. . .

انتشاریافته فی‌البداهه برای‌خستگیِ‌یک‌روح | آرژین

تالار فی‌البداهه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
  3. فانتزی
  4. تراژدی
سطح اثر ادبی
نقره‌ای
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
fccc-negar-۲۰۲۲۱۲۲۷-۱۹۳۶۴۱-sp59.jpg



نام اثر: برای خستگی یک روح
نویسنده: آرژین
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه: و شروعی عجیب برای یک روح خسته، برای یک منِ در خود گمشده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #11
جانانم!
ترسم از آن است که ندانم جایگاهم در قلبت، در زندگی‌ات، در دنیایت کجاست.
با ذره‌ای شوخی، سردی و بی‌حوصلگی‌ات، سرما در قلبم پمپاژ می‌شود و تمام جانم را تا مغز استخوانم را در بر می‌گیرد!
کاش می‌دانستی حسم چیست، کاش می‌دانستی چگونه درد می‌کشم، چگونه می‌سوزم و‌ دم نمی‌زنم! گاهی هم‌چون مجنونان می‌خواهم بروم و رها کنم، تو را، آغوشت را، فکرت را و احساسم را!
بروم و‌ رها کنم این احساس پوچی را!
این بی‌ارزشی را!
این ترس از دست دادنت را!
این سرمای درونم را!
بروم در گوشه‌ای تنها بنشینم، اشک بریزم و بگذارم اجل بیاید و مرا در آغوش بگیرد.
و آنگاه که تو می‌رسی جز تن سرد و بی‌روحم هیچ چیز در انتظارت نباشد.
تا شاید کمی دلتنگم شوی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #12
به دنبال چه می‌گردی؟
می‌خواهی مرا کشف کنی؟
می‌خواهی مرا بشکافی تا بدانی درونم چیست؟
می‌خواهی مرا به چالش دعوت کنی؟
می‌خواهی مرا به بازی خودت دعوت کنی؟
می‌خواهی مرا درک کنی؟
من با تو راه می‌آیم.
با تو می‌آیم؛ اما بدان در‌ انتهای این بازی تو خواهی باخت!
نمی‌دانی چگونه؛ ولی من تو را کشف می‌کنم.
من درون تو را‌ می‌شکافم.
من درکت می‌کنم.
و‌ تو در بازی من اسیر می‌شوی.
و هیچ‌وقت نخواهی فهمید چگونه بازنده‌ی این بازی شده‌ای!
چرا‌ که من خودِ قانون بازی هستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #13
گاهی احساس عجیبی دارم!
احساسی آمیخته با خشم، درد، خستگی و شاید اندکی ترس.
ترس از چه؟
خودم هم نمی‌دانم!
از حق نگذریم این احساس قدرت و جانی دوباره به تن و روحم می‌دهد. بدین‌گونه که در رگ‌هایم جریان می‌یابد و تا مغز استخوانم نفوذ می‌کند و حیوانی مانند گرگی مجنون برای دریدن روح و احساسات دیگران را درونم بیدار می‌کند.
موجودی پلید، بی‌رحم و گرسنه!
موجودی که حمله می‌کند و ناخن‌های بلند و تیزش را با ضربات پنجه‌های قوی‌اش در بند‌بند قلب دیگران فرو می‌کند و احساسات‌ آن‌ها را به عنوان غذا می‌خورد.
و من می‌کوشم برای کنترل این حیوان درنده تا زخمی نکند و آسیب نرساند!
و شاید سرچشمه‌ی آن اندک ترس برای از دست دادن کنترل این حیوان درنده است.
ولیکن اگر آن ترس به حقیقت بپیوندد، خطایی است نابخشودنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #14
بعضی آدم‌ها ناگهانی وارد زندگی‌ات می‌شوند.
و همان‌‌قدر ناگهانی بخشی از لذت‌های خاص زندگی‌ات می‌شوند.
همان لذت‌هایی که کوچک؛ اما دلربا هستند.
مثل همان سمت خنک بالش در نیمه شب تابستان.
مثل همان چای داغ در زمستانی سرد پشت پنجره‌ی اتاق.
مثل همان تعطیلی ناگهانی مدرسه در روز امتحان.
مثل همان قهوه‌ی تلخ در گوشه‌ی کافه‌ای دنج.
مثل‌ پخش ناگهانی موسیقی مورد علاقه‌ات در ماشین و... .
آری! بعضی آدم‌ها عجیب در دل لانه می‌کنند و خودشان را در چرخه‌ی زندگی می‌گنجانند.
بعضی آدم‌ها دقیقاً به همین اندازه ناگهانی و لذت بخش هستند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #15
گاهی تنها می‌توانم سکوت کنم!
چرا که هیچ سخنی نیست.
چرا که زبان در دهانم نمی‌چرخد تا کلمات را ادا کند.
چرا که ذهنم پوچ و خالی از هر چیز است، خالی از سخن‌ها، رفتار‌ها و کارها!
تنها احساس خشم دارم، خشمی درون رگ‌هایم چون مواد مذاب داغ، می‌جوشد و بالا می‌آید.
آن‌قدر بالا می‌آید تا رگ‌هایم را می‌شکافد و تا مغز استخوان در جانم رخنه می‌کند.
تنم را در این آتش خشم می‌سوزاند و ذغالی ناب می‌سازد.
ذغالی ناب از این تنِ تا به حال دوام آورده، از این جانِ سوخته‌ی دم نزده، از این منِ سر شار از دردِ فریاد نکشیده.
بروید و ذغال گداخته‌ی جانم را اسفند بپاشید و به دور سرتان بگردانید تا مبادا چشم شورتان تنِ بی‌گناهِ دیگری را ذغال کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #16
به جام شـ×ر×ا×بِ نهفته در صورتت که می‌رسم، هم‌چون تشنه‌ای تازه به آب رسیده از آن شـ×ر×ا×ب می‌نوشم و سیر نمی‌شوم.
انگشتانم در‌میان امواج سیاهت اسیر می‌شوند و غرق می‌شوند و من باز سیر نمی‌شوم و می‌نوشم.
چشمانم در دو گوی سیاه نافذ اسیر می‌شوند و بازهم دم نمی‌زنم و می‌نوشم.
آن‌چنان مستانه می‌نوشم که سفیدی رخت گلگون شود و جام شرابت سرخ‌تر!
سیر نشده‌ام!
اما کافی‌است، بگذار اکنون زمستان تنم را با تابستان وجودت به بهاری دل‌انگیز تبدیل کنم و بازهم سیر نشوم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

enzo

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
2156
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-29
آخرین بازدید
موضوعات
8
نوشته‌ها
153
راه‌حل‌ها
2
پسندها
2,002
امتیازها
138

  • #17
قلم در دست گرفتم تا برای خستگی‌هایم بنویسم.
تا برای قلب درد دیده و‌ رنجورم‌ بنویسم!
برای جسمی سخت شده از جنگیدن.
برای یک قفس فولادین‌ به دور احساس کشیدن.
قلم در دست گرفتم تا برای خستگی یک روح زوزه‌کش سرگردان بنویسم.
اما اکنون با این همه نوشتن.
حرف دلم در هیچ کلمه‌ای توصیف نشد.
نه دردهایم، نه رنج‌هایم، نه احساسات و نه خنده و... .
هیچ‌کدام در کالبد یک کلمه به نمایش نیامدند.
تنها و تنها با چندین کلمه منظوری دور و کنایه‌ای دورتر به حال خویش زدم.
ولیکن حقیقتِ احوالاتم بازهم در همان روح خسته باقی ماند!
باشد که کلمات این قلم گویای احوالات دیگران شود.
هر چند که احوال ما را واضح‌ بیانگر نشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
108
نوشته‌ها
1,556
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,544
امتیازها
650

  • #18




bs56_nwdn_file_temp_16146097490625ee7bd7e871a51fb04c9f32cadbd9bdf_vhgu_2qdi.jpg



عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!


|مدیریت کتابدونی|​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین