همش اخمویی اما ته قلبت مهربونه
تورو داشتن عزیزم یه تیر و دو تا نشونه
تورو دیدم و قلبم یه سره میزنه تند تند
با اون اخم قشنگت یه کمی خنده رو لطف کن
آخ تویی جواهر تو دلبری چه ماهر
همه چی تموم و کامل امون از دل غافل
یهو اصلا چه طور شد قلبم یهو چه هول شد
تو اوج ناامیدی سهمم یه دسته گل شد
چی شد عشق تو...
تو با اون چشما داری تو دلم میری
همیشه با من یه جورایی درگیری
میدونم سخته سمت تو بیام، آره
ندارم چاره، این دلم گرفتاره
با اون چشمات دل منو تو بردی
حرصمو درآوردی
یه جوری تو جذابی حق همه رو خوردی
این جوری که پیش میره حالا حالا ها بردی
با اون چشمات دل منو تو بردی
حرصمو درآوردی
یه جوری تو جذابی حق...
می خندی و خنده ات مثل اون اولا نیست
اینجایی اما فکرت اصلا این جاها نیست
جوری غریبی می کنی با من که انگار
حتی قیافه ام واسه ی تو آشنا نیست
حتی قیافه ام واسه ی تو آشنا نیست
این که تو رو از دست بدم کابوس من بود
آغوش آروم تو اقیانوس من بود
تو تا همیشه توی قلبم موندگاری
واسه پشیمونی همیشه وقت داری...
اون مثلِ مانکن بود
همه ش تو زاویه با من بود
حالتاش تغییر نمی کرد
تکلیفِ عشقمون روشن بود
هر قدر طلبکارِ عشقش شدم دورتر می شد
انگار واسه مرگ این عشق
همه چی جور تر میشد
همیشه، نمیشه جنگید با این همه سردی
نمیشه بری و هر وقت بخوای برگردی
یه روزی می فهمی چه قدر به من بد کردی
میدونم
میدونم
نمیخوام...
خرابش کردی تویی که عشقمونو حراجش کردی
همه ی زندگیمو تباهش کردی
آهش کردی خرابش کردی
خرابش کردم کسی که با دلم انتخابش کردم
زدم و از تو این سینه پاکش کردم
خاکش کردم خرابش کردم
ولی هر جا برم هر جا بری فرقی نداره
قلبم نمیتونه تو رو تنها بذاره
مثل همین بارونی که هر شب میباره
حال منم بعد تو...
وقتی یاد تو می افتم
بایدم تو هر نفس بغضم بگیره
من فراموشی بگیرم
اون همه خاطره رو یادم نمیره
نمیره
همه جا با توئم عشقم، همه جا کنارمی واسه همیشه
هرجای دنیا که باشیم ما که حسمون به هم عوض نمیشه
نمیشه
میدونی دوسِت دارم هرجا باشی
حتی از من اگه جدا شی
بازم بغضت تو صدامه و عشقت تنها تکیه گامه
دوسِت...
برف میباره انگاری غم میباره اونکه غمتو کشید واسه تو پر میکشید حالا دورش خالیه
دست کیه تو دستات وقتی رو چتر موهات برف میاد دونه دونه دارم میشم دیوونه
آخه این چه حالیه ...
تن کوچه سفیده و تو نیستی و هنوزم رد پات روی برفه
یه بغض چند ساله تو گلومه که خدا میدونه توش چقده حرفه
نمیدونم دلت از چی پره آی...
این قلب از عشق تو نابود من این نفسای بغض آلود من
دلتنگیای زود به زود من …
سرگیجه های گیج هر روزم تو خاطره های تلخ دیروزم تو
آتیشی که توش میسوزم تو …
اصلا من به جهنم ولی این بارون نم نم دلش تنگ میشه مارو توی این کوچه نبینه
اصلا من به جهنم ولی این بارون نم نم دلش میگیره تورو با کسی دیگه ببینه
این...
درا بستن تا وقتی این گوشه نشستم
راها دورن تا بند کفاشمو نبستم
از شوق رویای روزهای روشن شبامو بیدارم
دنیا رو بهم میریزم با تو من آخه دوست دارم
آره همینه نمیتونی بمونی و ببازی
باید بری و یه گوشه ای دنیاتو بسازی
قانون همینه نمیتونی بمونیو ببازی
باید بری و یه گوشه ای دنیاتو بسازی
میرسم به فرداها...
نمیفهمه آدم تا وقتی که زخم ها داغن
فکرش رو نمیکردم برسم به اینجا واقعن
چقدر آخه باید بشکنه دل آدم
چجوری زخم میزنم بهت و شبا راحت میخوابم
اینجوری نمیشه که نمیشه
عادلانه نیست این نه بس
اینجوری نمیشه که نمیشه
از تو فقط بمونه درد
نه اینجوری نمیشه که نمیشه
این زندگی میزاره شرط
اینجوری نمیشه که نمیشه...
ناراحتم از اینکه رفتی شده روزام سیاه بیا
مثل قاب عکس رو دیوار قلبمو شکستیو بیا
گفتم زیادی عاشقم باش و تو کم بودیو
روزایی که به فکرت بودم و تو نبودیو
بیا برگرد بدون تو این من شبگرد دیوونه و
قرص و سردرد و اشک رو گونه و
هیشکی حال منو نمیدونه و
بیا برگرد بدون تو این من شبگرد دیوونه و
قرص و سردرد و...
میخوام با ساز تو بازم برقصم بیا بیا دیوونه بازی در بیار
نگو من زندگیمو دارمو دیگه تو رو میخوام چیکار
نمیشه نباشی نمیشه جداشی نمیشه
آخه زخمی هستی تو که رو دلم موندگاری همیشه
سوت و کوره خرابه این خونه بی تو
نمیفهمه جز من کسی دیوونگیتو
اینجوری نیست که اصلا یهو میخوای نباشی
دیوونه نمیگی یکی میمیره...
دل منو بردی باز که دلم همینو میخواست که
هی یادم میره بمیرم برات نمیذاری تو حواس که
جون منی درمون منی آخه تو دین و ایمون منی
آدمی که صبر نداره آسمونش ابر نداره
تو باید باشی راه بیای باهام که یهو بارون بباره
جون منی درمون منی آره تو دین و ایمون منی
رو راست بی شیله پیله تو رو میخوام عاشقتم اصلا...
بگو کی تورو ازم دزدیده زبون نگاهتو فهمیده
واسه من یه لحظه کی تو میشه من دلم نمیخواست اینطوری شه
اصلا مگه میشه دوست نداشت حالا هی پیشم نباش
تو همونی که یواش یواش منو کشته خنده هاش
بگو تو چطوری تنهایی میری لب دریایی
که منو تو رو با هم دیده اصلا برا چی تو اونجایی
اصلا مگه میشه دوست نداشت حالا هی...
من هنوزم حس میکنم یه احساسی میتونه بین ما دوتا باشه
هنوزم میشه هر روز صبح دوتا چشمام به عشق دیدن تو واشه
من هنوز درگیر اون روزام من هنوز درگیر خاطراتم
من دوست دارم تا همیشه با تو باشم
هنوزم میشه یه احساسی ما بین ما باشه
نباید قلبت از من جدا باشه
هنوزم پیش تو میلرزه دستم معلومه هنوزم به تو وابستم...
خبری آمده این مرتبه از جای غریبی
خبری روشن و بی واسطه از سمت حبیبی
خبر از مصر برای پدری رفته به کنعان
پسر افتاده به زندان زلیخای نجیبی
به سر اندیشه ی عشق است نه آنی که بمیرد
که در این واقعه رفته است مسیحی به صلیبی
خبری آمده چون سوره به هفتاد و دو آیه
که در این گونه خبرها ابدا نیست فریبی
همه...
زن زیبا بود در این زمونه بلا
خونه ای بی بلا هرگز نمونه ای خدا
زن گل ماتمه خار و گل با همه زن نا مهربون دشمن جونه
دل سرای غمه غم عالم کمه خونه ی دل دمی بی زن نمونه
بی دل و دلبرم بیسر و همسرم شاخه ی بی برم بی همزبونم
هر که دارد گلی رقع آب و گلی من بی دل چرا تنها بمونم
بی دل و بی نشان آخر ای آسمان...
وای که از این دل کی خبر داره آسمون ابری شده باز داره میباره
همه چی دست به دست داده که امشب دل تورو یاد من بیاره بیاره
همه دعوت شدن امشب توی این خونه سر این پا قدمت خونه چراغونه
کوچه به کوچه پر از عطر گل یاسه همه سر خوش خوشحالن و دیوونه
من امشب به تو جونم وصل عشقه مهربونم مهربونم
چه بلایی سر قلبم...