دانستنی تاریخچه سوئیس

[CANDY]

کشور سوئیس با نام رسمی کنفدراسیون سوئیس در اروپای غربی واقع شده است که از شمال با آلمان ، از شرق با کشورهای اتریش و لیختن اشتاین ، از جنوب با ایتالیا و از غرب با کشور فرانسه همسایه می باشد . این کشور با سیاست جمهوری فدرال از ۲۶ ایالت (کانتون) تشکیل شده است .پایتخت کشور سوئیس ، شهر برن می باشد و قطب های اقتصادی این کشور دو شهر جهانی ژنو و زوریخ هستند . این کشور یکی از ثروتمند ترین کشورهای جهان است . کشور سوئیس ، کشوری چند زبانه می باشد و در آن چهار زبان آلمانی ، فرانسوی ، ایتالیایی و رومانش به رسمیت شناخته می شوند . کشور سوئیس دارای سابقه طولانی بی طرفی در مناسبات جهانی می باشد به طوری که این کشور از سال ۱۸۱۵ میلادی تاکنون وارد هیچ جنگی نشده است . این کشور مقر بسیاری از سازمان های بین المللی چون صلیب سرخ و سازمان تجارت جهانی می باشد . کشور سوئیس در کوه های آلپ واقع شده است.این کشور یک کشور کوهستانی است و خشکی های آن بیشتر از هر کشور دیگری است و خشکی های آن بیشتر از هر کشور دیگری است . این کشور یکی از زیباترین کشورهای جهان می باشد که دارای زمستان های بسیار سرد بوده و میزان برفی که در این کشور می بارد ، بسیار زیاد می باشد . کشور سوئیس دارای تابستان های ملایم می باشد که دمای آن به طور میانگین به ۱۹ درجه سانتی گراد می رسد که البته این میزان دما برای گرم ترین ماه سال می باشد و فقط مردم در فصل تابستان شاهد بارش باران هستند.

طبق یافته های باستان شناسی و نظریات مورخان تاریخچه کشور سوئیس، به نظر می رسد در عصر حجر و پایان آخرین دوره یخبندان در سرزمینی که امروزه سوئیس نام دارد انسانهای شکارچی سکونت داشتند. قبل از میلاد و حدود سال های ۵۰۰ تا ۴۰۰ قبل از میلاد قبیله هایی از سلت ‌ها کوچ خود را به سمت کشور سوئیس امروزی آغاز کردند و در این منطقه ساکن شدند که از آن میان قبیله هلوتیا بخش هایی از آلپ و کوهستان ‌های ژورا را برای سکونت خود انتخاب کردند و به آن تسلط یافتند. در حدود سال های پایانی قبل از میلاد امپراتور روم، ژولیوس سزار مناطق هلوتیا را به تصرف خود در آورد و سپس این سرزمین پذیرای اقوام ژرمن شده و تاریخ کشور سوئیس را به گونه دیگری رقم زدند. سده پنجم میلادی شروع تازه ای در تاریخچه کشور سوئیس بود. اقوام ژرمن به این سرزمین کوچ کردند و در ساحل غربی رود آر سکونت کردند و آن ها به همراه اقوام بورگون و فرانک یک جامعه‌ مستقل را تاسیس کردند و در نیمه اول قرن هفتم میلادی پایه گذار دولتی بودند که سپس به کشور فرانسه معروف شد.

سرزمین های امروزی کشور سوئیس که در قرن نهم میلادی بین اقوام سوابیا و بورگوندی ‌ها تقسیم شده بود، دو سده بعد تحت نظارت امپراطوری مقدس روم به یگانگی و وحدت رسید. این منطقه در سده سیزدهم میلادی بین خاندان هابسبورگ و کنت ‌ها و همچنین حکمرانان محلی تقسیم شد و در اواخر همین قرن مناطق سه گانه سرزمین سوئیس امروزی که آوری نام داشت و شوایتز و اونتروالد موفق شدند اتحادیه ‌ای را به وجود آورند.این اتحادیه پایه کنفدراسیون سوئیس به شمار می آید. سکنه نواحی آوری، شوایتز و اونتروالد ، مردان آزادی بودند که فقط تابع امپراتوری بودند. هر چند کشور آنها فقیر بود اما دارای اهمیت بودند زیرا این سرزمین معبر سن گوتار راه اصلی بین آلمان و ایتالیا بود.

در تاریخچه کشور سوئیس ، زیاده خواهی های رودلف هابسبورگ و پیشرفت های وی باعث ناراحتی و نگرانی مردم این کشور شد و پس از مرگ رودلف با هم پیمان بستند. اما رودلف هابسبورگ در فکر گسترش متصرفات خود و توسعه قلمرو بود و به حملات بی وقفه خود در این مناطق ادامه داد.حالا مردم فاتح و پیروز کشور سوئیس با ایجاد پیمان برونن پیوند و اتحاد خود را محکم تر از قبل کردند و برای تداوم این پیمان و ایجاد دولتی با ثبات تلاش کردند. این اتحادیه با قبول عضویت شهرهای لوسرن، زوریخ، زوگ، شهرهای ناحیه گلاریس و سرانجام شهر امپراتوری برن قدرت بیشتری را کسب کرد .

نتیجه حاصل از این پیوندها و هم پیمانی ها اتحادیه ای شکل گرفت که در تاریخ کشور سوئیس به اتحادیه 8 کانتون معروف شد که در قرن چهاردهم این اتحادیه تلاش بیشتری کرد. دوک اتریش، لئوپلد سوم در سمپاک با آن ها جنگید اما شکست خورد و در این نبرد کشته شد. دو سال پس از آن لشکر کشی جدیدی توسط اتریشی ها بر ضد گلاریس صورت گرفت که اتریشی ها شکست خوردند و در نتیجه خاندان هابسبورگ از سر ناچاری استقلال هشت کانتون را قبول کردند. درگیری ها و جنگ ها همچنان ادامه داشت که نتیجه جنگ ها برای سوئیسی ها ثروتمندی، افزایش توان و قدرت نظامی فوق العاده و در نتیجه ورود دو کانتون جدید به اسم سولور و فریبورگ در اتحادیه در پی داشت . اکنون که سوئیسی ها از تحت سلطه هابسبورگ رها شده بودند ارتباط خود را با امپراتوری همچنان حفظ کردند اما زمانی که نوبت امپراتوری به هابسبورگ رسید روابط بین سوئیسی ها و آنها تیره شد.

حال که سوئیسی ها از بند تلاش های امپراتور ماگزیمیلین که برای بازسازی سازمان آلمان و قصد او برای تغییر اوضاع باعث درگیری شدید بین او و سوئیسی ها شد و در نتیجه در تاریخچه کشور سوئیس جنگ سوآب بوجود آمد.سوئیسی ها در دورناخ پیروز شدند و امپراتور را مجبور کردند که از ادامه برنامه ها و نقشه های خود منصرف شود و بعد از این ماجراها سوئیسی ها خود را به طور کلی از امپراتوری جدا کرده و مستقل شدند.

پس از جنگ سواب سه کانتون جدید به نام شافهوس، آپنزل و بال به اتحادیه ایالات سوئیس پیوستند و حالا تعداد کانتون ها به عدد 13 رسید. اگرچه که غیر از این، اتحادیه متحدان و متابعان دیگری نیز داشت. سوئیسی ها در جنگ های ایتالیا شرکت کردند اما شکست مارین یان مانع از آن شد که سیاست مستقلی داشته باشند. در نیمه اول قرن هجدهم تاریخچه کشور سوئیس شرایط متفاوتی را تجربه کرد. نفوذ افراد بیگانه با رواج خدمت سربازی به صورت مزدور و پرداخت حقوق از طرف حکومت ها ادامه پیدا کرد . در این ایام دو گروه در کشور سوئیس وجود داشت یکی آن ها که به سختگیرها معروف بودند و طرفدار اتریش بودند و دسته دیگر معتدل ها بودند که خود را هواخواه و طرفدار کشور فرانسه می دانستند. یکی از نکات مهم سیاست سوئیس در قرن هجدهم میلادی غلبه طبقه ممتاز بود که خانواده های بانفوذ را شامل می شد و اختیارات گسترده ای در شهرها داشتند، همچنین قضات و ماموران دولتی از آنان انتخاب می شد در حالی که ملت و مردم از همه حقوق شهروندی و مزایا دیگر محروم بود. بدیهی است که حاصل چنین شرایطی برای جامعه جز اغتشاش و شورش و توطئه بار نخواهد آورد. به یکی از این شورش های معروف می توان به فتنه هنزی در برن اشاره کرد . توطئه ماژورداول در ایالت وو و شورشی به رهبری شنو در فریبورگ از دیگر ناآرامی های اجتماعی و سیاسی در این دوره از تاریخ کشور سوئیس می باشد . حمله فرانسه در سال ۱۷۱۹ میلادی ، زمینه را برای تبدیل اتحادیه سیزده کانتون سوئیس به یک جمهوری متحد و متمرکز به نام جمهوری هلوتیک فراهم کرد که این جمهوری از آزادی و تسامح مذهبی و برابری وعدالت سیاسی برخوردار بود. کشور سوئیس در تاریخ ۱ اوت ۱۲۹۱ میلادی استقلال یافت و این روز در سوئیس تعطیل ملی می‌ باشد.