. . .

آموزش چه سرنوشتی برای شخصیت های رمان رقم بزنیم؟

تالار مطالب آموزش نویسندگی

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #1
ساختار رمان به طور کلی می تواند به این شکل باشد.
حادثه ای تعادل زندگی شخصیت اصلی ما را به هم می زند. شخصیت ما به دنبال چیزی می رود که تعادل را به زندگی او برگرداند. او در این راه با موانع و مشکلات زیادی مواجه می شود و در کشمکش با آنها پیش می رود تا آنها را یکی یکی پشت سر بگذارد. در پایان، او یا موفق می شود ،با به دست آوردن چیزی که در پی اش بوده، تعادل را به زندگی اش بازگرداند و یا اینکه موفق نمی شود.
مثلا:
شخصیت ما یک روز عاشق دختری می شود. خیال و تمنای عشق باعث خارج شدن زندگی شخصیت ما از تعادل می شود. او دیگر آدم سابق نیست. شخصیت ما برای رسیدن به دختر دلخواهش پا پیش می گذارد. اما مشکلاتی این وصال را غیرممکن می کند. مثلا مخالفت خانواده دختر، یا فقر و نداری پسر، یا یک رقیب عشقی سرسخت پولدار، یا سرسختی دختر در دادن پاسخ مثبت و یا همه ی اینها. شخصیت برای حل این مسائل و مشکلات باید کاری بکند. او در پایان یا به عشقش می رسد و زندگی اش آرام و متعادل می شود و یا در رسیدن به عشقش ناکام می ماند وعلی رغم ناکامی یک تجربه ی سخت را پشت سرگذاشته.

اما انتخاب سرنوشت شخصیت ها: این مسئله بستگی به جهان بینی و نگاه شما به زندگی دارد. شما زندگی را چه طور می بینید؟ مثلا نظرتان راجع به عشق چیست؟ یا نظرتان راجع به یک عشق در یک شرایط اجتماعی خاص. مثلا عشق در زمان جنگ؟ یا مثلا نظرتان درباره ی عشق یک طرفه چیست؟ شما زندگی را بیهوده می بینید یا هدفمند و ارزشمند؟
بنابراین باید مفهوم اساسی رمان تان را مشخص بکنید. درباره ی چه چیزی می نویسید و چه عقیده و نظری درباره ی آن دارید؟
وقتی این را مشخص کردید حوادث و اتفاقات را در جهت رسیدن به این اندیشه هدایت می کنید.
مثلا من می خواهم درباره ی عشق بنویسم و به نظرم عشق باعث تلاطم های بیهوده و اعصاب خردکن می شود، یا لااقل در شرایطی خاص اینگونه هست و ارزش آن را ندارد که به خاطرش بجنگی. عشق موضوع اصلی رمان من هست و نگاهی که منتقل می کند هم این هست: عشق ارزشش را ندارد به خاطرش زندگی ات را ببازی.
حال که می دانم در پایان به کجا باید برسم حوادث داستان را به گونه ای طراحی می کنم و می چینم که معنای مورد نظرم را به خواننده منتقل کنم. برای همین سرنوشت شخصیت من در پایان رمان به احتمال زیاد یک موقعیت بغرنج و ناامید کننده خواهد بود. پایان خوشی در کار نیست و شخصیت من نه تنها به عشقش نمی رسد بلکه همه ی زندگی اش را هم از دست می دهد.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
30

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین