آموزش ویرایش | نشانهگذاری | سهنقطه
«سهنقطه» و ما اَدْراکَ سهنقطه! امان از این سهنقطه! چه سهنقطههایی که نابهجا و ناروا به کار رفتهاند! چه سهنقطههایی که نویسنده هر جا توانسته و نتوانسته، بیخود و بیجهت، چهارنقطه و پنجنقطه و ششنقطه و هفتنقطه و بینهایتنقطهشان کرده! چه سهنقطههایی که جایِ کاما و نقطه و کامانقطه و علامتِ سؤال و علامتِ عاطفه را بهناحق غصب کردهاند، و بدتر از همه، چه سهنقطههایی که نویسنده برای لاپوشانیِ ضعفِ نوشتاریاش و از سرِ تصورِ غلطش از خلاقیت، بیدلیل در متن پاشانده! واقعاً سهنقطه کجاها باید بیاید؟!
کلاً پنج جا میتوانیم سهنقطه را بیاوریم. از این پنج جا، سهتایش کمکاربرد است و زیاد رویش تمرکز نمیکنیم؛ ولی آن دوتای دیگر خیلی کاربرد دارد؛ البته بیشتر باید بگویم کجاها سهنقطه را نیاورید تا اینکه بگویم کجاها سهنقطه را بیاورید.
تا حالا برایتان پیش آمده که چیزی بنویسید و به جایی برسید که احساس کنید دیگر نیازی نیست بقیهی جمله را بنویسید و مخاطبتان خودش متوجهِ قضیه شده؟ یا تابهحال شده که مثالی بزنید و احساس کنید که اگر بیشتر از این توضیح بدهید و مثال بیاورید زیادهروی کردهاید؟
خب این جاها سهنقطه میگذاریم. پس سهنقطه برای وقتی به کار میرود که میخواهیم به مخاطب بگوییم «ببین مخاطب عزیزم، میتوانم بقیهاش را هم برایت بنویسم؛ ولی میدانم که خودت میدانی؛ پس نمینویسم و بهجایش سهنقطه میگذارم». این شد کارکردِ اولِ سهنقطه.
عواملِ بسیاری مانندِ سحرخیزی، ابتکار، پشتکار، انضباطِ فردی و… در موفقیتِ شما نقشِ بسیار مؤثری دارند.
یک لحظه صبر کنید! یک نکته از آموزکِ یکُم:
در این جمله، الان که گفتم «و سهنقطه»، این «و سهنقطه» را چهطور درج میکنید؟ منظورم این است که فاصلهاش را چهطور میگذارید؟ یادتان نرفته که، رفته؟! بسیار خب، محضِ احتیاط، یک بارِ دیگر هم فاصلههایش را از وسطِ جمله میگویم:
…انضباطِ فاصله فردی فاصله و سهنقطه فاصله در فاصله موفقیت…
کارکردِ دومش را هم در مثالِ همین کارکردِ اول، خیلی نرم و زیرپوستی گفتم. وقتی میخواهیم عبارت یا جمله یا متنی را از وسطِ عبارت یا جمله یا متنِ بزرگتری برداریم و جای دیگری بگذاریم، دو طرفِ متنی را که برداشتهایم، سهنقطه میگذاریم.
فقط نکته: در این کارکرد، سهنقطه، چه آنی که قبل از متنِ برداشتهشده میآید، چه آنی که بعد از متنِ برداشتهشده میآید، باید به متن بچسبد؛ ولی از اطرافش یک فاصله بگیرد. برای اینکه ابهامها را برطرف کنم، یک مثال از جنسِ همان مثالهای املایی میزنم.
سهنقطه انضباطِ فاصله فردی فاصله و سهنقطه فاصله در فاصله موفقیت سهنقطه
این مثالْ هم کارکردِ اول را در خودش دارد، هم کارکردِ دوم را.
البته همهجا متنِ انتخابیمان را از وسطِ متنِ بزرگتر برنمیداریم؛ ممکن است از اولِ متنِ بزرگتر شروع کنیم و کمی که پیش رفتیم، بخواهیم متن را قطع کنیم. در این حالت، دیگر اولِ متنِ انتخابیمان سهنقطه نمیگذاریم، بلکه فقط آخرش سهنقطه میگذاریم.
حالتِ عکس آن هم هست؛ یعنی اینکه متنِ انتخابیمان را از بینِ متنِ بزرگتر شروع کنیم و تا آخرِ متنِ بزرگتر پیش برویم. در آن حالت، سهنقطه را اولِ متنِ انتخابیمان میگذاریم و آخرِ متنِ انتخابیمان دیگر سهنقطه نمیگذاریم. حالا اینکه بهجایش چه بگذاریم، به این بستگی دارد که آخرِ متنِ بزرگترمان چه باشد؛ مثلاً اگر آخرِ متنِ بزرگترمان به علامتِ سؤال ختم بشود، آخرِ متنِ انتخابیمان هم علامتِ سؤال میگذاریم.
تا اینجا دربارهی دو کارکردِ مهمِ سهنقطه توضیح دادم. الان برویم سروقتِ کارکردهایِ فرعیاش:
وقتی میخواهیم کلمهای را بنویسیم که لفظِ «الله» دارد، میتوانیم بهجای نوشتنِ لفظِ الله از سهنقطه استفاده کنیم. فاصلهاش را هم که میدانید دیگر؟ بله، به آن کلمه میچسبد و از کلمهی بعد از خودش یک فاصله میگیرد.
در نمایشنامه و فیلمنامه هم زمانی از سهنقطه استفاده میکنیم که بخواهیم نشان بدهیم یکی پریده است وسطِ حرفِ آنیکی. توجه کنید:
کاوه: بله، درحقیقت من یکی از مقاومترین دوندههایِ ماراتُنم و تویِ مسابقههای زیا…
سهراب: برو بابا! کمتر خالی ببند. هر کی ندونه من که می…
ـ تو حق نداری با من اینطوری حرف بزنی! تو فکر میکنی کی هس…
ـ من هر کی هستم خالیبند نیستم.
در این کارکرد هم فاصلهی سهنقطهها مثلِ همان کارکردِ اولِ سهنقطهها است، یعنی به کلمهی قبلیاش میچسبد و از کلمهی بعدیاش یک فاصله میگیرد.
حالا که کارکردهای سهنقطه را گفتم، دو نکته هم چاشنیاش کنم تا کم نگذاشته باشم:
یکی اینکه در نشانههای سجاوندی، نباید سهنقطه را بیشتر یا کمتر کنیم؛ پس اینکه بعضیها دوتا و چهارتا و پنجتا و ششتا و خلاصه کمتر و بیشتر از سهتا نقطه میگذارند غلط است، سهتا بس است.
آنیکی هم اینکه سهنقطه با نقطهچین فرق دارد. نقطهچین برای این است که نشان بدهیم کلمهای یا جملهای حذف شده و اگر بخواهیم نشان بدهیم که چندتا حرف حذف شده، معمولاً بهازای هر حرف، سهتا نقطه میگذاریم. این سهتا نقطهها به همدیگر میچسبند و پشتِسرِهم میآیند؛ مثلاً اگر بخواهیم نشان بدهیم که یک کلمهی چهارحرفی حذف شده، معمولاً برایش دوازدهتا نقطهی پشتِسرِهم میآوریم.
این هم از این. انصافاً الآن دیگر کاملاً متوجه میشوید که خیلی از جاهایی که نویسنده سهنقطه میگذارد، بیخودی است و هیچ نیازی به سهنقطهگذاری نیست؛ پس در نشانهگذاری، بهخصوص در سهنقطهگذاری، حتماً دقت کنید، لطفاً!
«سهنقطه» و ما اَدْراکَ سهنقطه! امان از این سهنقطه! چه سهنقطههایی که نابهجا و ناروا به کار رفتهاند! چه سهنقطههایی که نویسنده هر جا توانسته و نتوانسته، بیخود و بیجهت، چهارنقطه و پنجنقطه و ششنقطه و هفتنقطه و بینهایتنقطهشان کرده! چه سهنقطههایی که جایِ کاما و نقطه و کامانقطه و علامتِ سؤال و علامتِ عاطفه را بهناحق غصب کردهاند، و بدتر از همه، چه سهنقطههایی که نویسنده برای لاپوشانیِ ضعفِ نوشتاریاش و از سرِ تصورِ غلطش از خلاقیت، بیدلیل در متن پاشانده! واقعاً سهنقطه کجاها باید بیاید؟!
کلاً پنج جا میتوانیم سهنقطه را بیاوریم. از این پنج جا، سهتایش کمکاربرد است و زیاد رویش تمرکز نمیکنیم؛ ولی آن دوتای دیگر خیلی کاربرد دارد؛ البته بیشتر باید بگویم کجاها سهنقطه را نیاورید تا اینکه بگویم کجاها سهنقطه را بیاورید.
تا حالا برایتان پیش آمده که چیزی بنویسید و به جایی برسید که احساس کنید دیگر نیازی نیست بقیهی جمله را بنویسید و مخاطبتان خودش متوجهِ قضیه شده؟ یا تابهحال شده که مثالی بزنید و احساس کنید که اگر بیشتر از این توضیح بدهید و مثال بیاورید زیادهروی کردهاید؟
خب این جاها سهنقطه میگذاریم. پس سهنقطه برای وقتی به کار میرود که میخواهیم به مخاطب بگوییم «ببین مخاطب عزیزم، میتوانم بقیهاش را هم برایت بنویسم؛ ولی میدانم که خودت میدانی؛ پس نمینویسم و بهجایش سهنقطه میگذارم». این شد کارکردِ اولِ سهنقطه.
عواملِ بسیاری مانندِ سحرخیزی، ابتکار، پشتکار، انضباطِ فردی و… در موفقیتِ شما نقشِ بسیار مؤثری دارند.
یک لحظه صبر کنید! یک نکته از آموزکِ یکُم:
در این جمله، الان که گفتم «و سهنقطه»، این «و سهنقطه» را چهطور درج میکنید؟ منظورم این است که فاصلهاش را چهطور میگذارید؟ یادتان نرفته که، رفته؟! بسیار خب، محضِ احتیاط، یک بارِ دیگر هم فاصلههایش را از وسطِ جمله میگویم:
…انضباطِ فاصله فردی فاصله و سهنقطه فاصله در فاصله موفقیت…
کارکردِ دومش را هم در مثالِ همین کارکردِ اول، خیلی نرم و زیرپوستی گفتم. وقتی میخواهیم عبارت یا جمله یا متنی را از وسطِ عبارت یا جمله یا متنِ بزرگتری برداریم و جای دیگری بگذاریم، دو طرفِ متنی را که برداشتهایم، سهنقطه میگذاریم.
فقط نکته: در این کارکرد، سهنقطه، چه آنی که قبل از متنِ برداشتهشده میآید، چه آنی که بعد از متنِ برداشتهشده میآید، باید به متن بچسبد؛ ولی از اطرافش یک فاصله بگیرد. برای اینکه ابهامها را برطرف کنم، یک مثال از جنسِ همان مثالهای املایی میزنم.
سهنقطه انضباطِ فاصله فردی فاصله و سهنقطه فاصله در فاصله موفقیت سهنقطه
این مثالْ هم کارکردِ اول را در خودش دارد، هم کارکردِ دوم را.
البته همهجا متنِ انتخابیمان را از وسطِ متنِ بزرگتر برنمیداریم؛ ممکن است از اولِ متنِ بزرگتر شروع کنیم و کمی که پیش رفتیم، بخواهیم متن را قطع کنیم. در این حالت، دیگر اولِ متنِ انتخابیمان سهنقطه نمیگذاریم، بلکه فقط آخرش سهنقطه میگذاریم.
حالتِ عکس آن هم هست؛ یعنی اینکه متنِ انتخابیمان را از بینِ متنِ بزرگتر شروع کنیم و تا آخرِ متنِ بزرگتر پیش برویم. در آن حالت، سهنقطه را اولِ متنِ انتخابیمان میگذاریم و آخرِ متنِ انتخابیمان دیگر سهنقطه نمیگذاریم. حالا اینکه بهجایش چه بگذاریم، به این بستگی دارد که آخرِ متنِ بزرگترمان چه باشد؛ مثلاً اگر آخرِ متنِ بزرگترمان به علامتِ سؤال ختم بشود، آخرِ متنِ انتخابیمان هم علامتِ سؤال میگذاریم.
تا اینجا دربارهی دو کارکردِ مهمِ سهنقطه توضیح دادم. الان برویم سروقتِ کارکردهایِ فرعیاش:
وقتی میخواهیم کلمهای را بنویسیم که لفظِ «الله» دارد، میتوانیم بهجای نوشتنِ لفظِ الله از سهنقطه استفاده کنیم. فاصلهاش را هم که میدانید دیگر؟ بله، به آن کلمه میچسبد و از کلمهی بعد از خودش یک فاصله میگیرد.
در نمایشنامه و فیلمنامه هم زمانی از سهنقطه استفاده میکنیم که بخواهیم نشان بدهیم یکی پریده است وسطِ حرفِ آنیکی. توجه کنید:
کاوه: بله، درحقیقت من یکی از مقاومترین دوندههایِ ماراتُنم و تویِ مسابقههای زیا…
سهراب: برو بابا! کمتر خالی ببند. هر کی ندونه من که می…
ـ تو حق نداری با من اینطوری حرف بزنی! تو فکر میکنی کی هس…
ـ من هر کی هستم خالیبند نیستم.
در این کارکرد هم فاصلهی سهنقطهها مثلِ همان کارکردِ اولِ سهنقطهها است، یعنی به کلمهی قبلیاش میچسبد و از کلمهی بعدیاش یک فاصله میگیرد.
حالا که کارکردهای سهنقطه را گفتم، دو نکته هم چاشنیاش کنم تا کم نگذاشته باشم:
یکی اینکه در نشانههای سجاوندی، نباید سهنقطه را بیشتر یا کمتر کنیم؛ پس اینکه بعضیها دوتا و چهارتا و پنجتا و ششتا و خلاصه کمتر و بیشتر از سهتا نقطه میگذارند غلط است، سهتا بس است.
آنیکی هم اینکه سهنقطه با نقطهچین فرق دارد. نقطهچین برای این است که نشان بدهیم کلمهای یا جملهای حذف شده و اگر بخواهیم نشان بدهیم که چندتا حرف حذف شده، معمولاً بهازای هر حرف، سهتا نقطه میگذاریم. این سهتا نقطهها به همدیگر میچسبند و پشتِسرِهم میآیند؛ مثلاً اگر بخواهیم نشان بدهیم که یک کلمهی چهارحرفی حذف شده، معمولاً برایش دوازدهتا نقطهی پشتِسرِهم میآوریم.
این هم از این. انصافاً الآن دیگر کاملاً متوجه میشوید که خیلی از جاهایی که نویسنده سهنقطه میگذارد، بیخودی است و هیچ نیازی به سهنقطهگذاری نیست؛ پس در نشانهگذاری، بهخصوص در سهنقطهگذاری، حتماً دقت کنید، لطفاً!
نام موضوع : آموزش ویرایش | نشانهگذاری | سهنقطه
دسته : آموزش ویراستاری