- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,410
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,136
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
خببببب خبر اومده یه تولد خیلیییی مهم داریممم
بالاخره مدیرکل مشکی انجمن از کودکی، به لِوِل جدیدی از کودکی رسید
خبببب اول از همه بذارین رونمایی کنم از کیک بزرگی که برای این جشن تدارک دیدیمممم😁
مدیونی فکر کنی برا اینه چون خودم صورتی میدوست
اینو سه طبقه گرفتم مخصوص اینکه تو صورتت بکوبم
خونه رویاهاتو هم اینجا درست کردم براتتتت
برو توش زندگی کن😁
و حالااا مفتخرم که رونمایی کنم از اصل کادویی که از این دورادور برات تهیه نمودمممم
(ادمیزاد نبودی بهم عکس بدییی که پلشتتت خودم عکس انتخاب کردم جای کادوت کاور زدم)
کاور رمان ساحرهههه😁 کادوی اصلیتو توی گپ میدم*-*
خببب یه سری کادو هم از بچه ها به دستم رسید که اینجا میذارم😁
خداییش اینو خودمم میخواممم
میگم نظرت چیه لاکاش مال تو، عروسکش مال من؟
این یکی عروسکش مال تو خوراکیاش مال مننن:hol-shodan-va-davidan:
آخر از همه هم کاور تولدت مبارک نوستالژی با آن شرلی رو رو نمایی میکنم براتتت😁 بگو دستم درد نکنهههه
اینم کلیپ اختصاصی :) کلیک کننن
خلاصه که موچ تفییی از دور که کرونایی نشی، تولدت ۱۰ هزار بار مبارک بر من بادددد و حیف ک پسر نشدی بشی کراش ابدیممم:505:
***
خببببب ابراز علاقیات من تمومیدددد
بریم سراغ هرآنچه قلک دوم براتون دارنننن به افتخارشششش @YiL.diz.o.o
اول از همه این متن احساسییی اشکم در اومد🥺
نمیدانم شاید از وجد و مسروری بود
که روز آشنایی به یاد ندارم!
یا شاید از شوق متولد شدن خواهرم،
دلم جز نامش هیچ نمیدید،
غرق خوشی بود و میخندید،
هیچ نمیفهمید و هیچ نمیشناخت،
گویا دیوانه بود!
در دنیایی بالاتر از دنیای خوابها،
درست کنج اتاق تنهایی،
پشت پردهی جهان خوفناک واقعیتها،
درجایی هویدا شده،
خیال نا آرام من آسوده خوابید،
وقتی دست یکدلی بهسویم دراز کرد،
بغض بیصدا موند،
دردی در گلو حس نشد،
سردی دستان رفت،
باران بارید،
گل باغچه خندید!
هنوز هم وقتی تأمل میدهد لحظهای
تفکر یاد نامش را
خوشی دست و پای شکستهی دلم را میگیرد،
برمیخیزاند و خبر از نداشتن دستانش را میدهد!
دلم تنگ میشود،
بغض میکند،
اما باز هم با نامش دلتنگتر و بغض بیصدا تر خموش میگردد!
دیدار را نمیدانم وقتش چیست و کجای جهان است،
ولیکن خوب میدانم،
گر اشکی ز دوریاش چکه کند از چشمان خیالم،
بیشک نادیده رخسارش نفسم میگیرد!
عاه قلبممم
حالا نوبت این عکسای جینگیللل کادو از نادیمونههه به افتخارششش
حالا کلیپاااا😁
فیلم اول
فیلم دوم : کادو
فیلم سوم
***
و کادو اهنگ مورد علاقه ستتت😛
اهنگ
و اهنگ تولد ترتررررر
اهنگ تولدش
***
بریم یه متن احساسی دیگههه🥺
حسمیکنم هیچ کلمهای نمیتونه
حرف واقعی دلم رو تو این لحظه بزنه،
مثل گاهی وقتایی که دیدی آدم دلش یهویی میگیره و میخواد تا میتونه حرفهای ناگفتهی دلشو بزنه اما نمیتونه و انگار نوک زبونشهها اما صدا خارج نمیشه؟!
بغضش میگیره اما گریهش نمیاد؟
یا وقتی میخواد صحبت کنه لکنت میگیره؟
توی خواب جیغ میزنه اما صداش درنمیاد؟
خب، همیشه در مقابل کسایی که دوسشون دارم،
سکوتم بیشتر از حرف زدن خودشو نشون میده،
الان مثلا دارم سکوت میکنم وای به حال موقعی که از سکوت دربیارم، خودت حدس بزن چقدر دیگه*-*
گاهی چون دوسشون دارم اذیتشون میکنم،
گاهی چون برام مهمن از اینکه حرفی بزنم ناراحت شن کم صحبت میکنم،
حتی اگه ازشون دور باشم از دور حواسم بهشون هست،
از اینکه بگم بهشون مهمین برام و بعدش بزارن برن میترسم،
اگه گاهی مقابلت سکوت کردم،
اگه گاهی از حرفام ناراحت شدی،
اگه گاهی اذیتت کردم،
اگه از این که قرار نباشه هیچ وقت
همو نبینیم رهام کنی،
بدون مهم بودی برام و ترسمو به باور رسوندی!
وابسته نمیشم، یاد گرفتم وابستهی خودمم نباشم،
چون حتی روحمم به جسمم وفادار نیست!
فقط دلتنگ میشم،
مثل یه قناری،
اگه اشکم بریزه،
اگه بغض کنم دیگه ته تهشه😊
من باهات میمونم تا تهش به امید دیدنت روزها رو میشمارم، حتی شده ده تا بهار، ده تا تابستون، دهتا پاییز، دهتا زمستون منتظر میمونم، اما دست از دیدنت نمیکشم!
چیزی نیسا فقط خواستم بگم تو کی انقدر مهم شدی؟
تولدتم کلی مبارکمون باشه😻
بهترین ارزویی که میتونم برات بکنم اینه که
دلت خوش باشه، حال دل که خوب باشه دنیا هم قشنگه حتی با همهی تلخیهاش*-*
لاو یو و ماچ گنده تفی خواهری جذابمممم😍
بمونی برام🙊💙
تولدت مبارک بشرررر @tor.anj.o.o
بالاخره مدیرکل مشکی انجمن از کودکی، به لِوِل جدیدی از کودکی رسید
خبببب اول از همه بذارین رونمایی کنم از کیک بزرگی که برای این جشن تدارک دیدیمممم😁
مدیونی فکر کنی برا اینه چون خودم صورتی میدوست
اینو سه طبقه گرفتم مخصوص اینکه تو صورتت بکوبم
خونه رویاهاتو هم اینجا درست کردم براتتتت
برو توش زندگی کن😁
و حالااا مفتخرم که رونمایی کنم از اصل کادویی که از این دورادور برات تهیه نمودمممم
(ادمیزاد نبودی بهم عکس بدییی که پلشتتت خودم عکس انتخاب کردم جای کادوت کاور زدم)
کاور رمان ساحرهههه😁 کادوی اصلیتو توی گپ میدم*-*
خببب یه سری کادو هم از بچه ها به دستم رسید که اینجا میذارم😁
خداییش اینو خودمم میخواممم
میگم نظرت چیه لاکاش مال تو، عروسکش مال من؟
این یکی عروسکش مال تو خوراکیاش مال مننن:hol-shodan-va-davidan:
آخر از همه هم کاور تولدت مبارک نوستالژی با آن شرلی رو رو نمایی میکنم براتتت😁 بگو دستم درد نکنهههه
اینم کلیپ اختصاصی :) کلیک کننن
خلاصه که موچ تفییی از دور که کرونایی نشی، تولدت ۱۰ هزار بار مبارک بر من بادددد و حیف ک پسر نشدی بشی کراش ابدیممم:505:
***
خببببب ابراز علاقیات من تمومیدددد
بریم سراغ هرآنچه قلک دوم براتون دارنننن به افتخارشششش @YiL.diz.o.o
اول از همه این متن احساسییی اشکم در اومد🥺
نمیدانم شاید از وجد و مسروری بود
که روز آشنایی به یاد ندارم!
یا شاید از شوق متولد شدن خواهرم،
دلم جز نامش هیچ نمیدید،
غرق خوشی بود و میخندید،
هیچ نمیفهمید و هیچ نمیشناخت،
گویا دیوانه بود!
در دنیایی بالاتر از دنیای خوابها،
درست کنج اتاق تنهایی،
پشت پردهی جهان خوفناک واقعیتها،
درجایی هویدا شده،
خیال نا آرام من آسوده خوابید،
وقتی دست یکدلی بهسویم دراز کرد،
بغض بیصدا موند،
دردی در گلو حس نشد،
سردی دستان رفت،
باران بارید،
گل باغچه خندید!
هنوز هم وقتی تأمل میدهد لحظهای
تفکر یاد نامش را
خوشی دست و پای شکستهی دلم را میگیرد،
برمیخیزاند و خبر از نداشتن دستانش را میدهد!
دلم تنگ میشود،
بغض میکند،
اما باز هم با نامش دلتنگتر و بغض بیصدا تر خموش میگردد!
دیدار را نمیدانم وقتش چیست و کجای جهان است،
ولیکن خوب میدانم،
گر اشکی ز دوریاش چکه کند از چشمان خیالم،
بیشک نادیده رخسارش نفسم میگیرد!
عاه قلبممم
حالا نوبت این عکسای جینگیللل کادو از نادیمونههه به افتخارششش
حالا کلیپاااا😁
فیلم اول
فیلم دوم : کادو
فیلم سوم
***
و کادو اهنگ مورد علاقه ستتت😛
اهنگ
و اهنگ تولد ترتررررر
اهنگ تولدش
***
بریم یه متن احساسی دیگههه🥺
حسمیکنم هیچ کلمهای نمیتونه
حرف واقعی دلم رو تو این لحظه بزنه،
مثل گاهی وقتایی که دیدی آدم دلش یهویی میگیره و میخواد تا میتونه حرفهای ناگفتهی دلشو بزنه اما نمیتونه و انگار نوک زبونشهها اما صدا خارج نمیشه؟!
بغضش میگیره اما گریهش نمیاد؟
یا وقتی میخواد صحبت کنه لکنت میگیره؟
توی خواب جیغ میزنه اما صداش درنمیاد؟
خب، همیشه در مقابل کسایی که دوسشون دارم،
سکوتم بیشتر از حرف زدن خودشو نشون میده،
الان مثلا دارم سکوت میکنم وای به حال موقعی که از سکوت دربیارم، خودت حدس بزن چقدر دیگه*-*
گاهی چون دوسشون دارم اذیتشون میکنم،
گاهی چون برام مهمن از اینکه حرفی بزنم ناراحت شن کم صحبت میکنم،
حتی اگه ازشون دور باشم از دور حواسم بهشون هست،
از اینکه بگم بهشون مهمین برام و بعدش بزارن برن میترسم،
اگه گاهی مقابلت سکوت کردم،
اگه گاهی از حرفام ناراحت شدی،
اگه گاهی اذیتت کردم،
اگه از این که قرار نباشه هیچ وقت
همو نبینیم رهام کنی،
بدون مهم بودی برام و ترسمو به باور رسوندی!
وابسته نمیشم، یاد گرفتم وابستهی خودمم نباشم،
چون حتی روحمم به جسمم وفادار نیست!
فقط دلتنگ میشم،
مثل یه قناری،
اگه اشکم بریزه،
اگه بغض کنم دیگه ته تهشه😊
من باهات میمونم تا تهش به امید دیدنت روزها رو میشمارم، حتی شده ده تا بهار، ده تا تابستون، دهتا پاییز، دهتا زمستون منتظر میمونم، اما دست از دیدنت نمیکشم!
چیزی نیسا فقط خواستم بگم تو کی انقدر مهم شدی؟
تولدتم کلی مبارکمون باشه😻
بهترین ارزویی که میتونم برات بکنم اینه که
دلت خوش باشه، حال دل که خوب باشه دنیا هم قشنگه حتی با همهی تلخیهاش*-*
لاو یو و ماچ گنده تفی خواهری جذابمممم😍
بمونی برام🙊💙
تولدت مبارک بشرررر @tor.anj.o.o
نام موضوع : 💛Hb Chips💛
دسته : خانوادهی رمانیک