انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
معرفی کتاب قتل عمد؟/ فردریک دار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Nil@85" data-source="post: 59138" data-attributes="member: 838"><p>قسمتی از کتاب:</p><p></p><p>قسمتی از کتاب: </p><p>بلند شدم تا او را ببوسم. سرش را بین دو دست گرفتم و گفتم: </p><p>« سیلوی، حالا که من مرد از دست رفتهای هستم، بذارید بهتون بگم که دوستتون دارم! و منو ببخشید! »</p><p>ناگهان قطرات اشک، انگار فشاری پشت آنها باشد، از چشمهایش بیرون جهیدند... آنها را دیدم که به روی چهره معصوم و دستخوش هیجانش مارپیچ فرومیافتند.</p><p>به شکلی دور از انتظار، شنیدم که با آروارههایی منقبض گفت:</p><p>« نمیذارم بمیرید... »</p><p>انتظار بیشتری نمیتوانستم از او داشته باشم. او خیلی صاف، بیآنکه به عقب برگردد، از سلولم خارج شد... و فکر کنم بیآنکه اشکهایش را خشک کند!</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Nil@85, post: 59138, member: 838"] قسمتی از کتاب: قسمتی از کتاب: بلند شدم تا او را ببوسم. سرش را بین دو دست گرفتم و گفتم: « سیلوی، حالا که من مرد از دست رفتهای هستم، بذارید بهتون بگم که دوستتون دارم! و منو ببخشید! » ناگهان قطرات اشک، انگار فشاری پشت آنها باشد، از چشمهایش بیرون جهیدند... آنها را دیدم که به روی چهره معصوم و دستخوش هیجانش مارپیچ فرومیافتند. به شکلی دور از انتظار، شنیدم که با آروارههایی منقبض گفت: « نمیذارم بمیرید... » انتظار بیشتری نمیتوانستم از او داشته باشم. او خیلی صاف، بیآنکه به عقب برگردد، از سلولم خارج شد... و فکر کنم بیآنکه اشکهایش را خشک کند! [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
معرفی کتاب قتل عمد؟/ فردریک دار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین