انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
عمومی
سرگرمی
مطالب جالب و دانستنی
سوتی آباد
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Nstrn_jz" data-source="post: 2035" data-attributes="member: 27"><p>امده ام خاطره ای بسی زیبا بگم از تجربیاتم بهره ببرید:/</p><p></p><p>چند وقت پیش با داییم رفته بودم دریاچه مصنوعی پیاده روی کنیم یوهو داییم گفت عه اقای فلانی! یه مرده متوجه ما شد با یه پسره اومد نزدیک ما بعد سلام احوال پرسی داییم رو کرد طرف من گفت همکارم هستن این اقا پسر گلم باربد پسرشونه قبلا باهاش دوست بودی باهم بازی میکردین:/</p><p></p><p>منو میگی حالا هیچی یادم نمیومد ولی خواستم از رو نرم سر تکون دادم گفتم بله بله یادمه :/ </p><p></p><p>بعد اشنایی داییم با دوستش جلو میرفتن من پشت سرشون با فاصله میرفتم این پسرم با من میومد :/ </p><p></p><p>چشمتون اون شب افتضاح رو نبینه :/</p><p></p><p>از اون جایی که اخلاقم جوری تنظیم شده همه اسامی رو مخفف میکنم یوهو با صدا بلند اومدم سوال بپرسم باربد چند سالته از دهنم پرید گفتم باربی چند سالته:|</p><p></p><p>بدبخت رنگ به رنگ شد نمیدونست از خنده کدوم طرفو نگاه کنه سرش بالا بود که من نبینم داره میخنده خجالت بکشم پاش گیر کرد به سنگ با مخ افتاد تو دریاچه:// </p><p></p><p>منم دیگه خودتون حدس بزنین نمیدونستم تو کدوم عمود محو بشم هعییییی روزوگار :///////</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Nstrn_jz, post: 2035, member: 27"] امده ام خاطره ای بسی زیبا بگم از تجربیاتم بهره ببرید:/ چند وقت پیش با داییم رفته بودم دریاچه مصنوعی پیاده روی کنیم یوهو داییم گفت عه اقای فلانی! یه مرده متوجه ما شد با یه پسره اومد نزدیک ما بعد سلام احوال پرسی داییم رو کرد طرف من گفت همکارم هستن این اقا پسر گلم باربد پسرشونه قبلا باهاش دوست بودی باهم بازی میکردین:/ منو میگی حالا هیچی یادم نمیومد ولی خواستم از رو نرم سر تکون دادم گفتم بله بله یادمه :/ بعد اشنایی داییم با دوستش جلو میرفتن من پشت سرشون با فاصله میرفتم این پسرم با من میومد :/ چشمتون اون شب افتضاح رو نبینه :/ از اون جایی که اخلاقم جوری تنظیم شده همه اسامی رو مخفف میکنم یوهو با صدا بلند اومدم سوال بپرسم باربد چند سالته از دهنم پرید گفتم باربی چند سالته:| بدبخت رنگ به رنگ شد نمیدونست از خنده کدوم طرفو نگاه کنه سرش بالا بود که من نبینم داره میخنده خجالت بکشم پاش گیر کرد به سنگ با مخ افتاد تو دریاچه:// منم دیگه خودتون حدس بزنین نمیدونستم تو کدوم عمود محو بشم هعییییی روزوگار ://///// [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
عمومی
سرگرمی
مطالب جالب و دانستنی
سوتی آباد
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین