. . .

انتشاریافته درخواست کپیست خفاش خوناشام|آلباتروس

تالار درخواست کپیست
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Paradox

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
بخشدار
مدیر
کاربر VIP
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
پارادوکس
مقام خاص
همیار کپیست
بخشدار
- آموزش
شناسه کاربر
310
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-20
موضوعات
522
نوشته‌ها
5,516
راه‌حل‌ها
106
پسندها
2,019
امتیازها
1,313
سن
19
محل سکونت
قبرستانی‌متروکه‌به نام«ذهن»

  • #1
ویراستاران: آلباتروس‌، هانی.میم
نویسنده: @آلباتروس
مدیر: @nfs_nm
 
راه‌حل
نام اثر: خفاش خوناشام

نام نویسنده: @آلباتروس

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - رمان خفاش خوناشام | آلباتروس

ژانر: عاشقانه، علمی-تخیلی، ماجراجویی

سطح: برنزی

خلاصه:
پس از یافتن کد ویژه! دوباره به عمارت برگشتند؛ ولی با حضور نفوذی که در دل گروه آراز قرار داشت و ماجراهایی را برای‌شان رقم میزد. در این بین کیارا بود که ویژگی‌های جدیدی در او شکوفا میشد و خوی دیگرش درحال نمایان بود.

مقدمه:

ابرهای کبود بر دل آسمان چنگ می‌زنند.کافی‌ست کمی بیش‌تر دقت کنی تا متوجه شوی، چیزی که باعث تاریکی جهان شده، حضور طوفانی ابرها نیست. بلکه آن‌ها بیدار شده بودند! مرده‌های خفته؛ اما زنده!
وحشت همچو سایه‌ای در شب حرکت می‌کند. آن‌ها بیدار شده بودند. خفاش‌هایی از جنس خوناشام!

برشی از...

آلباتروس

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
716
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
91
نوشته‌ها
1,504
راه‌حل‌ها
6
پسندها
11,836
امتیازها
558

  • #11
نام اثر: خفاش خوناشام

نام نویسنده: @آلباتروس

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - رمان خفاش خوناشام | آلباتروس

ژانر: عاشقانه، علمی-تخیلی، ماجراجویی

سطح: برنزی

خلاصه:
پس از یافتن کد ویژه! دوباره به عمارت برگشتند؛ ولی با حضور نفوذی که در دل گروه آراز قرار داشت و ماجراهایی را برای‌شان رقم میزد. در این بین کیارا بود که ویژگی‌های جدیدی در او شکوفا میشد و خوی دیگرش درحال نمایان بود.

مقدمه:

ابرهای کبود بر دل آسمان چنگ می‌زنند.کافی‌ست کمی بیش‌تر دقت کنی تا متوجه شوی، چیزی که باعث تاریکی جهان شده، حضور طوفانی ابرها نیست. بلکه آن‌ها بیدار شده بودند! مرده‌های خفته؛ اما زنده!
وحشت همچو سایه‌ای در شب حرکت می‌کند. آن‌ها بیدار شده بودند. خفاش‌هایی از جنس خوناشام!

برشی از اثر:
هفته‌ای از بازگشتن‌مون به عمارت می‌گذشت. هفته‌ای که پر از اتفاقات بود. آراز وقتی متوجه شد کد در رگ‌های من جریان داره، اخلاقش از این‌رو به اون‌رو شده بود، بیش‌تر حواسش رو جمع من می‌کرد که گاهی اوقات کلافه می‌شدم! بعضی شب‌ها خواب نداشتم و کمر درد، برام نفس‌گیر میشد؛ ولی چیزی بروز نمی‌دادم تا نگن نازک نارنجی‌ام و فلان، آخه دکتر گفته بود این دردها طبیعیه و نشون از شکوفا شدن بال‌هات میده. اعصابم ضعیف شده بود و مدام دلم می‌خواست پاچه‌ بگیرم. سر هر بحث کوچکی عصبی می‌شدم، کنترل اعصاب واسم مشکل و دردسرساز شده بود؛ اما هر وقت رادمان این کلافگی‌ام رو می‌دید، می‌خندید و می‌گفت
- به جمع ما خوش اومدی!
قضیه‌ی پدر مادرهامون‌ هم به رادمان و آراز گفتیم. آراز دستور داد که رادمان و راژان مخفیانه و تنها به ترموند برگردند تا صحت این حرف رو تایید کنن، البته که وقتی فهمیدن ما به حرف مارتیا توجه سپردیم، من و بنیتا رو مورد توبیخ قرار دادن. خب حق هم داشتن، اعتماد به دشمن، اشتباه بود. اشتباه!



جلد:

Negar__8f6e232d3909bf5b.png


فایل PDF: رمان خفاش خوناشام


سلام، تاییده؟
@آلباتروس
@nfs_nm
خیلی هم عااالی
تشکر بابت لطفتون🌺🌹
 

DELVIS♧

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
444
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-07
موضوعات
129
نوشته‌ها
1,656
راه‌حل‌ها
27
پسندها
7,500
امتیازها
478

  • #12
@NiloofarঌN
عزیزم اثر میتونه بره روی سایت
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: Miss Nili

آلباتروس

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
716
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
91
نوشته‌ها
1,504
راه‌حل‌ها
6
پسندها
11,836
امتیازها
558

  • #13

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیرکل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
376
نوشته‌ها
4,592
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,419
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #14
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
10
بازدیدها
300
پاسخ‌ها
10
بازدیدها
234
پاسخ‌ها
19
بازدیدها
345
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
203

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین