. . .

بیوگرافی بیوگرافی فریدا کالو

تالار نقاشان و هنرمندان
فریدا کالو یک ‌هنرمند مکزیکی بود که با دیه‌گو ریورا ازدواج کرد و هنوز هم به عنوان یک نماد فمنیست مورد تحسین قرار می‌گیرد اما اینکه فریدا کالو که بود و چه روزهایی را در زندگی کوتاه اما پر بار خود گذراند در این مقاله به توضیح کلی در رابطه با زندگی این نقاش مکزیکی می پردازیم که در ادامه می‌خوانید.

فریدا کالو در ۶ ژانویه ۱۹۷۰ در کویوکان مکزیک در یک خانه آبی رنگ کوچک متولد شد. پدرش ویلهلم(گیلرمو نیز نامیده می شود)، یک عکاس آلمانی بود که به مکزیک مهاجرت کرد و در آنجا با مادر فریدا یعنی ماتیلدا ملاقات کرد که این ملاقات به ازدواج و 4 فرزند دختر ختم شد. او دو خواهر بزرگتر به نام های ماتیلد و آدریانا داشت و خواهر کوچکتر او کریستینا یک سال بعد از فریدا به دنیا آمد.

فریدا کالو در حدود شش سالگی به فلج اطفال مبتلا شد که باعث شد او به مدت نه ماه در بستر بیماری باشد. بعد از اینکه از بیماری بهبود یافت. هنگام راه رفتن لنگ می زد زیرا این بیماری به پای راست او آسیب زده بود. پدرش برای کمک به بهبود هرچه سریع تر او را تشویق به فوتبال، شنا و حتی کشتی میکرد، حرکاتی که کاملا در آن زمان برای یک دختر غیر معمول بود اما پدر همیشه در این مسیر مشوق او بود.

در سال ۱۹۲۲ فریدا کالو در مدرسه آمادگی ملی ثبت‌نام کرد. او از معدود دانش‌آموزان دختری بود که به مدرسه می رفت و به خاطر روحیه سرخوش و عشقی که به لباس‌های سنتی و رنگارنگ و جواهرات داشت مشهور شد او در حالی که در مدرسه بود همیشه با افرادی که تفکرات سیاسی همچون او داشتند همراه بود اما کالو که فعالیت سیاسی متفاوت تری نسبت به بقیه دوستانش داشت به لیگ کمونیست جوان و حزب کمونیست مکزیک پیوست.

تصادفی هولناک
در ۱۷ سپتامبر ۱۹۲۵ فریدا و الخاندرو گومز آریاس یکی از دوستان مدرسه ای او که رابطه عاشقانه ای با یکدیگر داشتند، در حال سفر با هم در یک اتوبوس بودند که با یک اتومبیل برخورد می‌کنند و در نتیجه این برخورد یک میله فلزی در نیمه پایینی بدن فریدا فرو می‌رود و از طرف دیگر به بیرون می آید. که در نتیجه چنین آسیب جدی ای چندین شکستگی در ستون فقرات و لگن وی ایجاد میشود. فریدا پس از چند هفته بستری بودن دربیمارستان صلیب سرخ مکزیک برای ادامه بهبود خود به خانه برمی گردد و در دوران نقاهت خود از آنجایی که به شدت ساکن بودن و عدم داشتن تحرک برای شخصیتی همچون فریدا سخت و طاقت فرسا بود، خانواده او برای کمک به راحت‌تر گذراندن این دوران سه‌پایه ای برای او طراحی میکنند با رنگ و بوم تا بتواند خوابیده در تخت به نقاشی کردن بپردازد، و سال بعد اولین سلف پورتره (خودنگاره) خود را به پایان می رساند که آن را به کومز آریاس هدیه می کند.

عشق و ازدواج
فریدا کالو و دیه‌گو ریورا برای اولین بار یکدیگر را در سال ۱۹۲۲ وقتی ریورا برای کار در یک پروژه نقاشی دیواری به دبیرستان فریدا رفته بود ملاقات کردند. دیه‌گو ریورا دیوارنگاری می‌کرد و کالو اغلب شاهد نقاشی های دیواری ریورا در سالن سخنرانی مدرسه بود. طبق بعضی از گفته ها و گزارش ها فریدا به یکی از دوستانش گفته است که من روزی از این مرد(ریورا) فرزندی خواهم داشت. پس از سال‌ها در سال ۱۹۲۸ این دو توسط یک دوست به یکدیگر معرفی شدند و دیه‌گو با نقاشی‌های فریدا کالو آشنا شد که این نقاشی‌ها به شدت او را تحت تاثیر قرار داد. ریورا مشوق کارهای هنری فریدا کالو بود. و این دو پس از گذشت مدتی با یکدیگر وارد رابطه عاشقانه شدند و با یکدیگر ازدواج کردند. فریدا کالو در طی سالهای ابتدایی زندگی مشترک خود، اغلب ریورا را به خاطر کمسیونها و نقاشی دیواری هایی که دریافت می کرد، در سفرهایش دنبال می کرد. آنها چندین بار به کشورها و شهرهای مختلف نقل مکان کردند. در سال 1930، آنها در سانفرانسیسکو ، کالیفرنیا زندگی کردند. و سپس برای نمایشگاه ریورا در موزه هنرهای مدرن به شهر نیویورک رفتند و بعداً برای مأموریت ریورا با موسسه هنر دیترویت به دیترویت نقل مکان کردند. که در آخر برای ماموریت ریورا با موسسه هنری دیترویت به دیترویت نقل مکان کردند. دیه‌گو مرد متعهدی نبود و دائما در حال ارتباط گرفتن با زن‌های دیگر بود که فریدا کالو نیز از این موضوع مطلع بود و از آنجایی که بسیار دیه‌گو را دوست داشت تحمل این موضوع برای او بسیار سخت بود.

ولی بزرگترین و اصلی‌ترین شکست برای فریدا کالو زمانی بود که به رابطه‌ی مخفیانه‌ی همسرش با خواهر فریدا، کریستینا پی برد. و در جواب به این خیانت خانوادگی که در حق او شده بود موهای بلند و مشکی خود که تبدیل به یک امضا برای فریدا کالو و استایلش شده بود را چید.

فریدا کالو سال‌ها در تلاش بود تا صاحب فرزند شود اما زمانی که در سال ۱۹۳۴ مجبور به سقط شد دوباره عمیقا دل شکستگی را تجربه کرد. فریدا کالو در سال ۱۹۳۹ از ریورا طلاق گرفت اما این طلاق مدت زیادی به طول نینجامید و این دو در سال ۱۹۴۰ مجدد با یکدیگر ازدواج کردند. این دو زندگی پر چالشی داشتند و زندگی خود تا حد زیادی جداگانه ادامه دادند و هر دو در طول سالها با افراد دیگری نیز وارد رابطه شدند.

روابط متعدد
دیه‌گو مرد متعهدی نبود البته که فریدا به صداقت بیشتر اهمیت می‌داد تا تعهد ولی نمی‌توان نادیده گرفت که روابط متعدد همسرش او را به عنوان یک زن بسیار آزار می‌داد و بیش از پیش ضعیف میکرد. تا جایی که آسیب اصلی را دید! و آن زمانی بود که دیه‌گو را در حین رابطه با خواهرش پیدا کرد. شکستن اصلی در روح فریدا آن زمان اتفاق افتاد. رفته رفته این ماجراها باعث شد تا فریدا شاید از سر انتقام یا شاید برای پیدا کردن مسکنی برای دردهایش وارد روابط خارج از ازدواج شود. که در این مسیر گرایشات دیگری را نیز در خود یافت کرد. و آن چیزی نبود جز “همجنس‌گرایی”! این اتفاقات باعث شد تا رفته رفته بین فریدا و دیه‌گو فاصله هایی ایجاد شود و برای مدتی از هم جدا شوند. کالو و ریورا بعد از یک سال جدا بودن از یکدیگر مجدد برای کمک به کمونیست شوروی تبعیدی لئون تروتسکی و همسرش ناتالیا به هم پیوستند و با یکدیگر ازدواج کردند. تروتسکی ها به دلیل پناهندگی تروتسکی در مکزیک برای مدتی با آنها در خانه آبی (خانه کودکی کالو) اقامت داشتند. تروتسکی که زمانی رقیب رهبر شوروی جوزف استالین بود، ترس از ترور توسط دشمن قدیمی خود را داشت. گزارش شده که فریدا کالو و تروتسکی در این مدت رابطه مختصری با یکدیگر برقرار کردند.

برترین اثر فریدا کالو
در سال 1939 فریدا به پاریس سفر میکند تا با هنرمندانی هم چون جان میرو و پابکو پیکاسو که بسیار به کارهای او علاقه نشون داده بودند دیدار کند. در واقع موزه لوور یکی از نقاشی های فریدا را خریداری می کند که این اولین نقاشی بوده است که در قرن 20 تا آن زمان از یک نقاش مکزیکی توسط لوور خریداری شده بوده است. در همان سال بود که فریدا بعد از بازگشت از نمایشگاه آثارش در پاریس، از شوهرش دیه گو ریورا نقاش و کمونیست مشهور مکزیکی درخواست طلاق کرد. در همین سال بود که در اوج دوران آشفتگی و تعلیق خود، بهترین و خاص‌ترین اثر خود را کشید. ” لاس دوس فریداس” یا “دو فریدا” نام این اثر بود. او به قدری از این جدایی آسیب دیده بود که اثر بسیار غمگین و خاص را به وجود آورد. این تابلو با 173 سانتی متر ارتفاع یکی از بزرگ ترین و شناخته شدن ترین اثار این هنرمند محبوب میباشد. این اثر به ما اجازه می دهد تا نگاهی عمیق تر از آنچه از فریدا کالوی افسانه ای شناخته ایم و شنیده ایم داشته باشیم. و ما را مجاب میکند تا یگانگی، قدرت و جادوی واقعی حاضر در آثارش را بیش از پیش ببینیم. این نقاشی تصویری از دو فریدا را نشان می دهد که کنار یکدیگر نشسته اند و دستان هم را گرفته اند. در سمت راست تصویر، فریدای مکزیکی در لباس بومی مکزیکی تیوانا دیده می‌شود و در سمت چپ، فریدایی اروپایی شده با لباسی یکدست سفید (که احتمالاً لباس عروسی اروپایی است) دیده می‌شود. فریدای سمت راست در دستانش تصویری از کودکی دیه‌گو را دارد که این آویز را در زندگی واقعی اش هم داشت که بعد از مرگش در میان وسایلش پیدا کردند. که نشان از علاقه فراوانش به دیه‌گو می باشد. که به واسطه ی شریان های خونی پیچیده شده دور دست و بازویش، به سمت قلبش می رود و از این قلب به وسیله همین شریان های خونی به قلب فریدای سمت چپ حرکت می کند. رگ های خونی قلب فریدای سمت چپ بریده شده و در حال خونریزی است که فریدای سمت چپ تلاش می‌کند تا خونریزی قلبش را با یک پنس اتاق جراحی متوقف کند که موفق نیست. خونریزی ادامه دارد و این خون ها بر روی دامن فریدا تبدیل به گل هایی می شوند که دامن این هنرمند را تزیین میکنند. او بعد از این نقاشی توضیح داد که فریدایی که لباس مکزیکی به تن دارد همانی است که ریورا دوست دارد و فریدایی که لباس عروس اروپایی به تن دارد کسی است که دیگر دوست ندارد. البته این جدایی یک سال بیشتر به طول نینجامید و آنها بعد از یک سال مجدد با یکدیگر ازدواج کردند اما روابط آنها هیچ وقت به درستی اصلاح نشد

فریدا کالو؛ نقطه پایان
کالو تقریبا در اوایل تولد 47 سالگیش، در 13 ژانویه 1954 در خانه آبی محبوب خود درگذشت. فریدا نیز همچون ونگوگ هنرمندی خاص و مجنون بود در زمانه ی خود، که هر دوی این هنرمندان پر استعداد زمان زیادی را برای شکوفایی خود نداشتند و هر دو در جوانی در گذشتند. گمانه زنی هایی در رابطه با ماهیت مرگ او وجود دارد. گزارش شده که علت مرگ او آمبولی ریه است، اما همچنین داستان هایی در مورد احتمال خودکشی نیز گفته شده است. مشکلات سلامت فریدا کالو در سال 1950 تقریباً همه گیر شده بود. فریدا پس از تشخیص قانقاریا در پای راست خود، 9 ماه را در بستر گذراند و در این مدت چندین عمل انجام داد. او علی رغم نداشتن تحرک فعالیت های خود را متوقف نکرد و به نقاشی و حمایت از اهداف سیاسی ادامه داد. در سال 1953، به ناچار بخشی از پای راست فریدا که بیشتر آسیب دیده بود را قطع کردند، تا از گسترش قانقاریا جلوگیری کنند. فریدا عمیقا احساس افسردگی می‌کرد، چون مجدد در اوایل سال 1954 به دلیل مشکلات جسمی‌اش در بیمارستان بستری شد. البته عده ای می‌گویند علت این بستری شدن اقدام به خودکشی او بوده است. در همین روزها بود که او جان خود را بر اثر بیماری های متعدد از دست داد.
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
82
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
83
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
105
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
26

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین