انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 27659" data-attributes="member: 36"><p>انسان:</p><p></p><p>ای مایهٔ عزت ای سعادت!</p><p></p><p>از بهر خدا بگو کجایی</p><p></p><p>ماراست به تو بسی ارادات</p><p></p><p>چونست که نزد ما نیایی</p><p></p><p>رسم است ز خستگان عیادت</p><p></p><p>شد خطه مغرب از تو پر نور</p><p></p><p>ای چشمهٔ نور کردگاری</p><p></p><p>تا چند در این شبان دیجور</p><p></p><p>ما مشرقیان کشیم خواری</p><p></p><p>بر ما نظری به قدر مقدور</p><p></p><p>سعادت:</p><p></p><p>من نور سعادتم، چه خواهی</p><p></p><p>واندر طلبم چه می کنی جهد</p><p></p><p>در جمله جهان مراست شاهی</p><p></p><p>هر دوره و هر زمان و هر عهد</p><p></p><p>بیفرق سفیدی و سیاهی</p><p></p><p>افسوس از اینکه اهل دنیا</p><p></p><p>کورند و مرا نمیشناسند</p><p></p><p>من ظاهر و این گروه اعمی</p><p></p><p>اندر طلبم در التماسند</p><p></p><p>هریک به رهی روند بیجا</p><p></p><p>برنوع بشر نگشته مفهوم</p><p></p><p>معنای سعادت بشر هیچ</p><p></p><p>گویند سعادتست معدوم</p><p></p><p>یک فرقه وفرقهٔ دگرهیچ</p><p></p><p>جز نام ز من نکرده معلوم</p><p></p><p>در غرب، سعادتست قوت</p><p></p><p>از توپ و تفنگ و جیش جرار</p><p></p><p>در شرق، عبادت و ریاضت</p><p></p><p>یا مهتری و ضیاع بسیار</p><p></p><p>در افریقا شکار و راحت</p><p></p><p>نایافته زو خبر سعادت</p><p></p><p>هرکس به سعادتی است پدرام</p><p></p><p>ظاهر می گشت اگر سعادت</p><p></p><p>بدبخت نماندی اندر ایام</p><p></p><p>هرکس خردی به زر، سعادت</p><p></p><p>انوار سعادتست پنهان</p><p></p><p>بدبختی آدمی از آنست</p><p></p><p>در عین خوشی بود فراوان</p><p></p><p>خوشبخت، که دست و لب کزانست</p><p></p><p>مسعود نیامده است انسان</p><p></p><p>انسان:</p><p></p><p>گر خاصهٔ غرب نیستی، هست</p><p></p><p>روشن ز چه غرب و شرق تاری</p><p></p><p>مشرق به مغاک تیره پا بست</p><p></p><p>مغرب زده بر فلک عماری</p><p></p><p>انصاف چرا گذاری از دست</p><p></p><p>یک چند ز شرق، غرب شد خوار</p><p></p><p>بر غرب رسید جور و بیداد</p><p></p><p>وز فتنهٔ غربیان خونخوار</p><p></p><p>یک چند برفت شرق برباد</p><p></p><p>وین حال شود همیشه تکرار</p><p></p><p>سعادت:</p><p></p><p>از سر بنهید جهل و اوهام</p><p></p><p>کوشید به علم و صنعت نو</p><p></p><p>یکرنگ شوند و راست فرجام</p><p></p><p>چون پارسیان به عهد خسرو</p><p></p><p>یا چون عربان به صدر اسلام</p><p></p><p>شاید که درین زمانهٔ تنگ</p><p></p><p>یک بار دگر دهید جولان</p><p></p><p>بر شرق رسد جلال و فرهنگ</p><p></p><p>بر غرب نفاق و کذب و بهتان</p><p></p><p>دائم نبود جهان به یک رنگ</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 27659, member: 36"] انسان: ای مایهٔ عزت ای سعادت! از بهر خدا بگو کجایی ماراست به تو بسی ارادات چونست که نزد ما نیایی رسم است ز خستگان عیادت شد خطه مغرب از تو پر نور ای چشمهٔ نور کردگاری تا چند در این شبان دیجور ما مشرقیان کشیم خواری بر ما نظری به قدر مقدور سعادت: من نور سعادتم، چه خواهی واندر طلبم چه می کنی جهد در جمله جهان مراست شاهی هر دوره و هر زمان و هر عهد بیفرق سفیدی و سیاهی افسوس از اینکه اهل دنیا کورند و مرا نمیشناسند من ظاهر و این گروه اعمی اندر طلبم در التماسند هریک به رهی روند بیجا برنوع بشر نگشته مفهوم معنای سعادت بشر هیچ گویند سعادتست معدوم یک فرقه وفرقهٔ دگرهیچ جز نام ز من نکرده معلوم در غرب، سعادتست قوت از توپ و تفنگ و جیش جرار در شرق، عبادت و ریاضت یا مهتری و ضیاع بسیار در افریقا شکار و راحت نایافته زو خبر سعادت هرکس به سعادتی است پدرام ظاهر می گشت اگر سعادت بدبخت نماندی اندر ایام هرکس خردی به زر، سعادت انوار سعادتست پنهان بدبختی آدمی از آنست در عین خوشی بود فراوان خوشبخت، که دست و لب کزانست مسعود نیامده است انسان انسان: گر خاصهٔ غرب نیستی، هست روشن ز چه غرب و شرق تاری مشرق به مغاک تیره پا بست مغرب زده بر فلک عماری انصاف چرا گذاری از دست یک چند ز شرق، غرب شد خوار بر غرب رسید جور و بیداد وز فتنهٔ غربیان خونخوار یک چند برفت شرق برباد وین حال شود همیشه تکرار سعادت: از سر بنهید جهل و اوهام کوشید به علم و صنعت نو یکرنگ شوند و راست فرجام چون پارسیان به عهد خسرو یا چون عربان به صدر اسلام شاید که درین زمانهٔ تنگ یک بار دگر دهید جولان بر شرق رسد جلال و فرهنگ بر غرب نفاق و کذب و بهتان دائم نبود جهان به یک رنگ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین