انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 27661" data-attributes="member: 36"><p>سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست</p><p></p><p>یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست</p><p></p><p>یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست</p><p></p><p>هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست</p><p></p><p>«مشنو ایدوست که غیراز تو مرا یاری هست</p><p></p><p>یا شب و روز به جزفکر توام کاری هست»</p><p></p><p>لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس</p><p></p><p>به هوس بال زد وگشت گرفتار قفس</p><p></p><p>پایبند تو ندارد سر دمسازی کس</p><p></p><p>موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس</p><p></p><p>«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس</p><p></p><p>که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست»</p><p></p><p>بی گلستان تو در دست به جز خاری نیست</p><p></p><p>به ز گفتار تو بیشائبه، گفتاری نیست</p><p></p><p>فارغ از جلوهٔ حسنت در و دیواری نیست</p><p></p><p>ای که در دار ادب، غیر تو دیاری نیست</p><p></p><p>گر بگویم که مرا با تو سر وکاری نیست</p><p></p><p>در و دیوارگواهی بدهد کاری هست»</p><p></p><p>دل ز باغ سخنت، ورد کرامت بوید</p><p></p><p>پیرو مسلک تو راه سلامت پوید</p><p></p><p>دولت نام تو حاشاکه تمامت جوید</p><p></p><p>کاب گفتار تو دامان قیامت شوید</p><p></p><p>«هرکه عیبم کند ازعشق و ملامت گوید</p><p></p><p>تاندیده است تو را برمنش انکاری هست»</p><p></p><p>روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم</p><p></p><p>شب نباشدکه ثنای تو مکرر نکنم</p><p></p><p>منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم</p><p></p><p>نزد اعمی صفت مهر منور نکنم</p><p></p><p>«صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم</p><p></p><p>همه دانند که در صحبت گل خاری هست»</p><p></p><p>هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد</p><p></p><p>وانکه جانش ز محبت اثری یافت، نمرد</p><p></p><p>تربت پارس چو جان، جسم تو در سینه فشرد</p><p></p><p>لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد</p><p></p><p>«باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد</p><p></p><p>آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری هست»</p><p></p><p>سعدیا نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس</p><p></p><p>تا نفس هست به یاد تو برآریم نفس</p><p></p><p>ما به جز حشمت و جاه تو نداریم هوس</p><p></p><p>ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس</p><p></p><p>«نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس</p><p></p><p>که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست»</p><p></p><p>کام جان پر شکر از شعر چو قند تو بود</p><p></p><p>بیت معمور ادب، طبع بلند تو بود</p><p></p><p>زنده، جان بشر از حکمت و پند تو بود</p><p></p><p>سعدیا! گردن جانها به کمند تو بود</p><p></p><p>«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود</p><p></p><p>سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست»</p><p></p><p>راستی دفتر سعدی به گلستان ماند</p><p></p><p>طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند</p><p></p><p>اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند</p><p></p><p>وانکه او را کند انکار، به شیطان ماند</p><p></p><p>«عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند</p><p></p><p>«داستانی است که بر هر سر بازاری هست»</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 27661, member: 36"] سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست «مشنو ایدوست که غیراز تو مرا یاری هست یا شب و روز به جزفکر توام کاری هست» لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس به هوس بال زد وگشت گرفتار قفس پایبند تو ندارد سر دمسازی کس موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس «به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست» بی گلستان تو در دست به جز خاری نیست به ز گفتار تو بیشائبه، گفتاری نیست فارغ از جلوهٔ حسنت در و دیواری نیست ای که در دار ادب، غیر تو دیاری نیست گر بگویم که مرا با تو سر وکاری نیست در و دیوارگواهی بدهد کاری هست» دل ز باغ سخنت، ورد کرامت بوید پیرو مسلک تو راه سلامت پوید دولت نام تو حاشاکه تمامت جوید کاب گفتار تو دامان قیامت شوید «هرکه عیبم کند ازعشق و ملامت گوید تاندیده است تو را برمنش انکاری هست» روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم شب نباشدکه ثنای تو مکرر نکنم منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم نزد اعمی صفت مهر منور نکنم «صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست» هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد وانکه جانش ز محبت اثری یافت، نمرد تربت پارس چو جان، جسم تو در سینه فشرد لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد «باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری هست» سعدیا نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس تا نفس هست به یاد تو برآریم نفس ما به جز حشمت و جاه تو نداریم هوس ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس «نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست» کام جان پر شکر از شعر چو قند تو بود بیت معمور ادب، طبع بلند تو بود زنده، جان بشر از حکمت و پند تو بود سعدیا! گردن جانها به کمند تو بود «من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست» راستی دفتر سعدی به گلستان ماند طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند وانکه او را کند انکار، به شیطان ماند «عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند «داستانی است که بر هر سر بازاری هست» [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین