. . .

شعر اشعار فرخی یزدی

تالار اشعار شاعران پارسی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,283
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,509
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #1
گلرنگ شد در و دشت ، از اشکباری ما

چون غير خون نبارد ، ابر بهاری ما

با صد هزار دیده ، چشم چمن ندیده

در گلستان گیتی ، مرغی به خواری ما

بی خانمان و مسکین ، بدبخت و زار و غمگین

خوب اعتبار دارد ، بی اعتباری ما

اين پرده ها اگر شد ، چون سينه پاره دانی

دل پرده پرده خون است ، از پرده داری ما

یک دسته منفعت جو ، با مشتی اهرمن خو

با هم قرار دادند ، بر بی قراری ما

گوش سخن شنو نيست ، روی زمین و گر نه

تا آسمان رسیده است ، گلبانگ زاری ما

بی مهر روی آن مه ، شب تا سحر نشد کم

اختر شماری دل ، شب زنده داری ما

بس در مقام جانان ، چون بنده جان فشاندیم

در عشق شد مسلم ، پروردگاری ما

از فر فقر داديم ، فرمان به باد و آتش

اسباب آبرو شد ، این خاكساری ما

در این دیار باری ، ای کاش بود یاری

کز روی غمگساری ، آید به یاری ما
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,283
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,509
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #2
شب چو در بستم و م×س×ت از می‌نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
971
نوشته‌ها
2,283
راه‌حل‌ها
33
پسندها
3,509
امتیازها
436
سن
20
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #3
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم

وین قدر زنده بمانم که زجان سیر شوم

آسمانا ز ره مهر مرا زود بکش

که اگر دیر کشی پیر و زمینگیر شوم

جوهرم هست و برش دارم و ماندم به غلاف

چون نخواهم کج و خونریز چو شمشیر شوم

میر میراث خوران هم نشوم تا گویم

مردم از جور بمیرند که من میر شوم

منم آن کشتی طوفانی دریای وجود

که ز امواج سیاست ز بر و زیر شوم

گوشه گیری اگرم از اثر اندازد به

که من از راه خطا صاحب تاثیر شوم

پیش دشمن سپر افکندن من هست محال

در ره دوست گر آماجگه تیر شوم

غم مخور ای دل دیوانه که از فیض جنون

چون تو من هم پس از این لایق زنجیر شوم

شهره شهرم و شهریه نگیرم چون شیخ

که بر شحنه و شه کوچک و تحقیر شوم

کار در دوره ما جرم بود یا تقصیر

فرخی بهر چه من عامل تقصیر شوم
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین