چه جوری هنوز وایسادی پام
چیزی ندیدی جز بدیام
من برات غم بودم کم بودم
اصاً جایی دیگه چیزی ازم نگیا
چه جوری هنوز وایسادی پام
این منِ وحشی نمیشه رام
تو مثل فرشته ها پاکی
ولی من رفیق نیمه راهم
منی که سرت داد زدم
هی طعنه به حرفات زدم
تو انقدر دفاع کردی ازم که
الان باهات یه ایران بدن
منی که سرت داد...
بیا چند تایی شمع توی خونه روشن کن!
بیا تنهایی رو واسه من قدغن کن…
بیا از توی کوچه ی قلب من رد شو….
بیا پیرهن عشقو خودت تن من کن…
من از این همه تنهایی خستم و خستم!
یکی دستشو کاش بذاره تو دستم…
مثلا مثلا مثلا مثلا تو مثلا مثلا مثلا مثلا تو!
سر تکون دادی یعنی آره که این یعنی بهم دلت یه حسی داره...
این یه جادهی بدون مقصده
من به جایی نرسیدم از عشق
جز خودم که بیقراره خودمم
کی میدونه چی کشیدم از عشق
دل من یه عمره که زخمیه اعتمادتم
دوس دارم از این به بعد از تو مراقبت کنم
دیگه بسته دلم شکستنو بذار کنار
تو میتونی دل ببندی ولی من غلط کنم
این روزا یه حالیم که خوبه حالم با خودم
نگران من نباشین...
بهت گفتم دوست دارم ولی باور نکردی…
چرا با این دل عاشق یه لحظهم سَر نکردی!
همه دنیامو دادم تو قلبت جا بگیرم…
خبر داری که بیتو دارم اینجا میمیرم؟
یه مجنونم که حالا، خزونِ روزگارم!
گمونم قسمت اینه، تا جون دارم ببارم…
همیشه عاشقونه صدات کردم عزیزم
تو نادیدهم گرفتی که اشکامو بریزم…
نمیدونم چرا...