انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
آرایه تشخیص در ادبیات فارسی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ARA.O.O" data-source="post: 51179" data-attributes="member: 300"><p><h2>جانبخشی چیست؟</h2><p>وقتی با بچهها حرف میزنیم یا به خیالات بلندبلند آنها گوش میدهیم میبینیم با دیوارها حرف میزنند، دست در دست درختان به بازی میروند، صدای پای ماشینها را میشنوند و با نجوای ساعت روی دیوار میخوابند.</p><p></p><p>همانطور که در کارتونها و فیلمهای کودکانه هم میبینیم که میوهها و گلها و هر آنچه در عالم واقعی رفتاری غیرانسانی دارد، گریه میکند و میخندد و غذا میخورد.</p><p></p><p>آنها به موجودات بیجان، جان میبخشند.</p><p></p><p>جانبخشی یا شخصیتبخشی یکی از صورتهای خیال است که شاعران و نویسندگان برای روح بخشیدن به نوشتههایشان از آن بهره میگیرند.</p><p></p><p>برخی نامهای دیگری مثل انساننگاری یا جاندارپنداری هم به آن دادهاند.</p><p></p><p> </p><p></p><p>هر سو رگ باران گشاد</p><p></p><p>رعد ز هرجای به غرش فتاد</p><p></p><p> </p><p></p><p>در این بیت ساغر اصفهانی باران را انسان یا جانداری پنداشته که رگ دارد؛ یعنی یکی از اجزای بدن انسان را به باران نسبت داده.</p><p></p><p> </p><p></p><p><strong>نسبت دادن صفات جانداران به چیزهای بیجان یا صفات انسانی به حیوانات یا دیدن اشیای بیجان بهصورت یک جاندار نه صرفاً انسان را آرایۀ تشخیص میگویند.</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>گاهی حتی شاعر به پدیدههای ذهنی مثل عشق، تنهایی، شوق، سکوت و… نیز جان میبخشد.</strong></p><p></p><p> </p><p></p><p>بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر</p><p></p><p>مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر</p><p></p><p> </p><p></p><p>قیصر امین پور</p><p></p><p> </p><p></p><p>بعضی تشخیص را یک آرایۀ مستقل و مجزا نمیدانند و آن را در دستۀ استعاره مکنیه قرار میدهند.</p><p></p><p>در بحث استعاره گفتیم که وقتی مشبهبه حذف شود و مشبه باقی بماند اما یکی از صفات یا ویژگیهای مشبهبه با آن بماند استعاره، مکنیه است.</p><p></p><p>مثل شعر ساغر اصفهانی.</p><p></p><p>باران مانند انسان است.</p><p></p><p>باران: مشبه</p><p></p><p>انسان: مشبهبه</p><p></p><p>و رگ که یکی از ویژگیهای انسان است با باران همراه شده.</p><p></p><p>بنابراین میتوان تشخیص و استعاره مکنیه را یکی دانست.</p><p></p><p>دکتر شمیسا میگوید:</p><p></p><p></p><p>شاعر با استفاده از نیروی تخیل و ذهن پویای خود در اشیا و عناصر بیجان طبیعت تصرف میکند و با حرکت و جنبش بخشیدن به آنها سرزندگی و حرکت را به شعرش میبخشد.</p><p></p><p> </p><p></p><h2>نمونههایی از آرایۀ تشخیص</h2><p>چند مثال خوب را با هم بخوانیم:</p><p></p><p> </p><p></p><p>گفت ای غنچههای خوب، چرا</p><p>لبتان را ز خنده میبندید؟</p><p>زودتر بشکفید و باز شوید</p><p>آی گلها چرا نمیخندید؟</p><p>قیصر امین پور</p><p></p><p> </p><p></p><p>به ایوان میروم و انگشتانم را</p><p>به پوست کشیده شب میکشم</p><p>فروغ فرخزاد</p><p></p><p> </p><p></p><p>مشرق، چپق طلایی خود را</p><p>برداشت، به لب گذاشت روشن کرد</p><p>مهدی اخوان ثالث</p><p></p><p> </p><p></p><p>گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره میچسبانید</p><p>شوق، میآمد</p><p>دست در گردن حس میانداخت</p><p>فکر، بازی میکرد…</p><p>سهراب سپهری</p><p></p><p> </p><p></p><p>شب ایستاده است</p><p>خیره نگاه او</p><p>به چارچوب پنجرۀ من.</p><p>سهراب سپهری</p><p></p><p> </p><p></p><p>گل بخندید و باغ شد پدرام</p><p>ای خوشا این جهان بدین هنگام</p><p>فرخی</p><p></p><p> </p><p></p><p>در آفاق گشاده است ولیکن بسته است</p><p>ای سر زلف تو در پای دل ما زنجیر</p><p>سعدی</p><p></p><p> </p><p></p><p>خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه</p><p>کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود</p><p>حافظ</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ARA.O.O, post: 51179, member: 300"] [HEADING=1]جانبخشی چیست؟[/HEADING] وقتی با بچهها حرف میزنیم یا به خیالات بلندبلند آنها گوش میدهیم میبینیم با دیوارها حرف میزنند، دست در دست درختان به بازی میروند، صدای پای ماشینها را میشنوند و با نجوای ساعت روی دیوار میخوابند. همانطور که در کارتونها و فیلمهای کودکانه هم میبینیم که میوهها و گلها و هر آنچه در عالم واقعی رفتاری غیرانسانی دارد، گریه میکند و میخندد و غذا میخورد. آنها به موجودات بیجان، جان میبخشند. جانبخشی یا شخصیتبخشی یکی از صورتهای خیال است که شاعران و نویسندگان برای روح بخشیدن به نوشتههایشان از آن بهره میگیرند. برخی نامهای دیگری مثل انساننگاری یا جاندارپنداری هم به آن دادهاند. هر سو رگ باران گشاد رعد ز هرجای به غرش فتاد در این بیت ساغر اصفهانی باران را انسان یا جانداری پنداشته که رگ دارد؛ یعنی یکی از اجزای بدن انسان را به باران نسبت داده. [B]نسبت دادن صفات جانداران به چیزهای بیجان یا صفات انسانی به حیوانات یا دیدن اشیای بیجان بهصورت یک جاندار نه صرفاً انسان را آرایۀ تشخیص میگویند. گاهی حتی شاعر به پدیدههای ذهنی مثل عشق، تنهایی، شوق، سکوت و… نیز جان میبخشد.[/B] بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر قیصر امین پور بعضی تشخیص را یک آرایۀ مستقل و مجزا نمیدانند و آن را در دستۀ استعاره مکنیه قرار میدهند. در بحث استعاره گفتیم که وقتی مشبهبه حذف شود و مشبه باقی بماند اما یکی از صفات یا ویژگیهای مشبهبه با آن بماند استعاره، مکنیه است. مثل شعر ساغر اصفهانی. باران مانند انسان است. باران: مشبه انسان: مشبهبه و رگ که یکی از ویژگیهای انسان است با باران همراه شده. بنابراین میتوان تشخیص و استعاره مکنیه را یکی دانست. دکتر شمیسا میگوید: شاعر با استفاده از نیروی تخیل و ذهن پویای خود در اشیا و عناصر بیجان طبیعت تصرف میکند و با حرکت و جنبش بخشیدن به آنها سرزندگی و حرکت را به شعرش میبخشد. [HEADING=1]نمونههایی از آرایۀ تشخیص[/HEADING] چند مثال خوب را با هم بخوانیم: گفت ای غنچههای خوب، چرا لبتان را ز خنده میبندید؟ زودتر بشکفید و باز شوید آی گلها چرا نمیخندید؟ قیصر امین پور به ایوان میروم و انگشتانم را به پوست کشیده شب میکشم فروغ فرخزاد مشرق، چپق طلایی خود را برداشت، به لب گذاشت روشن کرد مهدی اخوان ثالث گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره میچسبانید شوق، میآمد دست در گردن حس میانداخت فکر، بازی میکرد… سهراب سپهری شب ایستاده است خیره نگاه او به چارچوب پنجرۀ من. سهراب سپهری گل بخندید و باغ شد پدرام ای خوشا این جهان بدین هنگام فرخی در آفاق گشاده است ولیکن بسته است ای سر زلف تو در پای دل ما زنجیر سعدی خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود حافظ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
مطالب آموزش نویسندگی
آرایه تشخیص در ادبیات فارسی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین