عنوان فیلم همچون همتایش “فیلم کوتاهی درباره کشتن”، میتواند فیلمی درباره ی تنهایی باشد. تومک یتیمی است که از پشت دوربین خود عاشق مگدا میشود. مگدا به تنهایی غذا میخورد، تومک همزمان با او غذا میخورد، همزمان با او میخوابد و همزمان با او بیدار میشود. جاذبه ی عشقی که بوسیلهی دوربین ایجاد شده است، نه شناخت تومک از زن و دیدار او از نزدیک و همصحبتی. هر چه میگذرد تومک چیزی فراتر از نگاه پشت دوربین و نظارهگر بودن را میخواهد، چرا که همیشه پشت دوربین بودن و تماشای تنهایی و ناراحتی معشوق، برای عاشق لذت بخش نیست. در یک شب مگدا به خانه میآید، غمگین است، شیشه ی شیر را میشکند و غمگینتر از قبل میشود. تومک با دیدن این صحنه از درون نابود میشود که در هنگام غم همراه معشوق خود نیست و میان او و مگدا فاصله است. این وضعیت دو قهرمان اصلی فیلم است، اما در فیلم شخصیت سومی وجود دارد، زن صاحب خانهی تومک، که در انتها نقش مهمی در داستان ایفا میکند.
آخرین ویرایش:
نام موضوع : نقد و بررسی فیلم A Short Film About Love؛ معمای عشق
دسته : سینما و تئاتر