. . .

معرفی دماوند کوه اساطیر کهن

تالار طبیعت‌گردی

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,452
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #1
كوه دماوند در جنوبي ترين قسمت استان مازندران و در 65 كيلومتري جنوب شهرستان آمل واقع است. اين كوه در بخش لاريجان اين شهرستان قرار گرفته كه از شمال به رودخانه تينه ، از شرق و جنوب به رودخانه هراز و از غرب به رودخانه 'دلي چاي ' محدود شده است.
كوه دماوند مرتفع ترين و متقارن ترين آتشفشان مخروطي شكل در رشته كوه‌هاي البرز و فلات ايران است كه از يك سو به كوير مركزي و از سوي ديگر به درياي خزر مي رسد و بلندترين نقطه خاورميانه و بلندترين آتشفشان آسيا است.
نخستين جايگاه فهرست ميراث طبيعي ايران متعلق به دماوند است كه سال 1387 ثبت شد و همان زمان نيز مجله ' آپديت UPDATE ' كه متعلق به اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN) و كميسيون جهاني مناطق حفاظت شده (WCPA) است، مورد استقبال قرار گرفت و تصوير كوه دماوند زينت بخش روي جلد شمارۀ 59 اين مجله شد.
انتشار تصوير كوه دماوند بر روي جلد اين مجلۀ معتبر ،‌ موضوع با ارزشي است كه موجب معرفي هرچه بيشتر اين اثر و زمينه ساز ثبت جهاني آن در سال‌هاي آينده خواهد بود.
دماوند به واسطه شاخصه هاي جغرافيايي در افسانه ها و داستان هاي اسطوره اي ايرانيان نيز جايگاه ويژه اي از ديرباز داشته و مظهر همبستگي و وفاق بوده است ، تا جايي كه در شاهنامه فردوسي چهار مرتبه نام كوه دماوند آورده شد.
روز سيزدهم تير ماه كه در ايران كهن به عنوان جشن تيرگان گرامي داشته مي شد ، روز دماوند نام گذاري شده است .
كوه دماوند كه خميرمايه اصلي داستان هاي تيرگان است ، در اساطير ايران جايگاه ويژه اي دارد و ماجراي تعدادي از شاهكارهاي اسطوره‌اي جهان در ارتباط با اين كوه شكل گرفته است. ' چكاد بلند و رفيع البرز، كوه دماوند است؛ يعني بلندتر و مرتفع تر از اين كوه در ميان كوه هاي البرز ديده نمي شود.'
كوه البرز در داستان هاي اساطيري و البرزنشينان امروزي يك كوه مقدس است و داستان ها و روايت هاي بسياري را به خود اختصاص داده و مبدل به نمادي يگانه شده ، به طوري كه علاوه بر ادبيات كهن ، بر ادبيات معاصر پارسي نيز راه يافته و هر يك از شاعران به مناسبتي از اين كوه ياد كرده اند ؛ از فردوسي كه دماوند را دايره وحدت بسياري از روايات كرد تا شاعران معاصر همچون ملك الشعراي بهار ، اخوان ثالث و ديگر هنرمندان، دماوند همواره وحدت بخش بيان آنها بوده است.
عظمت و شكوه كوه دماوند همواره ذهن ها را به خود مشغول كرده و به مرور هاله اي به دور خود پيچيده به طوري كه جغرافي نويسان كهن ، از كوه دماوند به عنوان مكاني غير قابل دسترس ياد كرده اند.
آنها معتقد بودند كه قله هميشه پوشيده از برف دماوند ، از هر جاي ديگر كوه البرز به آسمان نزديك تر است و به سبب همين نزديكي به آسمان صاحب قداست شده است.
شهرت كوه دماوند در اساطير بيش از هر چيز در اين است كه فريدون ، ضحاك را در آن جا در غاري به بند كشيد و ضحاك آن جا زنداني ‌است تا آخرالزمان كه آزاد شود و كشتن خلق را آغاز كند و سرانجام به دست گرشاسپ كشته شود. هنوز هم بعضي از ساكنين نزديك اين كوه، باور دارند كه ضحاك در دماوند زنداني است و اعتقاد دارند كه بعضي صداهايي كه از كوه شنيده مي‌شود، ناله‌هاي اوست.
با پا گرفتن اساطير سامي در ايران ، برخي شخصيت‌هاي اين اساطير نيز با كوه دماوند ارتباطاتي يافتند ؛ از جمله اين كه عوام معتقدند كه سليمان‌ بن داوود ، يكي از ' ديوان 'را كه صخر المارد (سنگ سركش) نام داشت در آن‌ جا زنداني نمود.
داستان ها و افسانه هاي فراوان ديگري وجود دارد كه كوه دماوند به گونه اي بستر رخداد آن رويدادها بوده است ؛ از آن جمله اند داستان ها و افسانه هاي : داستان تولد فريدون در كوه دماوند ، جشن مرگ ضحاك ، ديو سفيد ، كشته شدن ضحاك به دست گرشاسب ، جمشيد در دماوند ، ساخته شدن تخت طاقديس توسط حكمرانان دماوند ، داستان آرش كمانگير ، كشتي نوح ، قلۀ بي برف، كوه دماوند زندان صخرالمارد و بيوراسب (ضحاك)، رياضت شاه نعمت الله ولي ، داستان مرغ بزرگ ، داستان هاروت و ماروت ، دو چاه در كوه دماوند ، كوه دماوند محل آتش پيروزي و قبر ضحاك ، اجداد كردها ، داستان كشتن رستم توسط اسفنديار ، داستان مكاني به نام دشت پي ، ا‍‍ژدهاي هفت سر ، زنداني بودن صخر جني ، دماوند وطن ضحاك ، فرار ضحاك از كوه دماوند ، داستان كيومرث و پسرش در كوه دماوند ، فرود كيومرث بر سرزمين دماوند و تصرف آن و ...
** جشن تيرگان
جشن تيرگان به همراه ' نوروز ' ، ' مهرگان ' و ' سده ' از جمله مهم ترين جشن هاي ايرانيان است كه در گذشته براي ايرانيان اهميت زيادي داشت و اين جشن را با شكوه و زيبا برگزار مي كردند.
در مورد فلسفۀ جشن تيرگان دو داستان وجود دارد ؛ داستان اول مربوط به قهرمان ملي ايرانيان ' آرش كمانگير ' و داستان دوم مربوط به فرشتۀ باران يا تيشتر است .
زرتشتيان اين جشن را 13 تير ماه برگزار مي‌كنند . در مازندران نيز جشن تيرگان با نام ' تيرما سيزده شو ' در شب سيزدهم آبان ماه برگزار مي گردد كه بر اساس تقويم طبري است . ارامنۀ اصفهان اين جشن را 13 ژانويه برگزار مي كنند و در فراهان در اول ماه تير برگزار مي شود .
يكي از مراسمي كه در ميان زرتشتيان رايج است رسم فال و كوزه است ؛ در شب جشن معمولا خانواده ها و نزديكان دور هم جمع مي شوند و هر يك آرزو و نام خود را روي كاغذ مي نويسند و همگي آن را در يك كوزه مي اندازند و در آن را بسته و تمام شب را به شب نشيني و خواندن حافظ و شاهنامه مي پردازند.
روز جشن يكي از دختران جوان خانواده كه هنوز ازدواج نكرده بايد در كوزه را بردارد و يكي از كاغذها را بيرون بياورد و به نام هر كسي كه بود ، آرزوهاي آن شخص بر آورده خواهد شد و تمام شعرهاي خوانده شده به او تعلق مي گيرد.
روز جشن مانند تمامي جشن هاي ديگر با شادي و سرور همراه است و مراسم آبريزان به ياد فرشته تيشتر (باران) و به خاطر گرماي تابستان و آب پاشيدن روي همديگر و خنك شدن، لذت فراواني دارد.
در گذشته در آغاز جشن، بعد از خوردن شيريني، بندي به نام تير و باد كه از هفت ريسمان به هفت رنگ متفاوت بافته شده بود، به دست مي بستند و 9 روز بعد، در پايان روزهاي جشن اين بند را باز كرده و به باد مي سپردند تا آرزوها و خواسته هايشان را به عنوان پيام رسان به همراه ببرد.
اين جشن همراه با مراسمي وابسته به آب و آب پاشي است كه با آرزوي بارش باران در سالِ پيش رو همراه بوده و همچون ديگر جشن‌هايي كه با آب در پيوند هستند با نام عمومي 'آبريزگان' يا 'آب پاشان' يا 'سر شوران' ياد شده است.
تمامي اين داستان ها و آيين هاي باستاني كه از قلب ايرانيان كهن برآمده بر نشانه هاي وحدت و يك صدايي تاكيد دارد و همدلي را موجب بركت معرفي مي كند تا درجه از خود گذشتن براي سرزمين .
دماوند، نماد همبستگي و اتحاد، امروز در حالي بر بلنداي مازندران و ايران قد افراشته و استوار ايستاده كه وحدت در اين استان كمرنگ شده و مردمانش از واژه هايي چون شرق و غرب ، شهر من و شهر تو نام مي برند و به دنبال اختلافات سياسي و منطقه اي به توسعه نقطه اي فكر مي كنند.
ملك الشعراي بهار دماوند را قلب فسرده زمين مي داند شايد از آن جهت كه اين نماد كهن وفاق ايرانيان امروز شاهد تفرقه افكني مردماني است كه روزگاري در برابر هر آشوبي يك مشت بودند.
امروز اما مردمان شهرهاي دور و نزديك مازندران زنجيره وار ، همه را منشا غرور و تفرقه و مانع پيشرفت خود مي دانند، فارغ از اينكه تمامي اين استان يك تن است.
حسدورزي و سازهاي مخالف كه نه تنها قدمت، بلكه مرجع و علتي واضع براي آن وجود ندارد، سالهاست كه سد مسير پيشرفت و توسعه استان شده است ؛ اختلافاتي كه امروز از كوچكترين مسائل برنامه هاي تا سياست هاي كلان استان نيز خود نمايي مي كند و جالب آنجاست كه چهره هاي فرهيخته و همچنين تحصيل كرده استان نيز به آتش آن هيزم مي ريزند.
اختلافاتي از منطقه آزاد اقتصادي گرفته تا احداث راه آهن شرق به غرب در ميان مردم و مسئولين شهري دست به دست مي شود، كه اگر از كسي پرسيده شود ريشه اي اختلاف كجاست جوابي وجود ندارد.
همچنين اختلافاتي كه در قالب جوك و طنز هاي كه نه خنده دار بلكه گريه آور ، مردمان اين استان را شهر به شهر، ديار به ديار از هم دور مي كند ؛ اختلافات سليقه اي كه مي توان با اندك مطالعه اي در تاريخ مازندران غبار آن را از مشت يك صداي دماوند زدود.


منبع: ایرنا
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین