CANDY
مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقرهای
کاربر ثابت
- نام هنری
- Minok
- انتشاریافتهها
- 3
- بخشدار
- - امور فرهنگی
- مدیر
- تدوین+میکس
- شناسه کاربر
- 3457
- تاریخ ثبتنام
- 2022-11-23
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 1,006
- نوشتهها
- 2,491
- راهحلها
- 51
- پسندها
- 4,129
- امتیازها
- 516
- محل سکونت
- جنگلمتروکهافکار(:
روزگاری داشتیم و عشق بود و عشق حالی داشت
بی خیالِ زندگی بودیم و او در سر خیالی داشت
با اشاراتِ نظر آرامشِ دنیای هم بودیم
نامه هامان گرچه گاهی از غمِ دوری ملالی داشت
در پناهِ گیسوانش دستمان بر گردنِ هم بود
خلوتِ ما در هجومِ برف و باران، چتر و شالی داشت
عشقِ "حافظ" بود و با "شاخ نباتش" زندگی می کرد
شعر با قندِ لب و چشم سیاهش خطّ و خالی داشت
شب که می آمد به خوابم گود می افتاد آغوشم
ماهِ من بر گونه اش وقتی که می خندید چالی داشت!
گوشه ای تا صبح حالِ "منزوی" را بغض می کردیم
بی هوا باران که می آمد برایم دستمالی داشت
زندگی می گفت: باید زیست...باید زیست، اما آه
آخرین آغوشمان در باد، بغضی داشت، حالی داشت!
بی خیالِ زندگی بودیم و او در سر خیالی داشت
با اشاراتِ نظر آرامشِ دنیای هم بودیم
نامه هامان گرچه گاهی از غمِ دوری ملالی داشت
در پناهِ گیسوانش دستمان بر گردنِ هم بود
خلوتِ ما در هجومِ برف و باران، چتر و شالی داشت
عشقِ "حافظ" بود و با "شاخ نباتش" زندگی می کرد
شعر با قندِ لب و چشم سیاهش خطّ و خالی داشت
شب که می آمد به خوابم گود می افتاد آغوشم
ماهِ من بر گونه اش وقتی که می خندید چالی داشت!
گوشه ای تا صبح حالِ "منزوی" را بغض می کردیم
بی هوا باران که می آمد برایم دستمالی داشت
زندگی می گفت: باید زیست...باید زیست، اما آه
آخرین آغوشمان در باد، بغضی داشت، حالی داشت!
نام موضوع : اشعار اصغر معاذی
دسته : اشعار شاعران پارسی