انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
دین و مذهب
داستانهای پیامبران و امامان
ماجرای خواندنی حضرت علی(ع) و اژدها!
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="شاهزاده آبی مرداد" data-source="post: 99446" data-attributes="member: 1221"><p>معجزه ديگر: روايت مىكند قاضى ابن شاذان از ابان [بن]تغلب، از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمودند كه:</p><p>روزى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد كوفه به منبر تشريف داشتند-و مردم به اطراف آن حضرت بودند-و خطبه مىفرمودند ناگاه اژدهايى وارد مسجد شد كه آتش از دهان [او]بيرون مىآمد به سوى مردم، و مردم از وى دورى مىجستند.</p><p>حضرت فرمود وسعت بدهيد او را تا بيايد.</p><p>پس آمد تا نزديك منبر رسيد. خود را به قدم مبارك آن حضرت انداخت، و صورت خود را به قدم آن حضرت مىماليد و سه نفس كشيد و صوت خود را بلند كرد و حضرت قطع خطبه نفرمودند. پس جماعت سؤال كردند از حضرت سرّ اين امر را.</p><p>حضرت فرمود اين مردى است از طايفۀ جن؛ مىگويد كه مردى از انصار كه اسمش جابر بن سميع است فرزند مرا در موضعى از كوفه كه اسم او جفان است كشته است بدون آنكه از پسر من به او اذيتى برسد و خون پسرش را مطالبه مىكرد. پس در آن حين از ميان مردم مردى بسيار بلند قامت از جاى برخاست و عرض كرد يا ولىّ اللّه</p><p></p><p>منم آن كسى كه چند يوم قبل در مكان مزبور مارى كشتم كه بعد از كشتن، قدرت قرار، و تاب استقامت در آن موضع نداشتم و صداى ناله و افغان و فرياد از زمين و سوراخهايى شنيدم. پس خودم را به سرعت به جامع كوفه رسانيدم. الى الحال هفت شب است كه در اين مسجد به سر مىبرم. پس حضرت فرمود اشتر خود را ببر و در آن موضع پى كن كه ديگر باكى نيست تو را.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="شاهزاده آبی مرداد, post: 99446, member: 1221"] معجزه ديگر: روايت مىكند قاضى ابن شاذان از ابان [بن]تغلب، از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمودند كه: روزى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد كوفه به منبر تشريف داشتند-و مردم به اطراف آن حضرت بودند-و خطبه مىفرمودند ناگاه اژدهايى وارد مسجد شد كه آتش از دهان [او]بيرون مىآمد به سوى مردم، و مردم از وى دورى مىجستند. حضرت فرمود وسعت بدهيد او را تا بيايد. پس آمد تا نزديك منبر رسيد. خود را به قدم مبارك آن حضرت انداخت، و صورت خود را به قدم آن حضرت مىماليد و سه نفس كشيد و صوت خود را بلند كرد و حضرت قطع خطبه نفرمودند. پس جماعت سؤال كردند از حضرت سرّ اين امر را. حضرت فرمود اين مردى است از طايفۀ جن؛ مىگويد كه مردى از انصار كه اسمش جابر بن سميع است فرزند مرا در موضعى از كوفه كه اسم او جفان است كشته است بدون آنكه از پسر من به او اذيتى برسد و خون پسرش را مطالبه مىكرد. پس در آن حين از ميان مردم مردى بسيار بلند قامت از جاى برخاست و عرض كرد يا ولىّ اللّه منم آن كسى كه چند يوم قبل در مكان مزبور مارى كشتم كه بعد از كشتن، قدرت قرار، و تاب استقامت در آن موضع نداشتم و صداى ناله و افغان و فرياد از زمين و سوراخهايى شنيدم. پس خودم را به سرعت به جامع كوفه رسانيدم. الى الحال هفت شب است كه در اين مسجد به سر مىبرم. پس حضرت فرمود اشتر خود را ببر و در آن موضع پى كن كه ديگر باكى نيست تو را. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
دین و مذهب
داستانهای پیامبران و امامان
ماجرای خواندنی حضرت علی(ع) و اژدها!
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین