انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
مجموعه داستان شب های خونین|فاطمه فرخی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="فندوق کوشولو🧸🍪" data-source="post: 105718" data-attributes="member: 1784"><p>داستان:ویلای مرگ</p><p></p><p>ساعت ۵ بعدازظهر روز ۱۸ دسامبر بود. کمیسر پارکر که</p><p></p><p> تازه دست از کار کشیده بود، مشغول خواندن</p><p></p><p> روزنامههای آن روز بود و قهوه داغش که داخل فنجان</p><p></p><p> سفیدی بود را میل میکرد که ستوان هانت از</p><p></p><p> افسران بخش جنایی پلیس چند ضربه به در زد و وارد</p><p></p><p> اتاق شد و پس از سلام گزارشی را روی میز کمیسر</p><p></p><p> گذاشت. کمیسر روزنامه را کنار گذاشت و نگاهی به</p><p></p><p> گزارش انداخت. در گزارش نوشته شده بود: </p><p> </p><p></p><p>زن جوان ۲۵ سالهای به نام ماریا جونس در یک ویلای</p><p></p><p> جنگلی با شلیک گلوله تفنگ از نوع راجر که به</p><p></p><p> سینهاش اصابت کرده، به قتل رسیده است و جسد</p><p></p><p> او 4 ساعت پس از مرگش توسط دوستش که صاحب</p><p></p><p> ویلاست، کشف شده.</p><p></p><p>با توجه به وقوع این جنایت، از کمیسر خواسته</p><p></p><p> شدهبود که با حضور در محل جنایت موضوع را</p><p></p><p> پیگیری نماید. </p><p></p><p> کمیسر پس از خواندن گزارش رو به ستوان جوان</p><p></p><p> گفت:گزارش کی رسید؟ </p><p></p><p>ستوان هانت پاسخ داد: لحظاتی پیش از دفتر</p><p></p><p> فرماندهی به دستمان رسید.</p><p></p><p> کمیسر نفس عمیقی کشید و گفت: خیلی عجیبه! </p><p></p><p> ستوان جوان پرسید: قربان، چی خیلی عجیبه؟ </p><p></p><p> کمیسر آرام گفت: تفنگ نوع راجر مورد علاقه</p><p></p><p> گاوچرانها میباشد که با آن به راحتی میتوانند از </p><p></p><p> پس کایوتها و گرگهای بومی برآیند. حالا چگونه و</p><p></p><p> چرا زن بیچاره با این اسلحه به قتل رسیده است،</p><p></p><p> عجیب نیست؟ </p><p> کمیسر سپس لحظهای سکوت کرد و بعد پرسید:</p><p></p><p> گفتی جنایت در کجا اتفاق افتاده است؟ </p><p></p><p> ستوان پاسخ داد: در ویلایی در جنگل انوریک.</p><p></p><p> کمیسر از جا بلند شد و با عجله گفت: تا هوا تاریک</p><p></p><p> نشده باید خودمان را به آنجا برسانیم. شما برو</p><p></p><p> خودرو را آماده کن.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="فندوق کوشولو🧸🍪, post: 105718, member: 1784"] داستان:ویلای مرگ ساعت ۵ بعدازظهر روز ۱۸ دسامبر بود. کمیسر پارکر که تازه دست از کار کشیده بود، مشغول خواندن روزنامههای آن روز بود و قهوه داغش که داخل فنجان سفیدی بود را میل میکرد که ستوان هانت از افسران بخش جنایی پلیس چند ضربه به در زد و وارد اتاق شد و پس از سلام گزارشی را روی میز کمیسر گذاشت. کمیسر روزنامه را کنار گذاشت و نگاهی به گزارش انداخت. در گزارش نوشته شده بود: زن جوان ۲۵ سالهای به نام ماریا جونس در یک ویلای جنگلی با شلیک گلوله تفنگ از نوع راجر که به سینهاش اصابت کرده، به قتل رسیده است و جسد او 4 ساعت پس از مرگش توسط دوستش که صاحب ویلاست، کشف شده. با توجه به وقوع این جنایت، از کمیسر خواسته شدهبود که با حضور در محل جنایت موضوع را پیگیری نماید. کمیسر پس از خواندن گزارش رو به ستوان جوان گفت:گزارش کی رسید؟ ستوان هانت پاسخ داد: لحظاتی پیش از دفتر فرماندهی به دستمان رسید. کمیسر نفس عمیقی کشید و گفت: خیلی عجیبه! ستوان جوان پرسید: قربان، چی خیلی عجیبه؟ کمیسر آرام گفت: تفنگ نوع راجر مورد علاقه گاوچرانها میباشد که با آن به راحتی میتوانند از پس کایوتها و گرگهای بومی برآیند. حالا چگونه و چرا زن بیچاره با این اسلحه به قتل رسیده است، عجیب نیست؟ کمیسر سپس لحظهای سکوت کرد و بعد پرسید: گفتی جنایت در کجا اتفاق افتاده است؟ ستوان پاسخ داد: در ویلایی در جنگل انوریک. کمیسر از جا بلند شد و با عجله گفت: تا هوا تاریک نشده باید خودمان را به آنجا برسانیم. شما برو خودرو را آماده کن. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
مجموعه داستان شب های خونین|فاطمه فرخی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین