روزي که مردم بر دنياي سپري شده و فرصت از دست رفته افسوس مي خورند.
بسياري از انسان ها وقتي به صحنه ی قيامت قدم مي گذارند و متوجه اوضاع وحشت زاي آخرت مي شوند، به اين حقيقت واقف مي گردند که عمر دنيا را با غفلت و بطالت، گذرانده اند. نه تنها از ايّام زندگي سودي نبرده اند، بلکه آن سرمايه پر ارج و گرانقدر را در مجاري باطل و زيان بخش بکار انداخته اند. و براي امروز خويش جز و زر و بال و آلودگي و گناه، چيزي نيندوخته اند. توجه به اين وضع جانکاه، در آن روز طاقت فرسا، آنان را سخت دچار افسوس و تأثر مي کند. افسوسي که بسيار دردناک و غير قابل جبران است.
اگر جمعي کشاورز در يک روستا با هم زندگي مي کنند و شب و روز را با يکديگر معاشرند و از جهت آب و خاک و هم چنين بذر و ابزارهاي کشاورزي، در شرايط مساوي هستند؛ امّا بعضي از آنان، فرصت را مغتنم مي شمارند و به موقع، زمين را شخم مي زنند و بعد به موقع مي کارند و مراقبت هاي لازم را معمول مي دارند. ولي بعضي ديگر عمر را هدر مي دهند، زمين و آب را معطّل مي گذارند و فرصت هاي سود بخش را از دست مي دهند.
تفاوت اين دو گروه، موقع برداشت محصول آشکار مي شود.
آنان که به موقع، فعاليت کرده اند و هم اکنون محصول شان به دست آمده، شاد و مسرورند، قوت ساليانه خود را تأمين نموده اند، ايّام را در کمال رفاه و آسايش مي گذرانند و در کمال عزّت و احترام زندگي خواهند کرد.
آنان که آب و زمين را معطّل گذارده اند و عمر شريف را بيهوده از دست داده اند، سخت نادم و پشيمان هستند. اندوه و تأخر از چهره ی غمگين شان مي بارد، تهيدست و سر افکنده اند و سرا پاي وجودشان را يأس و نااميدي، فرا گرفته است. به قول
شاعر آن که دانه نفشاند به زمستان در خاک، نااميدي بود از دخل به تابستانش. در قيامت که روز برداشت محصول ايّام عمر است، اوضاع و احوال مردم با ايمان و بي ايمان، به همين منوال است. افراد مؤمن و درست کار از اين که در دنيا فرصت را مغتنم شمرده و با انجام اعمال صالحه، بذر سعادت افشانده اند و امروز محصول کار خود را برداشت مي کنند، شاد و مسرورند. ولي افراد بي ايمان که زندگي را با غفلت گذرانده و عمرشان با اخلاق بد و اعمال زشت، طي شده است و براي امروز خود چيزي جز وبال و بدبختي نيندوخته اند، سخت اندوهگين و متألمند و برگذشته بر باد رفته خويش افسوس مي خورند.