BAD_GRIL
رفیق رمانیکی
مقامدار آزمایشی
بازرس
ناظر
منتقد
طراح
- نام هنری
- Kameliya
- آزمایشی
- منتقد+بازرس چت
- شناسه کاربر
- 1062
- تاریخ ثبتنام
- 2021-10-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 163
- نوشتهها
- 885
- راهحلها
- 18
- پسندها
- 4,524
- امتیازها
- 421
- سن
- 20
- محل سکونت
- لاس و گاس
- وب سایت
- romanik.ir
انتخاب اسم:
گاهی اوقات اسم رمان حین نوشتن شکل میگیرد و گاهی باید ع×ر×ق بریزم تا به نتیجه برسیم.
با نگاهی به شاهکارهای ادبیات ایرانی میتوان بهوضوح دید که عنوان در جذابیت آنها نقش به سزایی داشته، چه کسی میتواند بوف کور و گاوخونی و مد و مه و شب یک شب دو و شب هول و چشمهایش و همسایهها و شازده احتجاب را فراموش کند.
من گاه پیش آمده به خاطر عنوانی که داشتهام، چیزی نوشتهام و در اصل برای دکمه کت دوختهام.
برایت از روشی میگویم که اخیراً برای انتخاب نام یک کسبوکار آن را به کار گرفتهام.
اینجا هم فهرستها به کمک ما میآیند؛ قبلاً درباره اهمیت فهرستها نوشتهام، اگر دوست داشتی نگاهی به آن بینداز.
گام عملی:
۱
یک لیست درست کن و توی آن اسم صد تا از بهترین رمانهایی را که دوست داری بنویس.
برای نوشتن چنین لیستی میتوانی به فهرستهای مختلف شاهکارهای ادبی مراجعه کنی.
پسازآن هرازگاهی به این لیست نگاه کن و ببین چرا این عنوانها به نظرت جذاب هستند.
۲
بعد از تهیه لیست اول، بدون اینکه کاری خاصی با آن داشته باشی، یک لیست دیگر درست کن و از یک تا صد عدد بزن، بعد به هر ضربوزوری شده صد عنوان مختلف برای داستانت بنویس؛ از بیمزهترین و بدیهیترین چیزها تا اسمهای عجیبوغریب را روی کاغذ بیاور.
معمولاً پنجاه اسم اول را که بنویسی به نتیجه میرسی، اما لیست را تا کامل شدن فهرست ادامه بده.
احتمال دارد به چنان عنوانهای بدیعی برسی که مجبور شوی برای دکمه کت بدوزی.
انتخاب اسم [کتاب] برای چارلز دیکنز از نوشتن رمان سختتر بود.
پینوشت:
اولین رمانی که نوشتم و برای همیشه تو کشو بایگانی کردم، اسمش «عشق سالهای تحریم» بود، به وام از عنوان رمان «عشق سالهای وبا» گابریل گارسیا مارکز.
این یک تأثیر مستقیم بود و بازی با کلمات. من منظورم این نیست که از ترکیب یا تقلید از عناوینی که دوست داری به عنوان داستانت برسی. بلکه میخواهم ذهن تو با عناوین گوناگون آشنا شود.
عنوان باید ارگانیک باشد و از دل داستان تو بیرون بیاید.
چگونه اسم داستانم را انتخاب کنم؟
من خیلی به نویسندگی علاقه دارم. نزدیک به یک ساله که در حال نوشتن اولین رمانم هستم. تقریباً نصف بیشتر رمانم رو نوشتم؛ ولی هنوز نتونستم اسمی مرتبط با موضوع رمان رو پیدا کنم. سؤالم آینه که چه جوری میتونم یه اسم خوب و خاص انتخاب کنم؟
عنوان مناسب نقش زیادی در موفقیت یک اثر دارد، دغدغه انتخاب عنوانی بهیادماندنی را همهی نویسندهها دارند، بعضی وسواس بیشتری به خرج میدهند و بعضی هم سریعتر و راحتتر به نتیجه میرسند.گاهی اوقات اسم رمان حین نوشتن شکل میگیرد و گاهی باید ع×ر×ق بریزم تا به نتیجه برسیم.
عنوان داستان هم مثل اسم یک بچهای است که متولد میشود. من اعتقاد دارم که بچه خودش اسم خودش را از توی شکم مادرش میآورد بیرون. پدر و مادر باید حواسشان را جمع کنند و همان اسمی را که بچه با خودش میآورد بیرون روی او بگذارند. اگر این اسم را پیدا نکنند و هی به این در و آن در بزنند و از روی کتاب اسم پیدا کنند، آنوقت ان اسمی که انتخاب میکنند نچسب و تصنعی از آب در میآید و تا آخر عمر آن بچه وبال او خواهد بود. در مورد رمان هم همین اتفاق میافتد. اسم خودش همراه رمان و همین که اولین مسوّده نوشته میشود، میزند. زور نباید زد. نویسنده فقط باید حواسش را جمع کند و همان اسمی را که با خود رمان آمده است بالا پیدا کند. هر اسم دیگری روی آن بگذارد، نچسب و تصنعی از آب درمیآید. وقتی که نویسنده درمیماند و آن اسمی را که با رمان آمده است پیدا نمیکند، آنوقت ناچار است به این در و آن در بزند، عنوانهای ریموند کاروری انتخاب کند و یا توی کتاب لغت بگردد و حافظ و مولانا و شاهنامه را زیر و رو کند… اسمی که از روی استیصال انتخاب شده باشد نچسب است، متظاهرانه است، توی ذوق میزند، لوس است، عجیب و غریب است، گمراهکننده است و هزار عیب و علت دیگر دارد.
از طرفی میگویند ارنست همینگوی برای برخی داستانهایش بیش از صد اسم مختلف مینوشته و بعد دست به انتخاب میزده.با نگاهی به شاهکارهای ادبیات ایرانی میتوان بهوضوح دید که عنوان در جذابیت آنها نقش به سزایی داشته، چه کسی میتواند بوف کور و گاوخونی و مد و مه و شب یک شب دو و شب هول و چشمهایش و همسایهها و شازده احتجاب را فراموش کند.
من گاه پیش آمده به خاطر عنوانی که داشتهام، چیزی نوشتهام و در اصل برای دکمه کت دوختهام.
برایت از روشی میگویم که اخیراً برای انتخاب نام یک کسبوکار آن را به کار گرفتهام.
اینجا هم فهرستها به کمک ما میآیند؛ قبلاً درباره اهمیت فهرستها نوشتهام، اگر دوست داشتی نگاهی به آن بینداز.
گام عملی:
۱
یک لیست درست کن و توی آن اسم صد تا از بهترین رمانهایی را که دوست داری بنویس.
برای نوشتن چنین لیستی میتوانی به فهرستهای مختلف شاهکارهای ادبی مراجعه کنی.
پسازآن هرازگاهی به این لیست نگاه کن و ببین چرا این عنوانها به نظرت جذاب هستند.
۲
بعد از تهیه لیست اول، بدون اینکه کاری خاصی با آن داشته باشی، یک لیست دیگر درست کن و از یک تا صد عدد بزن، بعد به هر ضربوزوری شده صد عنوان مختلف برای داستانت بنویس؛ از بیمزهترین و بدیهیترین چیزها تا اسمهای عجیبوغریب را روی کاغذ بیاور.
معمولاً پنجاه اسم اول را که بنویسی به نتیجه میرسی، اما لیست را تا کامل شدن فهرست ادامه بده.
احتمال دارد به چنان عنوانهای بدیعی برسی که مجبور شوی برای دکمه کت بدوزی.
انتخاب اسم [کتاب] برای چارلز دیکنز از نوشتن رمان سختتر بود.
او پیش از آنکه داستانی را شروع کند، با مشکل نامگذاری روبهرو میشد.
اولین نامهای پیشنهادی او برای یکی از رمانهای اینها بودند:
«زمان!»، «برگهای جنگل»، «برگهای پراکنده»، «چرخ بزرگ»، «برگها پیر»، «زمانهای دور»، «برگهای افتاده»، «بیست و پنج سال»، «سالها و سالها»، «روزی پیش از روزهای دیگر»، «درختهای خمیده»، «سنگهای غلتان» و «دو نسل».
اما هیچکدام از این نامها ویژگی یک نام خوب را نداشت.
پس چند نام دیگر انتخاب کرد: «یکی از این روزها»، «زنده به گور» و «رگۀ طلا».
سپس در یازدهم مارس ۱۸۵۹، دیکنز برای دوستش نوشت:
«سرانجام اسمی برای داستانم پیدا کردم. درست همان چیزی که میخواستم: داستان دو شهر.»
©️بارنابی کنراد، داستان از نگاه داستاننویس
پینوشت:اولین رمانی که نوشتم و برای همیشه تو کشو بایگانی کردم، اسمش «عشق سالهای تحریم» بود، به وام از عنوان رمان «عشق سالهای وبا» گابریل گارسیا مارکز.
این یک تأثیر مستقیم بود و بازی با کلمات. من منظورم این نیست که از ترکیب یا تقلید از عناوینی که دوست داری به عنوان داستانت برسی. بلکه میخواهم ذهن تو با عناوین گوناگون آشنا شود.
عنوان باید ارگانیک باشد و از دل داستان تو بیرون بیاید.
نام موضوع : آموزش نویسندگی( نام گذاری برای رمان)
دسته : مطالب آموزش نویسندگی