اینکه مهدی پاکدل، میترا حجار، متین ستوده و … دور هم بنشینند و به یکباره مهدی پاکدل آهنگی را که بارها از زبان خواننده اصلی آن شنیدهایم و با آن خاطره داریم را مشابه آثار هندی به ناشیانهترین شکل ممکن لب بزند، خوب معلوم است که حاصل آن قطعا چیزی جز خنده مخاطب نیست. البته این ایراد، بسیار محسوستر در صدای به شدت مردانه و زمخت سیامک صفری و کاراکتر او توی ذوق میزند و آنجا هم کارکردی کمدی دارد.
متاسفانه در فیلم «نرگس م×س×ت» به دلیل نداشتن قصه و
داستان تا دلتان بخواهد شخصیتهای باطل و بی کاربرد و خرده
داستانهای اضافه وجود دارد که تنها کارکردشان پر کردن زمان اثر است. پیش کشیدن موضوع اجاره خانه رضا (مهدی پاکدل) و ریختن وسایل خانه به خیابان و یا حضور بیهوده برادر او با بازی امیرحسین
مدرس در نقش یک روحانی و یا حضور رضا فیاضی بعنوان دلال و حتی مرگ شاطر نانوایی و غیره… همگی از این دست شخصیتها و خرده
داستانهای سردرگم فیلم هستند.
پایانبندی هم که باید در گره گشایی آنچه که به مخاطب نشان داده شده است قدمی بردارد با گریم فاجعه و مضحک نگار عابدی در نقش قمرالملوک، نه تنها آدم را به جوابی قانع کننده و تاثیرگذار نمیرساند بلکه خنده دار تر از آنچه که فکر میکنید کارش را تمام میکند و تیتراژ پایانی را به پرده نمایش میکشاند.