌کنه و عده‌‌ی زیادی تمایلشون اینه که چه در خوندن و چه در نوشتن همگام با این سلیقه پیش برن. هر چند خودشون این همرنگی با جماعت رو دوست نداشته باشن؛ ولی زیاد شدن آثار سرگرم کننده‌ی صرف، گاهی شائبه‌هایی به وجود میاره که شاید منفعت جماعت خاصی هم پشت انتشار هر چه بیشترشون باشه. با این حال عده‌ای هم هستن که هر چی می‌نویسن تفکری پشت نوشتنشون وجود داره و شجاعت لازم رو برای طی کردن راه خودشون دارن. کسانی که اگر چه هنوز خیلی جوون هستن؛ اما بدون شک آینده‌ی خوبی در زمینه نویسندگی در انتظارشونه. یکی از این دوستان آرمیتا حسینی نویسنده‌ی خوب انجمنه. با ذهنی پرسشگر و متفکر. نویسنده‌ای که با 🌸لحنی ساده و صمیمانه می‌نویسه و وقتی شروع به خوندن آثارش می‌کنیم متوجه این سادگی و صمیمیت میشیم. اون افکار، پرسش‌ها، مسئله‌های حل شده و حل نشده‌ی ذهنش رو که اکثراً به اجتماع ربط پیدا می‌کنن با سخاوتمندی، با مخاطب در میون میذاره و اگر بگم حتی خواننده‌های آثارش رو به چالش می‌کشه اغراق نکردم. این موضوع فقط شامل داستانها و رمان‌هاش نمیشه. بلکه حتی وقتی ازش یه متن ادبی می‌خونیم متوجهش میشیم. به عنوان مثال همین دلنوشته فریاد ماه رو با اون 🌸شروع جذابش که بخونین:
ماه از خرو پف زمین گلایه می‌کند و می‌گوید

زمین فقط می‌چرخد کار دیگری بلد نیست...
بدون نور به دور خود می‌چرخد
انسان‌های زمین هم از او تقلید می‌کنند! بدون نور حقیقی، به دور خودشان می‌چرخند
نقش پرگار را در میدان شهر بازی می‌کنند
آنقدر دور می‌خورند که با گیج رفتن سرشان

جهان را وارونه می‌بینند و به دادگاه شکایت می‌روند!
شاید بار اول متوجه پیوستگی جمله‌ها از نظر معنایی و در هم گره خوردنشون( به طوری که حذف هر قسمت باعث ایجاد نقص در متن بشه) نشین؛ ولی بعد که به همچین مواردی دقت کنین: گلایه ماه، چرخیدن زمین، چرخیدن آدم‌ها و گله و شکایت از خدا به خاطر این که جهان وارونه شده، در حالی که به خاطر چرخیدن خودشون و گرفتن سر گیجه همچین حسی دارن.
می‌فهمین نویسنده با زیرکی، کلمات و جملات رو انتخاب کرده و می‌بینید که چطور از کلمات متضاد تونسته در کنار هم استفاده کنه. در عین این که هم معنا داشته باشن، هم زیبایی و هم نشون بدن که تفکر و اندیشه‌ای پشت این نوع نوشتن بوده. هر چند گاهی درک چیزی که نوشته کمی سخت میشه:
در بن بست‌های زندگیم، تصویر را به یاد می‌آورم و به همان سو می‌روم
اما اگر نگویم، افکارم بیهوده متولد می‌شوند، و در تنهایی، زیر درخت جهالت، دفن می‌شوند

همچین بخش‌هایی رو باید چندین بار خوند تا متوجه معناشون شد و امکان داره بعضی خواننده‌های راحت طلب متوجه منظور خالق اثر نشن؛ ولی یه چیزی که می‌تونم بگم با نحوه 🌸توصیف احساسات و بیان افکار نویسنده، یه احساس همذات پنداری خیلی قوی به آدم دست میده:
من شاید کم‌حرف‌ترین آدم روی زمین بودم

اما حرف زدن را دوست دارم
و خب کسی نیست که با او سخن بگویم
من که زبان کلاغ‌ها را بلد نیستم و افکارمان زمین تا آسمان فرق دارد

چطور از خیالم به آنها بگویم؟ نگرانم با پر‌های سیاهشان، افکارم را سیاه کنند.
و این حس به حدیه که خود من به شخصه فکر می‌کنم راوی این مطالب هستم. می‌دونین در حقیقت کسانی که بر خلاف ظاهرشون پر از حرفن؛ اما اطرافشون کسی رو پیدا نمی‌کنن که اون حرفا رو درک کنه و بتونن براش از چیزی که درونشون رو خراش میده بگن و به ناچار سکوت می‌کنن به خوبی می‌تونن محتوای دلنوشته فریاد ماه رو درک کنن:
یک جورهایی دوست دارم خودم را در صندوقی بگذارم و قفل‌اش کنم
و صندوق را پرت کنم به نقطه‌ای که دیده نمی‌شود.

آگاهی از افکار و اندیشه‌ها و حس نزدیکی به افراد هم فکر خیلی وقت‌ها به وسیله متن‌ اتفاق میفته و هنر نویسنده همینه که تفکرات و اندیشه‌های ذهنش رو با آفرینش متن به اطلاع دیگران برسونه؛ اما گاهی شرایط طوریه که نمی‌تونه به صراحت اون چیزی رو که در ذهن داره بیرون بریزه و به اجبار در لفافه و کنایه آمیز سخن میگه و به این نحو پیامش رو به دیگران میرسونه. کسانی هم که باهاش هم نظر هستن در مواجهه با اثرش، خیلی سریع پیامش رو میگیرن. معمولاً در محیطهای بسته‌تر نویسنده‌ها از این لفافه گویی بیشتر استفاده می‌کنن و حرف‌های بیشتری برای گفتن دارن و البته بیشتر نوشته‌هاشون پشتش تفکر و حرف خاصی وجود داره. خالق فریاد ماه هم همین‌طوره. اون در عین این‌که سعی کرده زیبایی متنش با استفاده از 🌸آرایه‌ها حفظ بشه، ذهنیتش رو به مخاطبش نشون میده. کنایه و تشبیه بیشترین آرایه‌هایی هستن که استفاده شدن. مثل بیشتر آثارش، آرمیتا اینجا هم از تشبیهات جالبی استفاده کرده، میشه گفت کارش خلاقانه بوده:
صدفی ساکت: کنایه از آدم با دهان بسته و ساکت
قلکی که دوتا سکه توش: آدم ساکتی که می‌دونه و ساکته
تشبیه افکار به واکسن‌های بی فایده
تشبیه شهر به اتوبوس
و...
اینها نشون میده ذهن دوست عزیزمون بازه و دامنه افکارش رو موقع نوشتن گسترش داده و محدودش نکرده. این عدم محدودیت باعث ایجاد خلاقیت شده، ایجاد فضاهای خلاقانه و توصیف‌های جالب و تازه. بعضی نویسنده‌ها هستن که موقع نوشتن مخصوصاً زمان نوشتن متن‌های ادبی، به خاطر این که فکرشون محدوده و یه ترسی هم دارن، مرتب بعضی چیزها رو تکرار می‌کنن که همین خواننده رو زده و فراری می‌کنه؛ ولی سطح گسترده‌ی افکار آرمیتا باعث شده هر بار حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشه و از کلیشه نویسی دور بمونه.
این خلاقیت حتی سعی شده به 🌸عنوان اثر هم برسه: ولی ما توی خود محتوا متوجه فریاد ماه نمیشیم. به نظر من بیشتر داره گفت و گو و گلایه می‌‌کنه. هر چند شاید از نظر نویسنده همین گفت و گوی دو‌نفره‌ش با ماه و ابراز عقاید دو طرف، یه جور فریاده. با این حال به نظرم میشه عنوان بهتری برای چنین اثری پیدا کرد. اسمی که کل محتوا رو در بر بگیره و با متن، ارتباط تنگاتنگی داشته باشه. یه پوشش عالی براش باشه. چیزی که نشون دهنده‌ی جذابیت متن باشه. یه چیز دیگه که متوجهش شدم پیوستگی و ارتباط تمام پارت‌ها با هم و 🌸نثر یکدست اثره و با وجودی که 🌸سیر آروم و کم فراز و نشیبی داره، باز هم جذابیتش رو حفظ کرده و یه مسئله‌ای که میشه بهش ایراد گرفت در خصوص 🌸اشکالات نگارشیه که مطمئناً از نویسنده‌‌ای مثل آرمیتا انتظار میره در این مورد بیشتر دقت کنه و حداقل اگه از نظر املایی یا تایپی اشکالی وجود داشت رفعش کنه. البته شک ندارم که همین کار رو انجام میده. با همه‌ی این توضیحات، نباید اعتراف این‌که از خوندن دلنوشته‌ی دوست عزیزمون لذت بردم رو فراموش کنم و اگر در زمان و مکان دیگه‌ای بودم حتماً بیشتر از این در موردش می‌نوشتم چون به نظرم هر قدر ازش نوشته بشه ارزشش رو داره. به این ترتیب و با آرزوی موفقیت برای آرمیتای عزیز، به دلنوشته‌ی فریاد ماه سطح طلایی داده میشه.
رده سنی: جوانان، نوجوانان








 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
115
نوشته‌ها
1,626
راه‌حل‌ها
57
پسندها
13,739
امتیازها
650

  • #3
🌸نقد و تعیین سطح دلنوشته فریاد ماه🌸

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که توی این سرزمین، نویسنده‌های زیادی به جنبه‌ی سرگرم کنندگی آثارشون بیشتر توجه می‌کنن و اهمیت میدن. چیزی که در گذشته به نظر میرسه کمتر بوده و البته این نمی‌تونه قابل سرزنش باشه. چرا که در هر صورت، در زمان‌های مختلف سلیقه‌‌ی جامعه تغییر می‌کنه و عده‌‌ی زیادی تمایلشون اینه که چه در خوندن و چه در نوشتن همگام با این سلیقه پیش برن. هر چند خودشون این همرنگی با جماعت رو دوست نداشته باشن؛ ولی زیاد شدن آثار سرگرم کننده‌ی صرف، گاهی شائبه‌هایی به وجود میاره که شاید منفعت جماعت خاصی هم پشت انتشار هر چه بیشترشون باشه. با این حال عده‌ای هم هستن که هر چی می‌نویسن تفکری پشت نوشتنشون وجود داره و شجاعت لازم رو برای طی کردن راه خودشون دارن. کسانی که اگر چه هنوز خیلی جوون هستن؛ اما بدون شک آینده‌ی خوبی در زمینه نویسندگی در انتظارشونه. یکی از این دوستان آرمیتا حسینی نویسنده‌ی خوب انجمنه. با ذهنی پرسشگر و متفکر. نویسنده‌ای که با 🌸لحنی ساده و صمیمانه می‌نویسه و وقتی شروع به خوندن آثارش می‌کنیم متوجه این سادگی و صمیمیت میشیم. اون افکار، پرسش‌ها، مسئله‌های حل شده و حل نشده‌ی ذهنش رو که اکثراً به اجتماع ربط پیدا می‌کنن با سخاوتمندی، با مخاطب در میون میذاره و اگر بگم حتی خواننده‌های آثارش رو به چالش می‌کشه اغراق نکردم. این موضوع فقط شامل داستانها و رمان‌هاش نمیشه. بلکه حتی وقتی ازش یه متن ادبی می‌خونیم متوجهش میشیم. به عنوان مثال همین دلنوشته فریاد ماه رو با اون 🌸شروع جذابش که بخونین:
ماه از خرو پف زمین گلایه می‌کند و می‌گوید

زمین فقط می‌چرخد کار دیگری بلد نیست...
بدون نور به دور خود می‌چرخد
انسان‌های زمین هم از او تقلید می‌کنند! بدون نور حقیقی، به دور خودشان می‌چرخند
نقش پرگار را در میدان شهر بازی می‌کنند
آنقدر دور می‌خورند که با گیج رفتن سرشان

جهان را وارونه می‌بینند و به دادگاه شکایت می‌روند!
شاید بار اول متوجه پیوستگی جمله‌ها از نظر معنایی و در هم گره خوردنشون( به طوری که حذف هر قسمت باعث ایجاد نقص در متن بشه) نشین؛ ولی بعد که به همچین مواردی دقت کنین: گلایه ماه، چرخیدن زمین، چرخیدن آدم‌ها و گله و شکایت از خدا به خاطر این که جهان وارونه شده، در حالی که به خاطر چرخیدن خودشون و گرفتن سر گیجه همچین حسی دارن.
می‌فهمین نویسنده با زیرکی، کلمات و جملات رو انتخاب کرده و می‌بینید که چطور از کلمات متضاد تونسته در کنار هم استفاده کنه. در عین این که هم معنا داشته باشن، هم زیبایی و هم نشون بدن که تفکر و اندیشه‌ای پشت این نوع نوشتن بوده. هر چند گاهی درک چیزی که نوشته کمی سخت میشه:
در بن بست‌های زندگیم، تصویر را به یاد می‌آورم و به همان سو می‌روم
اما اگر نگویم، افکارم بیهوده متولد می‌شوند، و در تنهایی، زیر درخت جهالت، دفن می‌شوند

همچین بخش‌هایی رو باید چندین بار خوند تا متوجه معناشون شد و امکان داره بعضی خواننده‌های راحت طلب متوجه منظور خالق اثر نشن؛ ولی یه چیزی که می‌تونم بگم با نحوه 🌸توصیف احساسات و بیان افکار نویسنده، یه احساس همذات پنداری خیلی قوی به آدم دست میده:
من شاید کم‌حرف‌ترین آدم روی زمین بودم

اما حرف زدن را دوست دارم
و خب کسی نیست که با او سخن بگویم
من که زبان کلاغ‌ها را بلد نیستم و افکارمان زمین تا آسمان فرق دارد

چطور از خیالم به آنها بگویم؟ نگرانم با پر‌های سیاهشان، افکارم را سیاه کنند.
و این حس به حدیه که خود من به شخصه فکر می‌کنم راوی این مطالب هستم. می‌دونین در حقیقت کسانی که بر خلاف ظاهرشون پر از حرفن؛ اما اطرافشون کسی رو پیدا نمی‌کنن که اون حرفا رو درک کنه و بتونن براش از چیزی که درونشون رو خراش میده بگن و به ناچار سکوت می‌کنن به خوبی می‌تونن محتوای دلنوشته فریاد ماه رو درک کنن:
یک جورهایی دوست دارم خودم را در صندوقی بگذارم و قفل‌اش کنم
و صندوق را پرت کنم به نقطه‌ای که دیده نمی‌شود.

آگاهی از افکار و اندیشه‌ها و حس نزدیکی به افراد هم فکر خیلی وقت‌ها به وسیله متن‌ اتفاق میفته و هنر نویسنده همینه که تفکرات و اندیشه‌های ذهنش رو با آفرینش متن به اطلاع دیگران برسونه؛ اما گاهی شرایط طوریه که نمی‌تونه به صراحت اون چیزی رو که در ذهن داره بیرون بریزه و به اجبار در لفافه و کنایه آمیز سخن میگه و به این نحو پیامش رو به دیگران میرسونه. کسانی هم که باهاش هم نظر هستن در مواجهه با اثرش، خیلی سریع پیامش رو میگیرن. معمولاً در محیطهای بسته‌تر نویسنده‌ها از این لفافه گویی بیشتر استفاده می‌کنن و حرف‌های بیشتری برای گفتن دارن و البته بیشتر نوشته‌هاشون پشتش تفکر و حرف خاصی وجود داره. خالق فریاد ماه هم همین‌طوره. اون در عین این‌که سعی کرده زیبایی متنش با استفاده از 🌸آرایه‌ها حفظ بشه، ذهنیتش رو به مخاطبش نشون میده. کنایه و تشبیه بیشترین آرایه‌هایی هستن که استفاده شدن. مثل بیشتر آثارش، آرمیتا اینجا هم از تشبیهات جالبی استفاده کرده، میشه گفت کارش خلاقانه بوده:
صدفی ساکت: کنایه از آدم با دهان بسته و ساکت
قلکی که دوتا سکه توش: آدم ساکتی که می‌دونه و ساکته
تشبیه افکار به واکسن‌های بی فایده
تشبیه شهر به اتوبوس
و...
اینها نشون میده ذهن دوست عزیزمون بازه و دامنه افکارش رو موقع نوشتن گسترش داده و محدودش نکرده. این عدم محدودیت باعث ایجاد خلاقیت شده، ایجاد فضاهای خلاقانه و توصیف‌های جالب و تازه. بعضی نویسنده‌ها هستن که موقع نوشتن مخصوصاً زمان نوشتن متن‌های ادبی، به خاطر این که فکرشون محدوده و یه ترسی هم دارن، مرتب بعضی چیزها رو تکرار می‌کنن که همین خواننده رو زده و فراری می‌کنه؛ ولی سطح گسترده‌ی افکار آرمیتا باعث شده هر بار حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشه و از کلیشه نویسی دور بمونه.
این خلاقیت حتی سعی شده به 🌸عنوان اثر هم برسه: ولی ما توی خود محتوا متوجه فریاد ماه نمیشیم. به نظر من بیشتر داره گفت و گو و گلایه می‌‌کنه. هر چند شاید از نظر نویسنده همین گفت و گوی دو‌نفره‌ش با ماه و ابراز عقاید دو طرف، یه جور فریاده. با این حال به نظرم میشه عنوان بهتری برای چنین اثری پیدا کرد. اسمی که کل محتوا رو در بر بگیره و با متن، ارتباط تنگاتنگی داشته باشه. یه پوشش عالی براش باشه. چیزی که نشون دهنده‌ی جذابیت متن باشه. یه چیز دیگه که متوجهش شدم پیوستگی و ارتباط تمام پارت‌ها با هم و 🌸نثر یکدست اثره و با وجودی که 🌸سیر آروم و کم فراز و نشیبی داره، باز هم جذابیتش رو حفظ کرده و یه مسئله‌ای که میشه بهش ایراد گرفت در خصوص 🌸اشکالات نگارشیه که مطمئناً از نویسنده‌‌ای مثل آرمیتا انتظار میره در این مورد بیشتر دقت کنه و حداقل اگه از نظر املایی یا تایپی اشکالی وجود داشت رفعش کنه. البته شک ندارم که همین کار رو انجام میده. با همه‌ی این توضیحات، نباید اعتراف این‌که از خوندن دلنوشته‌ی دوست عزیزمون لذت بردم رو فراموش کنم و اگر در زمان و مکان دیگه‌ای بودم حتماً بیشتر از این در موردش می‌نوشتم چون به نظرم هر قدر ازش نوشته بشه ارزشش رو داره. به این ترتیب و با آرزوی موفقیت برای آرمیتای عزیز، به دلنوشته‌ی فریاد ماه سطح طلایی داده میشه.
رده سنی: جوانان، نوجوانان

نویسنده: @نویسنده دمیورژ^_^
منتقد: @Nil@85

اختصاصی: است
سطح: طلایی
رده سنی: جوانان، نوجوانان

@Ar-02-tA
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
115
نوشته‌ها
1,626
راه‌حل‌ها
57
پسندها
13,739
امتیازها
650

  • #4
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین