به نام خدای قلم
نقد
فیلمنامه حماقت
اسم
فیلمنامه براندازه هست . آخر فیلم رو باز گذاشتی اما مشخصه با دروغای ضعیفشون و ضعف شخصیتی، ترس، ضعف دفاع و بیان با وجود این همه ضعف صددرصد لو میرن. به صورت کلی تو
فیلمنامه توضیح زیاد بود. توی
فیلمنامه اول باید بگی موقعیت کجاست تو چه زمان و مکان چه اشخاصی حضور دارن و بعد دیالوگهارو بنویسی. نوشته تو بیشتر شبیه
داستان کوتاه بود تا
فیلمنامه. چون مونولوگ زیاد داشت. حتی مینوشتی مدیر با دقت بهشون نگاه کرد و... . تو
رمان توصیف میکنن حالت بقیه رو ولی توی
فیلمنامه اینطور نیست. توی
فیلمنامه شاخصه اصلی دیالوگهاست. تو باید دیالوگ قوی و محکم و به یاد ماندنی داشته باشی. دیالوگها ضعیف بودن و دیالوگ خاصی وجود نداشت که بشه ازش چیزی یاد گرفت یا محتوای خیلی خوبی داشته باشه. ساده بودن خیلی زیاد ساده.
ایده
فیلمنامه اینطور بود که دوتا دختر از مدرسه میرن بیرون سوار ماشین میشن طرف اینارو میبره و حالا دخترا میکشنش. حقیقتاً ایده
فیلمنامه خوب نبود. نمیتونم بگم خیلی تکراری و کلیشهای بود. مسئله اصلاً این نیست. ایده ضعیف بود، ماجرا و
داستان و اتفاق جذابیتی نداشت. دوتا بچه میرن یکیو میکشن بعد میان جلوی مدیر مدرسه دروغ میگن تهش میرن منتظر میشینن ببینن دروغشون رو میشه یا نه. من این شکلی بهش نگاه میکنم.
ولی با اسم حماقت میتونستی یه حرکت قشنگتر بزنی یه ایده خاصی رو کنی که درس عبرتی بشه کسی حماقت نکنه. تراژدی باشه، جذاب باشه.
برای نوشتن
فیلمنامه بهتره اول یک ایده خوب به سرت بزنه بعد شیوه صحیح نوشتن
فیلمنامه رو یاد بگیری. یا اصلاً بهتره بری
فیلمنامه بخونی چندتا
اما خیلی به دیالوگ نوشتن اهمیت بده. دیالوگ زیبا بنویس دیالوگ قوی بنویس
- میدونی ما چجور آدمایی هستیم؟ ما حاضریم خودمون رو ریز کنیم تا توی چیزای ریز جا بشیم چون فقط همه دنبالشن. حتی فکرشم نمیکنیم بریم دنبال بزرگترین چیزها چون اکثر آدما دستشون بهش نمیرسه میگن بده... ما هم میگیم بده
مثلا این دیالوگ قویه
همچنین اضافه کنم جلد
فیلمنامه خیلی نامشخص بود و نامناسب
درکل آرزوی موفقیت دارم برات
رده سنی کودک، نوجوان
سطح برنزی