خب!
شد تولدت،
وقتی ک "تُ" اومدی؛
توی یکی ع خفن ترین ماها!
فصل کرسی و ننه سرما و برف بازیا=]
"تُ" شدی کسی که سالها بعد، شد همقدمِ ثابتم!
راستش نمیدونم چی بگم یا حتی نمیدونم تاپیک قراره با چه کلمه هایی پرشه و چجوری تموم شه-!
ولی خب یه قانون نانوشته، شایدم نوشته هس که میگ:
قشنگترینا، یهویی ترینان-!=]
.
.
از چی بگم؟
کدوم[خاطره]مون؟!
کدوم ذوقایی که بات تقسیم شد و اشکایی که پیشت ریخته شد.
از کجای داستانمون چن خطشو بزارم اینجا-؟
میدونی که چقد زیادن!
چقد باحالن، بعضیاشون چاشنیه غم دارن و با بعضیاشم میشه تا خودِ صب خندید! D:
.
.
خب!
فعلا این قسمت تا همینجا استُپ!
الان بزا یکم اعتراف بشنوی ازم.
چیزایی ک شاید هیچوقت به زبون نیوردم!
؛
مث اینک واقعا چقدر وجودت توی زندگیم ضروریه!
چقدر بودن با "تُ" رو دوس دارم!
چقد چایی خوردن با "تُ" میچسبه بم!
چقد سیستو دوس دارم!
مهربونیاتو!
تعریف کردنا و ی ریز حرف زدناتو!
ا اینک چقد غیبت و خندیدن به همه با "تُ" حال میده!
یا حتی، واتساپِ با وجودِ تُ رو!
پ.ن. صبایی ک واس مد تا ظهر همزمان آنیم وات، انقد حس خوبی بم میده ک نگو! =)
یا اینکه چقد برنامه چیدن واسه یِ چیز یا یه جا رو با تُ دوس دارم.
فاطی انقد دوس دارم با تُ متر کردنِ شهرو تو اوجِ خستگیم!
با تُ شیرموز خوردنو.
با تُ رد دادنو.
با تُ ترشک خوردنو.
با تُ جوگیر شدنو.
با تُ ترکیبی پررو زدنوD:!
با تُ شهربازی رفتنو.
با تُ مُردنو!
من همه رو با تُ دوس دارم، تُ رو دوس دارم! =)
.
.
.
یه سال دیگه گزشت و تُ 365 روز بزرگتر شدی-!
هم "من" هم "هانی" از ته دل خداروشکر میکنیم که "تُ" رو داریم!
بگزریم.
فاطی-!
واست آرزو نمیکنم!
نمیگم امیدوارم حالا ک ی سال گزشت فلان بشی و به فلان برسی!
اعتقاد ندارم بش!
ب جاش بت میگم، از اینجا ب بعد"من" سعی میکنم بیشتر باشم!
تَوَلُدت کُلی مبآآرکمون فابم^~^
"اچ ام اف"
؛
@vida_a
دوستت دارم بهترینم("
شد تولدت،
وقتی ک "تُ" اومدی؛
توی یکی ع خفن ترین ماها!
فصل کرسی و ننه سرما و برف بازیا=]
"تُ" شدی کسی که سالها بعد، شد همقدمِ ثابتم!
راستش نمیدونم چی بگم یا حتی نمیدونم تاپیک قراره با چه کلمه هایی پرشه و چجوری تموم شه-!
ولی خب یه قانون نانوشته، شایدم نوشته هس که میگ:
قشنگترینا، یهویی ترینان-!=]
.
.
از چی بگم؟
کدوم[خاطره]مون؟!
کدوم ذوقایی که بات تقسیم شد و اشکایی که پیشت ریخته شد.
از کجای داستانمون چن خطشو بزارم اینجا-؟
میدونی که چقد زیادن!
چقد باحالن، بعضیاشون چاشنیه غم دارن و با بعضیاشم میشه تا خودِ صب خندید! D:
.
.
خب!
فعلا این قسمت تا همینجا استُپ!
الان بزا یکم اعتراف بشنوی ازم.
چیزایی ک شاید هیچوقت به زبون نیوردم!
؛
مث اینک واقعا چقدر وجودت توی زندگیم ضروریه!
چقدر بودن با "تُ" رو دوس دارم!
چقد چایی خوردن با "تُ" میچسبه بم!
چقد سیستو دوس دارم!
مهربونیاتو!
تعریف کردنا و ی ریز حرف زدناتو!
ا اینک چقد غیبت و خندیدن به همه با "تُ" حال میده!
یا حتی، واتساپِ با وجودِ تُ رو!
پ.ن. صبایی ک واس مد تا ظهر همزمان آنیم وات، انقد حس خوبی بم میده ک نگو! =)
یا اینکه چقد برنامه چیدن واسه یِ چیز یا یه جا رو با تُ دوس دارم.
فاطی انقد دوس دارم با تُ متر کردنِ شهرو تو اوجِ خستگیم!
با تُ شیرموز خوردنو.
با تُ رد دادنو.
با تُ ترشک خوردنو.
با تُ جوگیر شدنو.
با تُ ترکیبی پررو زدنوD:!
با تُ شهربازی رفتنو.
با تُ مُردنو!
من همه رو با تُ دوس دارم، تُ رو دوس دارم! =)
.
.
.
یه سال دیگه گزشت و تُ 365 روز بزرگتر شدی-!
هم "من" هم "هانی" از ته دل خداروشکر میکنیم که "تُ" رو داریم!
بگزریم.
فاطی-!
واست آرزو نمیکنم!
نمیگم امیدوارم حالا ک ی سال گزشت فلان بشی و به فلان برسی!
اعتقاد ندارم بش!
ب جاش بت میگم، از اینجا ب بعد"من" سعی میکنم بیشتر باشم!
تَوَلُدت کُلی مبآآرکمون فابم^~^
"اچ ام اف"
؛
@vida_a
دوستت دارم بهترینم("
نام موضوع : ^^[=Happy Birthday My fab-
دسته : خانوادهی رمانیک