انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
متفرقه آموزش نویسندگی
طنز نویسی | معرفی یک کتاب طنز
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ARA.O.O" data-source="post: 51159" data-attributes="member: 300"><p>کتاب «لبخند غیرمجاز» دکتر اسماعیل امینی. چرا نام کتاب «لبخند غیرمجاز» است؟</p><p></p><p>آیا در این کتاب نوشتههایی هست که نمیتوان جای دیگری آنها را پیدا کرد؟ واقعاً مجاز نیست و کسی آنها را زیرسبیلی رد کرده است؟ پاسخ به این سؤال بستگی به این دارد که به دنبال چه نوع نوشتهای میگردید؟</p><p></p><p>وقتی موضوع کتاب نوشتههای طنز باشد و عنوان آن هم غیرمجاز داشته باشد آنوقت ممکن است فکر کنید از آن دستنوشتهها است که باید برویم گوشهای یواشکی بخوانیم و قاهقاه بخندیم و احتمالاً چیزهایی در این کتاب است که نمیشود با صدای بلند خواند؛ اما اینطور نیست.</p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>نمونههای کمیاب</strong></h2><p>این کتاب شامل نوشتههایی است که نمونۀ مشابه آن زیاد نیست اما نه به آن صورتی که ممکن است به ذهن عدۀ معدودی از کتابخواننماها برسد که آنها نیز به چشمبرهمزدنی دود میشوند میروند آسمان.</p><p></p><p>در این کتاب خبری از اخبار و مسائل داغ سیاسی و اجتماعی نیست؛ اما بهصورت غیرمستقیم به همۀ آن خبرها و مسائل داغ هم مربوط میشود. چطور است که نوشتهای به چیزی هم مربوط باشد هم نباشد؟</p><p></p><p>اسماعیل امینی در این کتاب به سراغ انسان میرود. او بهعنوان یک طنزپرداز اصیل نگران سرنوشت انسان است. برای همین، عادتها، رفتارها و آنچه به انسان مربوط است را هدف قرار میدهد. سادهلوحی، فریب، حرص و طمع، تشریفات اداری، دروغ و پنهانکاری، فراموشی، فقر، ناسپاسی، ریاکاری و سوءاستفاده از موقعیت و امکانات، عمدهی موضوعاتی است که امینی به سراغ آنها رفته است.</p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>بدون تاریخمصرف</strong></h2><p>«لبخند غیرمجاز» مجموعۀ ۳۶ داستان، داستانک پیوسته و حکایت طنز است که در ۱۲۶ صفحه، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.</p><p></p><p>امینی برخی از نوشتهها را قبلاً در مطبوعات منتشر کرده است و مابقی نوشتهها هم برای اولین بار است که منتشر میشوند. به خاطر نوع نگاه و موضوعاتی که اسماعیل امینی به سراغ آنها رفته با وجود آنکه بخشی از نوشتهها برای مطبوعات نوشتهشده اما درمجموع تاریخمصرف ندارد و حالا حالاها منقضی نخواهد شد.</p><p></p><p>«باغ پادشاه» و «قصاب و چوپان» دو داستانک مستقل این مجموعه هستند. کتاب چند داستانک پیوسته نیز دارد که در هرکدام موضوعی محور مشترک آنها میشود.</p><p></p><p> </p><p></p><p><img src="https://madresenevisandegi.com/wp-content/uploads/paper-wallpaper-3127-3327-hd-wallpapers.jpg" alt="داستان «یک نفر تلفن همراه داشت» «... یک نفر رفت به یک بانک بزرگ و گفت: «من یک وام بزرگ میخواهم.» رئیس بزرگ گفت: «وام بزرگ، طرحهای بزرگ، مدارک بزرگ و ضامنهای بزرگ میخواهد، داری؟ » آن یک نفر گفت: «ندارم، فقط یک تلفن همراه کوچک دارم. بفرمایید!» و گوشی را داد به رئیس بزرگ. گوشی زنگ زد، رئیس بزرگ با تلفن حرف زد، مکالمه تمام شد، وام آماده شد. آن یک نفر وام را گرفت و لبخند زد و رفت. رئیس بزرگ هم لبخند زد و کیفش را برداشت و رفت و دیگر به بانک بر نگشت. آن یک نفر هم دیگر به بانک بر نگشت. ... »" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>نقیضهها</strong></h2><p>بعضی از داستانها و حکایتها نقیضهای بر حکایتها، افسانهها و مثلهای نامآشنا هستند که «مرغابیها و لاکپشت»، «تصمیم کبری»، «حسنک کجایی»، «قالب پنیر» و … از این دستهاند.</p><p></p><p><strong>معمولاً در داستانهای حیوانات، نقش انسان به آن زبانبستهها داده میشود تا ضمن بیشتر شدن جذابیت روایت، نسبت دادن برخی ویژگیها و انجام بعضی کارها توسط حیوانات وضعیتی را به وجود بیاورد و مخاطب انسانی به خودش نگیرد و ضمن اینکه فکر میکند این مسائل که ربطی به وی – که انسان است – ندارد از آنها درس بگیرد.</strong></p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند</strong></h2><p>یکی از تکنیکهایی که امینی برای ساختن طنزهایش استفاده میکند این است که در قصهاش همهچیز آنگونه که باید باشد سر جایش قرار دارد یعنی کارمند، رئیس، اداره و خلاصه تمام اجزای داستان دارند عمل به تکلیف میکنند. کسی رشوه نمیگیرد، هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند، همهچیز با عقل و منطق و عدالت سازگار است و همین ماجرا در مقایسه با واقعیت، فضایی مضحک را به وجود میآورد.</p><p></p><p>چراکه در واقعیت بیرونی باید اینگونه باشد که امینی میگوید و البته عقل هم همین را میگوید اما اینگونه نیست. حالا چرا عدۀ انگشتشماری آدمنما به حرفهای اسماعیل امینی و عقل گوش نمیدهند خدا میداند و مسئول شمارش دودها.</p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>همینکه شلوارت پاره نیست</strong></h2><p>در این مجموعه قوت همه داستانها به یک اندازه نیست. برای نمونه نوشتۀ «همینکه شلوارت پاره نیست» به روایت خاطرهای از درز شلوار میپردازد که در مقابل مشکلات و رنجهایی که انسان امروز با آن روبرو است قرار میگیرد. این نوشته میتوانست کوتاهتر و درعینحال با تغییرات اندکی بهتر شود. تغییر عنوان نوشته به این خاطر که کلاً ماجرا را از همان ابتدا لو میدهد مناسب به نظر میرسد و درعینحال با تغییرات کوچکی میتوان به جذابیت روایت داستان افزود.</p><p></p><p>یا در داستان «گوسالۀ معمولی» تعلیق در داستان میتواند تا کلمات پایانی نیز ادامه داشته باشد و تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد که البته این نکات چیزی از ارزش این داستانها کم نمیکند.</p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>«جیکجیک مستون» و «روباه و خروس»</strong></h2><p>«جیکجیک مستون» و «روباه و خروس» را میتوان از بهترین داستانهای این مجموعه برشمرد. من از خواندن این دو داستان و دقیق شدن در آنها هیجانزده شدم.</p><p></p><p>«…</p><p></p><p>– البته این نظر لطف شماست؛ اما باید عرض کنم که ما جوانها به شیوۀ نسل جدید میخوانیم که شاید مورد پسند نسل گذشته نباشد. بههرحال اوضاع زمانه فرق کرده… .</p><p></p><p>مطابق معمول سگهای دهکده متوجه شدند و دستهجمعی به تعقیب روباه پرداختند. صدای پارس سگها و هیاهوی خروس درست شبیه ترانههایی بود که به قول خروس به شیوۀ نسل جدید اجرا میشوند.</p><p></p><p>خروس با خودش فکر کرد: «اگر این روباه دهان باز کند، من خلاص میشوم.» میخواست به روباه بگوید که به سگها بگو که من این خروس را از دهکدۀ شما نگرفتهام، اما بعد یادش آمد که دنیا در اثر گسترش ارتباطات شده است یک «دهکده جهانی» و دهکدهی دیگری وجود ندارد. خروس به اطراف نگاهی انداخت، به کوهستان رسیده بودند و صدای پارس سگها هم قطع شده بود. …»</p><p></p><p>(از داستان «روباه و خروس»)</p><p></p><p>آخر داستان «روباه و خروس» اتفاقاتی میافتد که فکرش را نمیتوانید بکنید. برای همین آخر آن را ننوشتم که مزهاش از بین نرود.</p><p></p><p> </p><p></p><h2><strong>کتابی که خودش کارگاه است</strong></h2><p>در میان انبوه کتابهایی که این روزها منتشر میشوند و نمیشوند، تعداد کتابهایی که واقعاً به یک دردی بخورد کم است. این کتاب از همان دسته کتابهای بهدردبخور است.</p><p></p><p>تنوع فرمها و شکلهای استفادهشده در این کتاب به همراه شیوه نگارش و نگاه درست و شوخیهای بهجا و شگردهای بهکاررفته در آثار بهنوعی برای علاقهمندان به طنز کارگاه طنزنویسی است. من که از خواندن این کتاب زیبا لذت بردم و خواندن آن را به شما نیز توصیه میکنم.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ARA.O.O, post: 51159, member: 300"] کتاب «لبخند غیرمجاز» دکتر اسماعیل امینی. چرا نام کتاب «لبخند غیرمجاز» است؟ آیا در این کتاب نوشتههایی هست که نمیتوان جای دیگری آنها را پیدا کرد؟ واقعاً مجاز نیست و کسی آنها را زیرسبیلی رد کرده است؟ پاسخ به این سؤال بستگی به این دارد که به دنبال چه نوع نوشتهای میگردید؟ وقتی موضوع کتاب نوشتههای طنز باشد و عنوان آن هم غیرمجاز داشته باشد آنوقت ممکن است فکر کنید از آن دستنوشتهها است که باید برویم گوشهای یواشکی بخوانیم و قاهقاه بخندیم و احتمالاً چیزهایی در این کتاب است که نمیشود با صدای بلند خواند؛ اما اینطور نیست. [HEADING=1][B]نمونههای کمیاب[/B][/HEADING] این کتاب شامل نوشتههایی است که نمونۀ مشابه آن زیاد نیست اما نه به آن صورتی که ممکن است به ذهن عدۀ معدودی از کتابخواننماها برسد که آنها نیز به چشمبرهمزدنی دود میشوند میروند آسمان. در این کتاب خبری از اخبار و مسائل داغ سیاسی و اجتماعی نیست؛ اما بهصورت غیرمستقیم به همۀ آن خبرها و مسائل داغ هم مربوط میشود. چطور است که نوشتهای به چیزی هم مربوط باشد هم نباشد؟ اسماعیل امینی در این کتاب به سراغ انسان میرود. او بهعنوان یک طنزپرداز اصیل نگران سرنوشت انسان است. برای همین، عادتها، رفتارها و آنچه به انسان مربوط است را هدف قرار میدهد. سادهلوحی، فریب، حرص و طمع، تشریفات اداری، دروغ و پنهانکاری، فراموشی، فقر، ناسپاسی، ریاکاری و سوءاستفاده از موقعیت و امکانات، عمدهی موضوعاتی است که امینی به سراغ آنها رفته است. [HEADING=1][B]بدون تاریخمصرف[/B][/HEADING] «لبخند غیرمجاز» مجموعۀ ۳۶ داستان، داستانک پیوسته و حکایت طنز است که در ۱۲۶ صفحه، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. امینی برخی از نوشتهها را قبلاً در مطبوعات منتشر کرده است و مابقی نوشتهها هم برای اولین بار است که منتشر میشوند. به خاطر نوع نگاه و موضوعاتی که اسماعیل امینی به سراغ آنها رفته با وجود آنکه بخشی از نوشتهها برای مطبوعات نوشتهشده اما درمجموع تاریخمصرف ندارد و حالا حالاها منقضی نخواهد شد. «باغ پادشاه» و «قصاب و چوپان» دو داستانک مستقل این مجموعه هستند. کتاب چند داستانک پیوسته نیز دارد که در هرکدام موضوعی محور مشترک آنها میشود. [IMG alt="داستان «یک نفر تلفن همراه داشت» «... یک نفر رفت به یک بانک بزرگ و گفت: «من یک وام بزرگ میخواهم.» رئیس بزرگ گفت: «وام بزرگ، طرحهای بزرگ، مدارک بزرگ و ضامنهای بزرگ میخواهد، داری؟ » آن یک نفر گفت: «ندارم، فقط یک تلفن همراه کوچک دارم. بفرمایید!» و گوشی را داد به رئیس بزرگ. گوشی زنگ زد، رئیس بزرگ با تلفن حرف زد، مکالمه تمام شد، وام آماده شد. آن یک نفر وام را گرفت و لبخند زد و رفت. رئیس بزرگ هم لبخند زد و کیفش را برداشت و رفت و دیگر به بانک بر نگشت. آن یک نفر هم دیگر به بانک بر نگشت. ... »"]https://madresenevisandegi.com/wp-content/uploads/paper-wallpaper-3127-3327-hd-wallpapers.jpg[/IMG] [HEADING=1][B]نقیضهها[/B][/HEADING] بعضی از داستانها و حکایتها نقیضهای بر حکایتها، افسانهها و مثلهای نامآشنا هستند که «مرغابیها و لاکپشت»، «تصمیم کبری»، «حسنک کجایی»، «قالب پنیر» و … از این دستهاند. [B]معمولاً در داستانهای حیوانات، نقش انسان به آن زبانبستهها داده میشود تا ضمن بیشتر شدن جذابیت روایت، نسبت دادن برخی ویژگیها و انجام بعضی کارها توسط حیوانات وضعیتی را به وجود بیاورد و مخاطب انسانی به خودش نگیرد و ضمن اینکه فکر میکند این مسائل که ربطی به وی – که انسان است – ندارد از آنها درس بگیرد.[/B] [HEADING=1][B]هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند[/B][/HEADING] یکی از تکنیکهایی که امینی برای ساختن طنزهایش استفاده میکند این است که در قصهاش همهچیز آنگونه که باید باشد سر جایش قرار دارد یعنی کارمند، رئیس، اداره و خلاصه تمام اجزای داستان دارند عمل به تکلیف میکنند. کسی رشوه نمیگیرد، هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند، همهچیز با عقل و منطق و عدالت سازگار است و همین ماجرا در مقایسه با واقعیت، فضایی مضحک را به وجود میآورد. چراکه در واقعیت بیرونی باید اینگونه باشد که امینی میگوید و البته عقل هم همین را میگوید اما اینگونه نیست. حالا چرا عدۀ انگشتشماری آدمنما به حرفهای اسماعیل امینی و عقل گوش نمیدهند خدا میداند و مسئول شمارش دودها. [HEADING=1][B]همینکه شلوارت پاره نیست[/B][/HEADING] در این مجموعه قوت همه داستانها به یک اندازه نیست. برای نمونه نوشتۀ «همینکه شلوارت پاره نیست» به روایت خاطرهای از درز شلوار میپردازد که در مقابل مشکلات و رنجهایی که انسان امروز با آن روبرو است قرار میگیرد. این نوشته میتوانست کوتاهتر و درعینحال با تغییرات اندکی بهتر شود. تغییر عنوان نوشته به این خاطر که کلاً ماجرا را از همان ابتدا لو میدهد مناسب به نظر میرسد و درعینحال با تغییرات کوچکی میتوان به جذابیت روایت داستان افزود. یا در داستان «گوسالۀ معمولی» تعلیق در داستان میتواند تا کلمات پایانی نیز ادامه داشته باشد و تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد که البته این نکات چیزی از ارزش این داستانها کم نمیکند. [HEADING=1][B]«جیکجیک مستون» و «روباه و خروس»[/B][/HEADING] «جیکجیک مستون» و «روباه و خروس» را میتوان از بهترین داستانهای این مجموعه برشمرد. من از خواندن این دو داستان و دقیق شدن در آنها هیجانزده شدم. «… – البته این نظر لطف شماست؛ اما باید عرض کنم که ما جوانها به شیوۀ نسل جدید میخوانیم که شاید مورد پسند نسل گذشته نباشد. بههرحال اوضاع زمانه فرق کرده… . مطابق معمول سگهای دهکده متوجه شدند و دستهجمعی به تعقیب روباه پرداختند. صدای پارس سگها و هیاهوی خروس درست شبیه ترانههایی بود که به قول خروس به شیوۀ نسل جدید اجرا میشوند. خروس با خودش فکر کرد: «اگر این روباه دهان باز کند، من خلاص میشوم.» میخواست به روباه بگوید که به سگها بگو که من این خروس را از دهکدۀ شما نگرفتهام، اما بعد یادش آمد که دنیا در اثر گسترش ارتباطات شده است یک «دهکده جهانی» و دهکدهی دیگری وجود ندارد. خروس به اطراف نگاهی انداخت، به کوهستان رسیده بودند و صدای پارس سگها هم قطع شده بود. …» (از داستان «روباه و خروس») آخر داستان «روباه و خروس» اتفاقاتی میافتد که فکرش را نمیتوانید بکنید. برای همین آخر آن را ننوشتم که مزهاش از بین نرود. [HEADING=1][B]کتابی که خودش کارگاه است[/B][/HEADING] در میان انبوه کتابهایی که این روزها منتشر میشوند و نمیشوند، تعداد کتابهایی که واقعاً به یک دردی بخورد کم است. این کتاب از همان دسته کتابهای بهدردبخور است. تنوع فرمها و شکلهای استفادهشده در این کتاب به همراه شیوه نگارش و نگاه درست و شوخیهای بهجا و شگردهای بهکاررفته در آثار بهنوعی برای علاقهمندان به طنز کارگاه طنزنویسی است. من که از خواندن این کتاب زیبا لذت بردم و خواندن آن را به شما نیز توصیه میکنم. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
آموزش
آموزش نویسندگی
متفرقه آموزش نویسندگی
طنز نویسی | معرفی یک کتاب طنز
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین