انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 27646" data-attributes="member: 36"><p>فلق لیلالفراق، وریح وصل تفوح</p><p></p><p>وصاح دیکالصباح، فقم لاجلالصبوح</p><p></p><p>زان می گلگون بیار، نهفته از عهد نوح</p><p></p><p>کوکب برج ظفر گوهر درج فتوح</p><p></p><p>نیرو بخشای تن، راحتافزای روح</p><p></p><p>نه جان که انباز جان، نه خون که همرنگ خون</p><p></p><p>خیزکه آزادوار روز و شبان میزنیم</p><p></p><p>هرکه کند منع می تاخته بروی زنیم</p><p></p><p>بر فرس پردلی بار دگر هی زنیم</p><p></p><p>ز آذر آبادگان یکسره بر ری زنیم</p><p></p><p>از میفتح و ظفر جام پیاپی زنیم</p><p></p><p>به یاد سالار دین، به رغم بدخواه دون</p><p></p><p>حضرت ستارخان، سپهبد نامدار</p><p></p><p>امیر نصرت پژوه، هژبر دشمن شکار</p><p></p><p>پیل دمان روز رزم، شیر ژیان وقت کار</p><p></p><p>تیغش مغفر شکاف، تیرش خفتان کذار</p><p></p><p>آنکه بهٔک دار وگیر، آنکه ز یک گیر ودار</p><p></p><p>کرد ز خون عدو دشت و دمن لاله گون</p><p></p><p>عینالدوله که بود دیدهٔ شه سوی او</p><p></p><p>پشت ستبدادیان گرم ز بازوی او</p><p></p><p>شاه به اسب و سوار فزود نیروی او</p><p></p><p>کرد به تبریز رخ جیش جهان جوی او</p><p></p><p>پر شد صحرا و دشت از تک اردوی او</p><p></p><p>بر شد گرد سپاه بر فلک نیلگون</p><p></p><p>رسید و آغاز کار خواست به نیرنگ و رنگ</p><p></p><p>به حلیه آرد شتاب، به کوشش آرد درنگ</p><p></p><p>دید چو نیرنگ او نیک نبخشید رنگ</p><p></p><p>با سپه و تیپ و توپ به جنگ بگشود چنگ</p><p></p><p>نیز ز سوی دگر تاخت به میدان جنگ</p><p></p><p>دلیر فرخنژاد، امیر والا شئون</p><p></p><p>فدائیان وطن هریک چون قسوره</p><p></p><p>فوجی در میمنه، فوجی در میسره</p><p></p><p>مرکز پیکار را گشت اجل دایره</p><p></p><p>گشت ز شلیک توپ کار عدو یکسره</p><p></p><p>جمله هزیمت شدند جانب کوه و دره</p><p></p><p>گرفته راه فرار، شکسته پای سکون</p><p></p><p>مژده که بالا گرفت دولت ستارخان</p><p></p><p>شهره آفاق شد صولت ستارخان</p><p></p><p>کوس جلالت نواخت نصرت ستارخان</p><p></p><p>بار دگر در رسید نوبت ستارخان</p><p></p><p>سر به فلک برکشید رایت ستارخان</p><p></p><p>رایت بیداد و جورگشت از او سرنگون</p><p></p><p>کسان که کار جهان بهر خدا کردهاند</p><p></p><p>رایتی از معدلت بر سرپا کردهاند</p><p></p><p>حکم به حق راندهاندکار به جاکردهاند</p><p></p><p>وآنانک از عدل و داد روی فراکردهاند</p><p></p><p>جمله خطا رفتهاند، جمله خطا کردهاند</p><p></p><p>فلاتوجه لهم دعهم فهم خاطئون</p><p></p><p>زین گره بیخرد چشم نکوئی مدار</p><p></p><p>کشان ز بیدانشی گشته تبه روزگار</p><p></p><p>باش کزینان کشد قهر خدایی دمار</p><p></p><p>شعلهٔ قهر خدا زود شود آشکار</p><p></p><p>حامی ملت رسید با سپهی بیشمار</p><p></p><p>سازد این قوم را یکسره خار و زبون</p><p></p><p>ای گره شهپرست روی به راه آورند</p><p></p><p>روی به راه آورید پشت به شاه آورید</p><p></p><p>لشکر ملت رسید، عذرگناه آورید</p><p></p><p>درکنف لطفشان جمله پناه آورید</p><p></p><p>عذر جنایات را ز جان گواه آورید</p><p></p><p>فلیستجیبوا لکم ان کنتم صادقون</p><p></p><p>زودا! زودا!که عدل منظره بالا زند</p><p></p><p>حضرت ستارخان خیمه به صحرا زند</p><p></p><p>پای تقدم نهد کوس معادا زند</p><p></p><p>توپ شرر بار او لطمه بر اعدا زند</p><p></p><p>کوکب اقبال سر از افق ما زند</p><p></p><p>اختر بخت عدو زود شود واژگون</p><p></p><p>همت ستارخان چون به وطن یار شد</p><p></p><p>باقر خانش ز جان یار وفادار شد</p><p></p><p>در همهجا یار او ایزد ستار شد</p><p></p><p>این یک سالار شد آن یک سردار شد</p><p></p><p>زبن سر و سالار، کار محکم و ستوار شد</p><p></p><p>عمر عدوگشت کم فر وطن شد فزون</p><p></p><p>صورت کبر و نفاق شد ز تو پیراسته</p><p></p><p>صفحهٔ تاربخ دهر شد زتو آراسته</p><p></p><p>بنشست از تیغ تو فتنهٔ برخاسته</p><p></p><p>قوت خصم تورا روز و شبان کاسته</p><p></p><p>این همه فر و جلال برتو خدا خواسته</p><p></p><p>مینتوان با خدای دم زدن از چند و چون</p><p></p><p>تا تو گرفتی قبول از علمای نجف</p><p></p><p>فر تو پیشی گرفت از امرای سلف</p><p></p><p>نصرت و اقبال و جاه پیش تو بربست صف</p><p></p><p>گشته به تیر بلا سینهٔ خصمت هدف</p><p></p><p>دوران دوران تو است شاد زی و لاتخف</p><p></p><p>ان الله معک فی ای وقت تکون</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 27646, member: 36"] فلق لیلالفراق، وریح وصل تفوح وصاح دیکالصباح، فقم لاجلالصبوح زان می گلگون بیار، نهفته از عهد نوح کوکب برج ظفر گوهر درج فتوح نیرو بخشای تن، راحتافزای روح نه جان که انباز جان، نه خون که همرنگ خون خیزکه آزادوار روز و شبان میزنیم هرکه کند منع می تاخته بروی زنیم بر فرس پردلی بار دگر هی زنیم ز آذر آبادگان یکسره بر ری زنیم از میفتح و ظفر جام پیاپی زنیم به یاد سالار دین، به رغم بدخواه دون حضرت ستارخان، سپهبد نامدار امیر نصرت پژوه، هژبر دشمن شکار پیل دمان روز رزم، شیر ژیان وقت کار تیغش مغفر شکاف، تیرش خفتان کذار آنکه بهٔک دار وگیر، آنکه ز یک گیر ودار کرد ز خون عدو دشت و دمن لاله گون عینالدوله که بود دیدهٔ شه سوی او پشت ستبدادیان گرم ز بازوی او شاه به اسب و سوار فزود نیروی او کرد به تبریز رخ جیش جهان جوی او پر شد صحرا و دشت از تک اردوی او بر شد گرد سپاه بر فلک نیلگون رسید و آغاز کار خواست به نیرنگ و رنگ به حلیه آرد شتاب، به کوشش آرد درنگ دید چو نیرنگ او نیک نبخشید رنگ با سپه و تیپ و توپ به جنگ بگشود چنگ نیز ز سوی دگر تاخت به میدان جنگ دلیر فرخنژاد، امیر والا شئون فدائیان وطن هریک چون قسوره فوجی در میمنه، فوجی در میسره مرکز پیکار را گشت اجل دایره گشت ز شلیک توپ کار عدو یکسره جمله هزیمت شدند جانب کوه و دره گرفته راه فرار، شکسته پای سکون مژده که بالا گرفت دولت ستارخان شهره آفاق شد صولت ستارخان کوس جلالت نواخت نصرت ستارخان بار دگر در رسید نوبت ستارخان سر به فلک برکشید رایت ستارخان رایت بیداد و جورگشت از او سرنگون کسان که کار جهان بهر خدا کردهاند رایتی از معدلت بر سرپا کردهاند حکم به حق راندهاندکار به جاکردهاند وآنانک از عدل و داد روی فراکردهاند جمله خطا رفتهاند، جمله خطا کردهاند فلاتوجه لهم دعهم فهم خاطئون زین گره بیخرد چشم نکوئی مدار کشان ز بیدانشی گشته تبه روزگار باش کزینان کشد قهر خدایی دمار شعلهٔ قهر خدا زود شود آشکار حامی ملت رسید با سپهی بیشمار سازد این قوم را یکسره خار و زبون ای گره شهپرست روی به راه آورند روی به راه آورید پشت به شاه آورید لشکر ملت رسید، عذرگناه آورید درکنف لطفشان جمله پناه آورید عذر جنایات را ز جان گواه آورید فلیستجیبوا لکم ان کنتم صادقون زودا! زودا!که عدل منظره بالا زند حضرت ستارخان خیمه به صحرا زند پای تقدم نهد کوس معادا زند توپ شرر بار او لطمه بر اعدا زند کوکب اقبال سر از افق ما زند اختر بخت عدو زود شود واژگون همت ستارخان چون به وطن یار شد باقر خانش ز جان یار وفادار شد در همهجا یار او ایزد ستار شد این یک سالار شد آن یک سردار شد زبن سر و سالار، کار محکم و ستوار شد عمر عدوگشت کم فر وطن شد فزون صورت کبر و نفاق شد ز تو پیراسته صفحهٔ تاربخ دهر شد زتو آراسته بنشست از تیغ تو فتنهٔ برخاسته قوت خصم تورا روز و شبان کاسته این همه فر و جلال برتو خدا خواسته مینتوان با خدای دم زدن از چند و چون تا تو گرفتی قبول از علمای نجف فر تو پیشی گرفت از امرای سلف نصرت و اقبال و جاه پیش تو بربست صف گشته به تیر بلا سینهٔ خصمت هدف دوران دوران تو است شاد زی و لاتخف ان الله معک فی ای وقت تکون [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
مسمطات ملکالشعرای بهار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین