. . .

انتشاریافته دلنوشته به سوی امید | راضیه دستانی کاربر انجمن رمانیک

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
سطح اثر ادبی
نقره‌ای
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.

به نام آفریننده اُمید
نام دل نوشته: به سوی اُمید
نام نویسنده : راضیه دستانی
ژانر: روانشناختی، مذهبی

مقدمه:
تسلیم امر خدا باشید و به زندگی «بلی» بگویید تا ببینید زندگی چگونه با شماست نه بر علیه شما!
زندگی امید است! آن‌هایی که امید خود را از دست می‌دهند، افراد بازنده‌ی‌ این میدان‌‌ هستند. افراد اندیشمند کسانی هستند که امید دارند ‌و همیشه برنده هستند!
در نومیدی بسی امیدی است پایان شب سیه سپید است !
آگاه‌ باش!
هیچ ناامیدی وجود ندارد،
‌کلمه‌ی‌ ناامید هم امید دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 13 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #11
در گزینه دوم نه تنها اون شخص کار را درست انجام نمی‌دهد، بلکه شما هم از نظافت آن شخص سودی نمی‌برید.
این حرکت و رفتار روزمره مانند داستان اعتماد به خداست.
هنگامی که به خدا اعتماد کردی و دستمال زندگی‌ات را به دست خدا دادی دیگر دستمال را از او نگیر تا بدانی زندگی با کمک خدا چیست!
باید اعتماد شما به خدا بیشتر از ترس نرسیدن به خواسته‌های شما باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #12
برای اولین بار چشمانم را باز می‌کنم و به اطرافم نگاه می‌کنم. عجب تماشایی دارد، از تماشایش سیر نمی‌شوم! نه ماهی هست که درون شکم مادرم تشکیل شده بودم، منظره آن‌جا فوق العاده بود! غیر قابل توصیف است؛ اما منظره این‌جا هم زیبا است.
پدر و مادرم به من خوش آمد می‌گویند. برق چشمانم زیاد می‌شود، اگر کسی نزدیک چشمم شود شاید برق چشمم او را بگیرد .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #13
قبل از به دنیا آمدن، حس می‌کردم بیرون جای قشنگی نیست؛ اما همان موقع تصاویر زیبایی جلوی چشمم بود، من تا به حال بیرون را ندیده بودم!
خودم را همانند کوری فرض می‌کردم که بعد از عمل چشم خوب شده و حال با چشم دل به بیرون نگاه می‌کند.
چندی است که فکری ذهن مرا مشغول به خود کرده است. آیا می‌شود دنیا را زشت ببینم‌؟
‌بالاخره به این نتیجه رسیدم که زندگی را هر طور تصور کنی همان‌گونه می‌‌شود. اگر زشت دیدم عینک‌ زیبایی به چشمم می‌‌زنم و هرگز از چشمم در نمی‌آورم.‌
زندگی را همانند جشنی در نظر بگیرید که به آن دعوت شدید. شاید میلی به جشن رفتن نداشتی؛ اما حالا که دعوت شدی و آمدی آن‌قدر قشنگ برقص که بهترین جشن برایت باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #14
به خودتان ایمان و امید داشته باشید! به خدا ایمان و امید داشته باشید!
ایمان و امید به خود و خداوند را سر لوحه زندگی خودتان قرار بدهید.
ایمان و امید را دو برادر فرض کنید. دو برادر که از یک خون‌اند و یک ریشه اصیل و خشک نشدنی دارند. هر روز صبح به ریشه‌ی جوانه‌های ایمان و امیدتان آب دهید تا هر روز که زمان مانند باد می‌گذرد با طراوت‌تر شوند.
برای ایمان و امید مادری کن تا بزرگ شوند و ریشه قوی در وجودت داشته باشند و یقین داشته باش هنگامی که بزرگ شوند عصای دستت می‌شوند و زیر سایه درخت پر برگ‌شان خواهی نشست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #15
خسته شدم! باید نفسی تازه کنم.
در فکر بلند شدن برای بازکردن پنجره هستم؛ اما ناگهان چیزی ذهنم را سخت مشغول خود می‌کند .
زندگی که یک خانه و دو اتاق و دو پنجره نیست!
زندگی آسمان خراشی است مملو از پنجره!
ما آدم‌ها بر اساس سطح فکری خودمان پنجره‌ای را به دل‌خواه باز می‌کنیم.
قصد دارم از امروز تا ابد پنجره امید را باز کنم!
از جای خود بر می‌خیزم و فقط پنجره امید را می‌گشایم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #16
هنگامی که پنجره امید خانه‌ام باز بود، توانستم امید را در عمق خودم حس کنم.
خودم را در باد امید رها کردم!
باد امید مرا از جنگل، دریا، کوه و از ساحل عبور داد و به باغ بهار نارنج رساند!
باد از بوی دل‌پذیر بهار نارنج حیرت انگیز شد! به دور خود چرخید و چرخید و من به سوی امید تا بی‌نهایت پرواز کردم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

R.dstn

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
401
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-05
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
37
پسندها
258
امتیازها
73

  • #17
باد پاییزی به صورتم می‌خورد و پاییز از راه می‌رسد!
دیگر پنجره‌ای را نمی‌شود باز گذاشت. چگونه می‌توانم پنجره‌ی امیدم را ببندم؟!
من باد سرد پاییز را با امید دوست دارم، سرمای طاقت فرسای زمستان را با امید دوست دارم، بوی بهار نارنج را با امید دوست دارم، عطش تابستان را با امید دوست دارم!
من در تصمیم خود مصمم هستم. پنجره‌ام را نمی‌بندم! چه در عطش تابستان که کولر روشن است و چه در سرمای طاقت فرسای زمستان که بخاری روشن است.
اگر مردم امید به کولر و بخاری دارند، من از روز اَزل عهد و پیمانم امید به خداست!
اُمید به خدا‌یی که هر لحظه مرا نگه‌دار است! همان خدایی که امید دارمش در تابستان و زمستان و هر فصل سال کنار من است!
ساعت‌ها، دقیقه‌ها، ثانیه‌‌ها حقیرتر از آنند‌ که امیدم را به خدا ناامید کنند‌!

سخن پایانی نویسنده:
امید‌وارم از خوندن این دلنوشته نهایت لذت رو برده باشید‌♡‌
شمع امیدتان را در دل و روح‌تان روشن کنید! تا دیر نشده!
راضیه دستانی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

مدیر تایپ

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1519
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
0
نوشته‌ها
379
پسندها
1,024
امتیازها
123

  • #18


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین