انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم گناهکار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Like crazy&lt;3" data-source="post: 89846" data-attributes="member: 1249"><p>در فیلم گناهکار، همه گناهکارند و این گناه برای هریک حکم لکه ننگی را دارد که بر هر اقدام درست بعدیشان سایه میاندازد. دقیقا مهمترین بخشی که غافلگیری فیلم است و تمام قضاوتهای ما را نیز به هم میریزد بر همین فرضیه بنا شده است. میکل حقیقت ماجرا را ابتدا به آسگر نمیگوید، چرا که به پلیس بی اعتماد است. چرا که همواره بهدلیل سابقهاش نتوانسته حضانت فرزندانش را به عهده بگیرد. چرا که آنقدر نهاد پلیس را بی فایده میداند که نمیخواهد همسرش را به دست آنها بدهد و از طرفی میخواهد به همسرش کمک کند. همه اینها درکنار هم موجب میشود که به میکل حق بدهیم و سکوتش در مقابل آسگر کاملا در فیلمنامه توجیهپذیر ببینیم. حال وقتی که آسگر متوجه میشود که تمام قضاوتش تا بدین لحظه اشتباه بوده است، گویی از آن لحظه به بعد باید یاد بگیرد که بهعنوان یک گناهکار، چگونه گناهکار دیگری را مورد قضاوت قرار دهد. با یافتن حقیقت، دوباره از اتاق تاریک به روشنایی باز میگردد. با این تفاوت که اینبار ایبنِ قاتل را دیگر مورد قضاوت عجولانه خود قرار نمیدهد. با وجودی که میداند ایبن آن پسر بچه را کشته است، اما به گناه خود در مقابل دیگران اعتراف میکند، تا اعتراف او تسکینی شود برای ایبن و آسگر دوباره با قضاوتش جان یک قاتل دیگر را نگیرد. درواقع آسگر به این درک میرسد که حقیقت همواره پیچیده است و قضاوت از آن پیچیدهتر!</p><p>تسلط مولر در توزیع اطلاعات پیش داستان، در مسیر فیلم بی نظیر است. بهعنوان مثال کل پیش داستان فیلم از این قرار بود که زنی دچار اختلالات روانی است و پسرش را به قتل میرساند. شوهر این زن، او را سوار ماشین میکند تا به مرکز درمانی روان پریشان ببرد. بهطور موازی پیش داستان آسگر نیز از این قرار است که او در جریان یک مأموریت، یک نوجوان را به قتل رسانده است (که احتمالا در راستای همان قضاوت کردن و حکم صادر کردن زود هنگام اوست) و حال به موقعیت پایینتری منتقل شده و دادگاهی نیز در پیش رو دارد. حال با نگاهی به ساختار فیلمنامه در مییابیم که در طول زمان ۸۵ دقیقهای فیلم، مولر با خرد کردن این اطلاعات، سه نقطه اوج را برای پردههای فیلمش طراحی کرده است.</p><p></p><p>حادثه محرک (یا اتفاق شروع کننده فیلم) وقتیست که آسگر متوجه میشود زنی جانش در خطر است. نقطه اوج اول وقتیست که آسگر متوجه میشود بچه این زن به قتل رسیده است. نقطه اوج دوم زمانیست که متوجه میشود قاتل این پسر بچه همان مادرش است و با قضاوت اشتباه، او تا به حال مشغول نجات دادن قاتل بوده است. نقطه اوج نهایی نیز وقتیست که آسگر بهجای پرخاش به زن قاتل، او را دوباره به زندگی باز میگرداند تا در جایگاهی درست درباره آن زن تصمیم گیری شود. مولر با چنین ساختاری توانسته است که یک قصه سه پردهای تریلر را بدون نمایش دادن هیچ تعقیب و گریزی به ما نشان دهد. در پایان نیز همراهبا آسگر از جایمان بلند میشویم و به راهرویی میرویم که اگرچه در تاریکیست اما دری به روشنایی دارد...</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Like crazy<3, post: 89846, member: 1249"] در فیلم گناهکار، همه گناهکارند و این گناه برای هریک حکم لکه ننگی را دارد که بر هر اقدام درست بعدیشان سایه میاندازد. دقیقا مهمترین بخشی که غافلگیری فیلم است و تمام قضاوتهای ما را نیز به هم میریزد بر همین فرضیه بنا شده است. میکل حقیقت ماجرا را ابتدا به آسگر نمیگوید، چرا که به پلیس بی اعتماد است. چرا که همواره بهدلیل سابقهاش نتوانسته حضانت فرزندانش را به عهده بگیرد. چرا که آنقدر نهاد پلیس را بی فایده میداند که نمیخواهد همسرش را به دست آنها بدهد و از طرفی میخواهد به همسرش کمک کند. همه اینها درکنار هم موجب میشود که به میکل حق بدهیم و سکوتش در مقابل آسگر کاملا در فیلمنامه توجیهپذیر ببینیم. حال وقتی که آسگر متوجه میشود که تمام قضاوتش تا بدین لحظه اشتباه بوده است، گویی از آن لحظه به بعد باید یاد بگیرد که بهعنوان یک گناهکار، چگونه گناهکار دیگری را مورد قضاوت قرار دهد. با یافتن حقیقت، دوباره از اتاق تاریک به روشنایی باز میگردد. با این تفاوت که اینبار ایبنِ قاتل را دیگر مورد قضاوت عجولانه خود قرار نمیدهد. با وجودی که میداند ایبن آن پسر بچه را کشته است، اما به گناه خود در مقابل دیگران اعتراف میکند، تا اعتراف او تسکینی شود برای ایبن و آسگر دوباره با قضاوتش جان یک قاتل دیگر را نگیرد. درواقع آسگر به این درک میرسد که حقیقت همواره پیچیده است و قضاوت از آن پیچیدهتر! تسلط مولر در توزیع اطلاعات پیش داستان، در مسیر فیلم بی نظیر است. بهعنوان مثال کل پیش داستان فیلم از این قرار بود که زنی دچار اختلالات روانی است و پسرش را به قتل میرساند. شوهر این زن، او را سوار ماشین میکند تا به مرکز درمانی روان پریشان ببرد. بهطور موازی پیش داستان آسگر نیز از این قرار است که او در جریان یک مأموریت، یک نوجوان را به قتل رسانده است (که احتمالا در راستای همان قضاوت کردن و حکم صادر کردن زود هنگام اوست) و حال به موقعیت پایینتری منتقل شده و دادگاهی نیز در پیش رو دارد. حال با نگاهی به ساختار فیلمنامه در مییابیم که در طول زمان ۸۵ دقیقهای فیلم، مولر با خرد کردن این اطلاعات، سه نقطه اوج را برای پردههای فیلمش طراحی کرده است. حادثه محرک (یا اتفاق شروع کننده فیلم) وقتیست که آسگر متوجه میشود زنی جانش در خطر است. نقطه اوج اول وقتیست که آسگر متوجه میشود بچه این زن به قتل رسیده است. نقطه اوج دوم زمانیست که متوجه میشود قاتل این پسر بچه همان مادرش است و با قضاوت اشتباه، او تا به حال مشغول نجات دادن قاتل بوده است. نقطه اوج نهایی نیز وقتیست که آسگر بهجای پرخاش به زن قاتل، او را دوباره به زندگی باز میگرداند تا در جایگاهی درست درباره آن زن تصمیم گیری شود. مولر با چنین ساختاری توانسته است که یک قصه سه پردهای تریلر را بدون نمایش دادن هیچ تعقیب و گریزی به ما نشان دهد. در پایان نیز همراهبا آسگر از جایمان بلند میشویم و به راهرویی میرویم که اگرچه در تاریکیست اما دری به روشنایی دارد... [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم گناهکار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین