تمام شده نقد و تعیین سطح داستان یک ذکر یا حسین | محمد امین سیاهپوشان

[مدیر نقد]

نام اثر : یک ذکر یا حسین

نام نویسنده : محمد امین سیاهپوشان: @گلادیاتور بختیاری

ژانر : مذهبی


مقدمه:حسین کشتی و راه نجات تمام بشریت است ، حسین طناب بلند و گسسته ای به روی زمین است ، که سر دیگر ، طناب را می توان ، در سما یافت

خلاصه : رسول مقدمی ، معروف به رسول پایه ، خلافکار محله شونه ، که یه اتفاق باعث توبه و سر به راهیش میشه.

لینک اثر:
تمام شده - داستان یک ذکر یا حسین | محمد امین سیاهپوشان

منتقد: @Mabuchi__Kou
تاریخ تحویل نقد: ۲۰ دی ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۵ دی ماه ۱۴۰۰

 

[*dream_writer*]

نقد داستان یک ذکر یا حسین

اسم: اسم، یکی از مهم ترین عواملی هستش که میتونه موجب موفقیت یک اثر بشه، چون چیزی که خواننده در نگاه اول میبینه، اسم اثر شماست و لذا باید قدری جذاب انتخاب بشه، که بتونه خواننده رو تحت تاثیر قرار بده. اسم اثر با عنوان "یک ذکر یا حسین" اسمی مناسب از نظر اندازه و هماهنگی با محتواس. این اسم به خاطر آوردن نام "حسین"، اشاره به امام حسین داره و ژانر مذهبی اثر شما رو بیان میکنه، و نشون میده که به خاطر ذکر حسین بود که توی داستان، سعید توبه کرد. همچنین برای طرفدارن رمان های مذهبی، میتونه اسم کنجکاو کننده و به دور از کلیشه ای بشه که خواننده جذب کنه.

✨✨✨

ژانر: ژانر رمان شما مذهبی هستش و ژانر به درستی انتخاب شده. توی داستان، شما با رفتار خانواده و اطرافیان سعید، با توبه ی سعید این ژانر رو به تصویر کشیدید، اما میشد کمی بیشتر به اعتقاداتشون و همچنین تغییر اعتقادات سعید هم اشاره می‌کردید، تا این ژانر مذهبی بیشتر بهش پرداخته بشه و جلوه ی زیباتری به نوشته ی شما بده. اما در کل ژانر درستی بود.

✨✨✨

خلاصه‌: خلاصه، یکی از بخش هایی در یک اثر هستش که باعث جذب خواننده میشه و باید به شکل خیلی جذابی نوشته شه تا مورد پسند واقع بشه. همچنین، خلاصه باید بخش کوچیک و چکیده ای از اتفاقات داستان رو به خواننده در قالب معما و پیچ و تاب هایی نشون بده، اما خیلی هم همه ی اتفاقات رو کف دست خواننده نذاره. خلاصه داستان شما اتفاقات داستانتون رو به اندازه ی کافی به خواننده نشون میده، اما نه به شکلی که موجب جذب خواننده و کنجکاویش بشه. میتونستید خلاصتون رو با پیچ و تاب بیشتری بیان کنید تا توی ذهن خواننده معما درست کنه. استفاده از جملات ادبی و آرایه هایی مثل تشبیه، میتونست جلوه ی زیباتری به خلاصه شما بده. در این حالت خلاصه داستانتون یکم ساده است.
نمونه مثال برای خلاصه:
سعید، پسریه که تا حالا توی زندگیش بویی از ایمان و اعتقاد نبرده و نمیدونه داشتن محبت خدا توی دل، چقدر موجب آسوده خاطری و آرامش دل میشه. این پسر عمر‌ش با کارهای خلاف و تاریکی و غفلتی گذشته که پایه های زندگیش رو ساختن و اطرافش رو در بر گرفتن. اما درست زمانی که هیچ کس انتظارش رو نداشت، نور به زندگی سعید تابید و اون رو وارد راهی کرد که انتهاش به ایمان برسه.
این خلاصه میتونه خیلی برای داستان شما جذاب تر باشه و تقریبا حاوی اطلاعات اولیه خلاصه خودتون هستش و بر خلاف خلاصه شما، از نظر اندازه مناسبه. میتونید خلاصه دیگه ای با الهام از این بنویسید، یا این خلاصه رو جایگزین خلاصه خودتون بکنید. اما یه چیزی که توی خلاصه توجهم رو جلب کرد، این بود که شما نوشتید رسول مقدمی، اما توی داستان اسم کاراکترتون سعید بود. این نکته رو من متوجه نشدم. رسول همون سعید هستش و ممکنه شما اشتباه نوشته باشید؟

✨✨✨

مقدمه: مقدمه ی شما خیلی بهتر و قشنگ تره و تناسب خیلی خوبی با ژانر، اسم داستان و محتواش داره. با جملات زیبایی نوشته شده و با نوشتن "حسین کشتی است و راه نجات بشریت"، تشبیه خیلی زیبایی به کار بردید که به توبه ی سعید با امام حسین اشاره داره. منتهی مقدمه ی شما یکم کوتاه تر از اندازه ی مناسبه. مقدمه برای داستان و رمان باید چهار الی هشت خط باشه. اگه بتونید یک خط دیگه به مقدمه اضافه کنید، عالی تر میشه.

✨✨✨

جلد: فاقد جلد بود.

✨✨✨

توصیفات: توصیفات یک نوشته از چند لحاظ توصیف احساسات، شخصیت، مکان، زمان و حالات بررسی میشه. توصیفات موجب زیبایی در متن و مونولوگ میشن و به ایجاد یک تجسم از اتفاقات در ذهن خواننده کمک میکنن. با توصیف احساسات ما میتونیم به احساس شخصیت ها پی ببریم و اونچه که توی رمان اتفاق می افته رو، توی واقعیت احساس کنیم. توی داستان، شما به توصیف احساسات نپرداخته بودید. مثلا توی بخش های زیادی نیازمند نوشتن احساسات بودید، نوشتن اونچه که شخصیت ها حسش میکردن. توی بخشی که سعید و الهام دعوا میکردن، ما باید می‌فهمیدیم الهام تا چه حد ناراحت و سعید تا چه حد عصبانی بود. توی بخشی که سعید توبه کرد، معمولا بعد توبه یه حس عجیبی میتونه آدم رو دربر بگیره، یه حس شروع جدید و پشت سر گذاشتن بقیه چیزها‌، یا یه حس خوشحالی و آسودگی، همچنین نگرانی برای اینکه حالا چی کار باید بکنه. این موارد رو میتونستید توی نوشتتون توصیف کنید، اما متاسفانه توصیف احساسات خیلی خوبی دیده نشده بود.
مورد بعدی توصیف حالات هستش، یعنی اینکه شخصیت ها چه حرکاتی انجام میدن، چه حالتی دارن. توصیف حالات میتونه معمولا با توصیف حالات چهره (مثل اخم، لبخند، ناراحتی و خشمی که از چهره میتونه دیده بشه)، و یا توصیف حرکات باشه. این مورد رو تا حدی توی داستان نشون داده بودید اما میشد مثلا دقت بیشتری روش گذاشت و با جزئیات بیشتری بیانش کرد.
توصیف مکان و زمان به ما شناخت و اطلاعاتی راجع به فضای رمان و محیطش میده و موجب میشه ما بفهمیم مکان و محیطی که کاراکترها داخلش هستن، چطوریه! وقتی این دو صورت نمیگیرن تجسم فضای رمان توی ذهن، حالتی غیر ممکن پیدا میکنه. توی داستان شما به توصیفات مکان زمان پرداخته نشده بود که بهتره این توصیفات رو رعایت کنید. مثلا میشد خونه ی پدر و مادر سعید یا داخل مسجد رو توصیف کنید که چطوری بود، بزرگ بود یا کوچیک؛ درست همونطور که وقتی توی دنیای واقعی وارد جایی میشیم و اطرافش رو نگاه می‌کنیم تا ببینیم چطوریه. نویسنده هم باید به مکان و فضای داخل رمانش چنین دیدی داشته باشه تا خواننده رو با محیط رمانش آشنا کنه.
توصیفات شخصیت ها در آخر، منظور توصیف چهره، ظاهر و رفتار شخصیت هاست که ما بتونیم با کاراکترهای نوشتتون آشنا بشیم. این مورد هم توی داستان تون زیاد به چشم نمی‌خورد. بهتره روی توصیفات بیشتر کار بشه و دقت گذاشته بشه روشون.

✨✨✨

سیر: سیر نوشته ی یک نویسنده باید در حالت تعادل باشه. یعنی نه اونقدری تند باشه که اصلا خواننده تو هپروت بمونه و نویسنده خیلی سرسری اتفاقات رو توضیح داده باشه، و نه اینکه خیلی کند باشه و حوصله سر بر بشه. باید به هر نکته ی اوج و سقوط داستان و محتوا به اندازه ی مناسب پرداخته‌ بشه و اتفاقات مهم یکم کش داده باشن. داستان شما سیر تندی داشت. خیلی سرسری بیان شده بود که رفت بیرون، یا یکی حرف زد، توبه کرد، یهو اومد مسجد و بعدش رفت خونه. اینا رو خیلی گذرا فقط ذکر کرده بودید. مثلا نکته ای که توی داستان توجه من رو جلب کرد، این بود که وقتی شخصی توبه میکنه، مخصوصا کسی مثل سعید، راحت نیست که یه شبه همه ی رفتارهای قبلش رو بذاره کنار و یهو بشه یک آدم درستکار و خوش رفتار و مومن. درسته که داستان کوتاه بود، اما خوب میشد ذکر کنید که سعید درحال سعی کردن برای تبدیل شدن به آدم بهتریه، نکه با یه سیر تندی، یهو سعید بشه مومن.
البته قابل ذکره که کمبود توصیفات هم موجب تند شدن سیر نوشته میشه.

✨✨✨

کشمکش: ما چند نوع کشمکش جسمی، ذهنی، احساسات، اخلاقی و جوامع داریم. از اونجایی که داستان شما، ژانر مذهبی داره و بیشتر این ژانر به چشم میخوره، انتظار میره کشمکش اخلاقی داشته باشید توی اثرتون. کشمکش اخلاقی اینطور که مثلا شخصیت با باورها و عقاید خانواده و جامعه درگیره، درست همونطور که سعید بر خلاف اعتقادات خانوادش رفتار می‌کرد. این مورد توی داستان شما به چشم می‌خورد، اما بهتر بود بیشتر به این امر می‌پرداختید. مثلا بیشتر جَر و بحث سعید با الهام روی اعتقاداتشون رو نشون می‌دادید و تفاوت عقاید سعید با اطرافیانش رو بیان می‌کردید تا نوشتتون جلوه ی بهتری می‌گرفت.

✨✨✨

دیالوگ و مونولوگ: دیالوگ و مونولوگ ها قواعد خاص خودشون رو دارن و یکی از این قواعد، جذابیت و تاثیر گذاریه ایناست. معمولا نویسنده ها برای بالا بردن سطح نوشتشون، میان مونولوگ های زیبایی با توصیف و جملات و آرایه های ادبی مینویسن. تو بخش دیالوگ هم جملات، حرف های زیبا و تاثیر گذار مینویسن تا دیالوگ ها رو از حالت سادگی خارج کنن. خب باید بگم که این مورد جذابیت دیالوگ و مونولوگ در داستانتون به چشم نمی‌خورد و دیالوگ و مونولوگ های ساده ای داشتید. میتونید برای جذابیت مونولوگ از توصیفات و چیزایی که گفتم استفاده کنید و برای دیالوگ هم، حرف های زیبای متناسب به موقعیت. داستان شما، مذهبی هستش و خیلی دیالوگ های زیبایی میشه برای این ژانر نوشت.

✨✨✨


آرایه ها: اثری شیوا و زیباست که درونش آرایه های ادبی دیده بشه. اصل نوشتن ادبیات هستش و حتی نویسنده ها هم باید در رمان و داستان نویسی سراغ ادبیات و آرایه ها رو بگیرن، آرایه های مهمی مثل تشبیه، کنایه، جان بخشی، تضاد و حس آمیزی..... این آرایه ها سطح نوشته رو بالا میبرن و بهتره در توصیفاتتون چنین جملات ادبی حاوی آرایه به کار ببرید. توی متن نوشته، آرایه های زیادی به چشم نمی‌خورد و فقط در پارت های آخر ما تشبیهات زیبایی مشاهده کردیم، اما میتونست بیشتر و بهتر باشه.

✨✨✨

رعایت جایگاه واژگان و تکرار: هر دو رعایت شده بودن و تکرار کلمه و حروف، یا درآمیختگی واژه ها وجود نداشت.

✨✨✨

زاویه دید و لحن: در تمامی پارت ها زاویه دید از زبان اول شخص بود و لحن محاوره بودش. هر دو رعایت شده بودن و مشکلی نبود.

✨✨✨

شخصیت: ما چند دسته شخصیت نمادین، تمثیلی، همه جانبه، نوعی، قردادی و قالبی. کاراکترهای داستان شما، همه جانبه هستن، یعنی از ذهن و تخیل نویسنده شکل گرفته بودن.

✨✨✨

اصول نگارشی: توی متن نوشتتون اصول نگارشی رعایت نشده بود. در اکثر جاها که نیاز نبود، از ویرگول استفاده کرده و استفاده از نقطه و علاماتی مثل علامت سوال، جاهای کمی به چشم می‌خوردن. این رعایت نکردن اصول نگارشی موجب سختی خواننده توی خوندن متن میشه، اما خب با ویرایش داستان به دست ویراستار، مشکلات نگارشیش بر طرف میشه.

✨✨✨

رعایت پارت نویسی: در این مورد مشکلی نبود و تمامی پارت های شما، مناسب اندازه بودن. پارت دنباله ی هم و هدفمند نوشته شده بودن و اشکالی دیده نمیشد.

...............................
تگ تعلق گرفته:
برنزی


با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌼🌹
قلمتان مانا 🌷

@گلادیاتور بختیاری

@مدیر نقد

 

[مدیر نقد]

نقد داستان یک ذکر یا حسین

اسم: اسم، یکی از مهم ترین عواملی هستش که میتونه موجب موفقیت یک اثر بشه، چون چیزی که خواننده در نگاه اول میبینه، اسم اثر شماست و لذا باید قدری جذاب انتخاب بشه، که بتونه خواننده رو تحت تاثیر قرار بده. اسم اثر با عنوان "یک ذکر یا حسین" اسمی مناسب از نظر اندازه و هماهنگی با محتواس. این اسم به خاطر آوردن نام "حسین"، اشاره به امام حسین داره و ژانر مذهبی اثر شما رو بیان میکنه، و نشون میده که به خاطر ذکر حسین بود که توی داستان، سعید توبه کرد. همچنین برای طرفدارن رمان های مذهبی، میتونه اسم کنجکاو کننده و به دور از کلیشه ای بشه که خواننده جذب کنه.

✨✨✨

ژانر: ژانر رمان شما مذهبی هستش و ژانر به درستی انتخاب شده. توی داستان، شما با رفتار خانواده و اطرافیان سعید، با توبه ی سعید این ژانر رو به تصویر کشیدید، اما میشد کمی بیشتر به اعتقاداتشون و همچنین تغییر اعتقادات سعید هم اشاره می‌کردید، تا این ژانر مذهبی بیشتر بهش پرداخته بشه و جلوه ی زیباتری به نوشته ی شما بده. اما در کل ژانر درستی بود.

✨✨✨

خلاصه‌: خلاصه، یکی از بخش هایی در یک اثر هستش که باعث جذب خواننده میشه و باید به شکل خیلی جذابی نوشته شه تا مورد پسند واقع بشه. همچنین، خلاصه باید بخش کوچیک و چکیده ای از اتفاقات داستان رو به خواننده در قالب معما و پیچ و تاب هایی نشون بده، اما خیلی هم همه ی اتفاقات رو کف دست خواننده نذاره. خلاصه داستان شما اتفاقات داستانتون رو به اندازه ی کافی به خواننده نشون میده، اما نه به شکلی که موجب جذب خواننده و کنجکاویش بشه. میتونستید خلاصتون رو با پیچ و تاب بیشتری بیان کنید تا توی ذهن خواننده معما درست کنه. استفاده از جملات ادبی و آرایه هایی مثل تشبیه، میتونست جلوه ی زیباتری به خلاصه شما بده. در این حالت خلاصه داستانتون یکم ساده است.
نمونه مثال برای خلاصه:
سعید، پسریه که تا حالا توی زندگیش بویی از ایمان و اعتقاد نبرده و نمیدونه داشتن محبت خدا توی دل، چقدر موجب آسوده خاطری و آرامش دل میشه. این پسر عمر‌ش با کارهای خلاف و تاریکی و غفلتی گذشته که پایه های زندگیش رو ساختن و اطرافش رو در بر گرفتن. اما درست زمانی که هیچ کس انتظارش رو نداشت، نور به زندگی سعید تابید و اون رو وارد راهی کرد که انتهاش به ایمان برسه.
این خلاصه میتونه خیلی برای داستان شما جذاب تر باشه و تقریبا حاوی اطلاعات اولیه خلاصه خودتون هستش و بر خلاف خلاصه شما، از نظر اندازه مناسبه. میتونید خلاصه دیگه ای با الهام از این بنویسید، یا این خلاصه رو جایگزین خلاصه خودتون بکنید. اما یه چیزی که توی خلاصه توجهم رو جلب کرد، این بود که شما نوشتید رسول مقدمی، اما توی داستان اسم کاراکترتون سعید بود. این نکته رو من متوجه نشدم. رسول همون سعید هستش و ممکنه شما اشتباه نوشته باشید؟

✨✨✨

مقدمه: مقدمه ی شما خیلی بهتر و قشنگ تره و تناسب خیلی خوبی با ژانر، اسم داستان و محتواش داره. با جملات زیبایی نوشته شده و با نوشتن "حسین کشتی است و راه نجات بشریت"، تشبیه خیلی زیبایی به کار بردید که به توبه ی سعید با امام حسین اشاره داره. منتهی مقدمه ی شما یکم کوتاه تر از اندازه ی مناسبه. مقدمه برای داستان و رمان باید چهار الی هشت خط باشه. اگه بتونید یک خط دیگه به مقدمه اضافه کنید، عالی تر میشه.

✨✨✨

جلد: فاقد جلد بود.

✨✨✨

توصیفات: توصیفات یک نوشته از چند لحاظ توصیف احساسات، شخصیت، مکان، زمان و حالات بررسی میشه. توصیفات موجب زیبایی در متن و مونولوگ میشن و به ایجاد یک تجسم از اتفاقات در ذهن خواننده کمک میکنن. با توصیف احساسات ما میتونیم به احساس شخصیت ها پی ببریم و اونچه که توی رمان اتفاق می افته رو، توی واقعیت احساس کنیم. توی داستان، شما به توصیف احساسات نپرداخته بودید. مثلا توی بخش های زیادی نیازمند نوشتن احساسات بودید، نوشتن اونچه که شخصیت ها حسش میکردن. توی بخشی که سعید و الهام دعوا میکردن، ما باید می‌فهمیدیم الهام تا چه حد ناراحت و سعید تا چه حد عصبانی بود. توی بخشی که سعید توبه کرد، معمولا بعد توبه یه حس عجیبی میتونه آدم رو دربر بگیره، یه حس شروع جدید و پشت سر گذاشتن بقیه چیزها‌، یا یه حس خوشحالی و آسودگی، همچنین نگرانی برای اینکه حالا چی کار باید بکنه. این موارد رو میتونستید توی نوشتتون توصیف کنید، اما متاسفانه توصیف احساسات خیلی خوبی دیده نشده بود.
مورد بعدی توصیف حالات هستش، یعنی اینکه شخصیت ها چه حرکاتی انجام میدن، چه حالتی دارن. توصیف حالات میتونه معمولا با توصیف حالات چهره (مثل اخم، لبخند، ناراحتی و خشمی که از چهره میتونه دیده بشه)، و یا توصیف حرکات باشه. این مورد رو تا حدی توی داستان نشون داده بودید اما میشد مثلا دقت بیشتری روش گذاشت و با جزئیات بیشتری بیانش کرد.
توصیف مکان و زمان به ما شناخت و اطلاعاتی راجع به فضای رمان و محیطش میده و موجب میشه ما بفهمیم مکان و محیطی که کاراکترها داخلش هستن، چطوریه! وقتی این دو صورت نمیگیرن تجسم فضای رمان توی ذهن، حالتی غیر ممکن پیدا میکنه. توی داستان شما به توصیفات مکان زمان پرداخته نشده بود که بهتره این توصیفات رو رعایت کنید. مثلا میشد خونه ی پدر و مادر سعید یا داخل مسجد رو توصیف کنید که چطوری بود، بزرگ بود یا کوچیک؛ درست همونطور که وقتی توی دنیای واقعی وارد جایی میشیم و اطرافش رو نگاه می‌کنیم تا ببینیم چطوریه. نویسنده هم باید به مکان و فضای داخل رمانش چنین دیدی داشته باشه تا خواننده رو با محیط رمانش آشنا کنه.
توصیفات شخصیت ها در آخر، منظور توصیف چهره، ظاهر و رفتار شخصیت هاست که ما بتونیم با کاراکترهای نوشتتون آشنا بشیم. این مورد هم توی داستان تون زیاد به چشم نمی‌خورد. بهتره روی توصیفات بیشتر کار بشه و دقت گذاشته بشه روشون.

✨✨✨

سیر: سیر نوشته ی یک نویسنده باید در حالت تعادل باشه. یعنی نه اونقدری تند باشه که اصلا خواننده تو هپروت بمونه و نویسنده خیلی سرسری اتفاقات رو توضیح داده باشه، و نه اینکه خیلی کند باشه و حوصله سر بر بشه. باید به هر نکته ی اوج و سقوط داستان و محتوا به اندازه ی مناسب پرداخته‌ بشه و اتفاقات مهم یکم کش داده باشن. داستان شما سیر تندی داشت. خیلی سرسری بیان شده بود که رفت بیرون، یا یکی حرف زد، توبه کرد، یهو اومد مسجد و بعدش رفت خونه. اینا رو خیلی گذرا فقط ذکر کرده بودید. مثلا نکته ای که توی داستان توجه من رو جلب کرد، این بود که وقتی شخصی توبه میکنه، مخصوصا کسی مثل سعید، راحت نیست که یه شبه همه ی رفتارهای قبلش رو بذاره کنار و یهو بشه یک آدم درستکار و خوش رفتار و مومن. درسته که داستان کوتاه بود، اما خوب میشد ذکر کنید که سعید درحال سعی کردن برای تبدیل شدن به آدم بهتریه، نکه با یه سیر تندی، یهو سعید بشه مومن.
البته قابل ذکره که کمبود توصیفات هم موجب تند شدن سیر نوشته میشه.

✨✨✨

کشمکش: ما چند نوع کشمکش جسمی، ذهنی، احساسات، اخلاقی و جوامع داریم. از اونجایی که داستان شما، ژانر مذهبی داره و بیشتر این ژانر به چشم میخوره، انتظار میره کشمکش اخلاقی داشته باشید توی اثرتون. کشمکش اخلاقی اینطور که مثلا شخصیت با باورها و عقاید خانواده و جامعه درگیره، درست همونطور که سعید بر خلاف اعتقادات خانوادش رفتار می‌کرد. این مورد توی داستان شما به چشم می‌خورد، اما بهتر بود بیشتر به این امر می‌پرداختید. مثلا بیشتر جَر و بحث سعید با الهام روی اعتقاداتشون رو نشون می‌دادید و تفاوت عقاید سعید با اطرافیانش رو بیان می‌کردید تا نوشتتون جلوه ی بهتری می‌گرفت.

✨✨✨

دیالوگ و مونولوگ: دیالوگ و مونولوگ ها قواعد خاص خودشون رو دارن و یکی از این قواعد، جذابیت و تاثیر گذاریه ایناست. معمولا نویسنده ها برای بالا بردن سطح نوشتشون، میان مونولوگ های زیبایی با توصیف و جملات و آرایه های ادبی مینویسن. تو بخش دیالوگ هم جملات، حرف های زیبا و تاثیر گذار مینویسن تا دیالوگ ها رو از حالت سادگی خارج کنن. خب باید بگم که این مورد جذابیت دیالوگ و مونولوگ در داستانتون به چشم نمی‌خورد و دیالوگ و مونولوگ های ساده ای داشتید. میتونید برای جذابیت مونولوگ از توصیفات و چیزایی که گفتم استفاده کنید و برای دیالوگ هم، حرف های زیبای متناسب به موقعیت. داستان شما، مذهبی هستش و خیلی دیالوگ های زیبایی میشه برای این ژانر نوشت.

✨✨✨


آرایه ها: اثری شیوا و زیباست که درونش آرایه های ادبی دیده بشه. اصل نوشتن ادبیات هستش و حتی نویسنده ها هم باید در رمان و داستان نویسی سراغ ادبیات و آرایه ها رو بگیرن، آرایه های مهمی مثل تشبیه، کنایه، جان بخشی، تضاد و حس آمیزی..... این آرایه ها سطح نوشته رو بالا میبرن و بهتره در توصیفاتتون چنین جملات ادبی حاوی آرایه به کار ببرید. توی متن نوشته، آرایه های زیادی به چشم نمی‌خورد و فقط در پارت های آخر ما تشبیهات زیبایی مشاهده کردیم، اما میتونست بیشتر و بهتر باشه.

✨✨✨

رعایت جایگاه واژگان و تکرار: هر دو رعایت شده بودن و تکرار کلمه و حروف، یا درآمیختگی واژه ها وجود نداشت.

✨✨✨

زاویه دید و لحن: در تمامی پارت ها زاویه دید از زبان اول شخص بود و لحن محاوره بودش. هر دو رعایت شده بودن و مشکلی نبود.

✨✨✨

شخصیت: ما چند دسته شخصیت نمادین، تمثیلی، همه جانبه، نوعی، قردادی و قالبی. کاراکترهای داستان شما، همه جانبه هستن، یعنی از ذهن و تخیل نویسنده شکل گرفته بودن.

✨✨✨

اصول نگارشی: توی متن نوشتتون اصول نگارشی رعایت نشده بود. در اکثر جاها که نیاز نبود، از ویرگول استفاده کرده و استفاده از نقطه و علاماتی مثل علامت سوال، جاهای کمی به چشم می‌خوردن. این رعایت نکردن اصول نگارشی موجب سختی خواننده توی خوندن متن میشه، اما خب با ویرایش داستان به دست ویراستار، مشکلات نگارشیش بر طرف میشه.

✨✨✨

رعایت پارت نویسی: در این مورد مشکلی نبود و تمامی پارت های شما، مناسب اندازه بودن. پارت دنباله ی هم و هدفمند نوشته شده بودن و اشکالی دیده نمیشد.

...............................
تگ تعلق گرفته:
برنزی


با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌼🌹
قلمتان مانا 🌷

@گلادیاتور بختیاری

@مدیر نقد

منتقد: @Mabuchi__Kou
نویسنده: @گلادیاتور بختیاری

اختصاصی: است
سطح: برنزی

@Niloofar°MC⁴
@مدیر تایپ

 

[Miss Nili]

تگ اعمال شد.