وقتی هشت سالم بود با عموم اینا رفتیم گردش کنار دریا ولی دوساعت بعدش شد بدترین خاطره عمرم اخه ماشین خراب شد مجبورشدیم پیاده تا خونه بیایم اونم تشنهو گشنه ای خدا یادش بخیر
وقتی هشت سالم بود با عموم اینا رفتیم گردش کنار دریا ولی دوساعت بعدش شد بدترین خاطره عمرم اخه ماشین خراب شد مجبورشدیم پیاده تا خونه بیایم اونم تشنهو گشنه ای خدا یادش بخیر
نمیدونم... کلا خاطرات خوب زندگی آدم انقدر کمه که نمیشه انتخاب کرد، شاید همشون با هر کسی به یک نحوی!
گاهی با خواهرات، گاهی با داداشت، گاهی با همسرت و گاهی با مادر و پدرت!
انتخاب کردن یک مورد مسلما بی انصافیه!