- شناسه کاربر
- 1784
- تاریخ ثبتنام
- 2022-02-20
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 138
- نوشتهها
- 674
- راهحلها
- 2
- پسندها
- 4,627
- امتیازها
- 443
- سن
- 18
- محل سکونت
- سرزمین رویاها
وقتی در فضای کسب و کار از مدیریت منابع انسانی حرف میزنیم، نخستین مفهومی که با آن درگیر میشویم «شغل» است.
رابطهای که یک شرکت، کسبوکار یا سازمان را به اعضای خود وصل میکند «شغل» است و تقریباً هیچکس حاضر نیست بدون عنوان شغلی مشخص با یک مجموعه کار کند. چون با مشخص شدن شغل و عنوان شغلی، تعهدات فرد به یک مجموعه و متقابلاً تعهدات آن مجموعه به فرد شفافتر میشود.
بخش بزرگی از اصطلاحات تخصصی مدیریت منابع انسانی هم به نوعی با واژهی شغل ساخته شدهاند: «موقعیت شغلی، فرصت شغلی، رضایت شغلی، عملکرد شغلی، شرایط احراز شغل، مسیر شغلی و …»
پس اگر قرار است به عنوان کارشناس یا مدیر منابع انسانی فعالیت کنید، باید پیش از هر چیز مفهوم شغل را بشناسید و با ماهیت شغل آشنا باشید. همهی مباحث و اصطلاحاتی که در مدیریت منابع انسانی مطرح میشوند، فقط زمانی معنا پیدا میکنند که ابتدا تعریف شغل برای شما شفاف شده باشد.
یک موسسهی آموزش زبان را در نظر بگیرید که بیست معلم زبان را استخدام کرده و به کمک آنها دورههای آموزش زبان را برگزار میکند. این موسسه یک مدیر، یک حسابدار، دو منشی و یک مسئول نظافت و خدمات هم دارد.
به فرض اینکه همهی این معلمها وظیفهی یکسانی بر عهده داشته باشند و کلاسهای مشابهی برگزار کنند میتوان گفت در این موسسه پنج شغل وجود دارد: «مدیر، حسابدار، معلم، منشی و نظافتچی.»
اما این موسسه بیستوچهار موقعیت شغلی ایجاد کرده است.
اگر به این مثال توجه کنید، تفاوت شغل و موقعیت شغلی برایتان بسیار شفاف خواهد شد. شغل یعنی مجموعهای از کارها و فعالیتها و وظایف و مسئولیتهای مشخص که ما برای آن یک عنوان انتخاب میکنیم: حسابدار، دندانپزشک، ویزیتور، تکنیسین جوشکاری، ویرایشگر صدا، تولیدکننده محتوا، بهیار، متصدی امور مالی، تایپیست، انباردار، مدیر فروش و مانند اینها.
اما برای هر شغل در یک سازمان ممکن است چند موقعیت شغلی وجود داشته باشد.
پس مثلاً ممکن است شما شغل ویزیتور را در واحد فروش تعریف کرده و پنج نفر را برای شغل ویزیتوری استخدام کنید. در این حالت شما، پنج «موقعیت شغلی» در واحد فروش دارید که همهی آنها به «شغل ویزیتوری» اختصاص دارند.
البته در ردههای بالاتر معمولاً تعدد موقعیت شغلی بر یک شغل مشخص کمتر میشود. مثلاً شغل مدیرعامل، اغلب صرفاً یک موقعیت شغلی ایجاد میکند و نه بیشتر.
پس مثلاً اگر فردی میخواهد به کشوری دیگر مهاجرت کند، قاعدتاً به دنبال این نیست که در آن کشور چند موقعیت شغلی وجود دارد. بلکه سوالش این است که «آیا فرصتهای شغلی به اندازهی کافی در کشور مقصد وجود دارد؟»
یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم: «آیا در کشور مقصد، فرصتهای شغلی مناسب برای مهاجران وجود دارد؟»
با توجه به این توضیح، مدیرعاملی که با افتخار در مصاحبهی تلویزیونی میگوید: «افتخار ما ایجاد فرصتهای شغلی است» حرف نادرستی زده است. قاعدتاً تمام آن فرصتهای شغلی پس از استخدام افراد مناسب از بین رفتهاند و آنچه باقی مانده، موقعیتهای شغلی است.
مدیر چنین مجموعهای میتواند به یکی از موارد زیر افتخار کند:
اصطلاح پُست (Post) در زبان فارسی رایج است و آن را در مصاحبهها و سخنرانیها زیاد میشنویم و میخوانیم. این اصطلاح به یک جایگاه در چارت سازمانی اشاره دارد؛ جایگاهی که میتوان یک فرد را به آن منصوب کرد.
در زبان عامه رایج است که اصطلاح پست را برای مقامهای میانی و ارشد در سازمانهای بزرگ و نیز بدنهی دولت و حاکمیت به کار میبرند.
مثلاً میگویند: «من به دنبال پست و مقام نیستم و صرفاً برای خدمت آمدهام [و حاضرم هر کاری – اخلاقی یا غیراخلاقی و بر علیه شما – انجام دهم تا در این پست قرار بگیرم و به شما خدمت کنم.]»
مهم است به خاطر داشته باشیم که پست از یک جایگاه حرف میزند و نه الزاماً از یک فعالیت معنادار و مفید اقتصادی. مثلاً ممکن است مدیر یک سازمان به خاطر علاقهای که به یکی از دوستان یا بستگانش دارد، یک جایگاه (پست) به چارت سازمانی اضافه کند و او را در آنجا قرار دهد (مشاور مدیرعامل در امور توسعهی فضایی برای شرکتی که در زمینهی دامداری فعالیت میکند).
پیشنهاد ما این است که به عنوان یک مدیر در کسب و کار، از اصطلاحات دقیقتر (شغل، موقعیت شغلی و فرصت شغلی) استفاده کنید تا مخاطب بدون سوگیری و تکیه بر خاطرات و برداشتهای قبلی، حرف شما را درک کند.
رابطهای که یک شرکت، کسبوکار یا سازمان را به اعضای خود وصل میکند «شغل» است و تقریباً هیچکس حاضر نیست بدون عنوان شغلی مشخص با یک مجموعه کار کند. چون با مشخص شدن شغل و عنوان شغلی، تعهدات فرد به یک مجموعه و متقابلاً تعهدات آن مجموعه به فرد شفافتر میشود.
بخش بزرگی از اصطلاحات تخصصی مدیریت منابع انسانی هم به نوعی با واژهی شغل ساخته شدهاند: «موقعیت شغلی، فرصت شغلی، رضایت شغلی، عملکرد شغلی، شرایط احراز شغل، مسیر شغلی و …»
پس اگر قرار است به عنوان کارشناس یا مدیر منابع انسانی فعالیت کنید، باید پیش از هر چیز مفهوم شغل را بشناسید و با ماهیت شغل آشنا باشید. همهی مباحث و اصطلاحاتی که در مدیریت منابع انسانی مطرح میشوند، فقط زمانی معنا پیدا میکنند که ابتدا تعریف شغل برای شما شفاف شده باشد.
شغل با موقعیت شغلی چه تفاوتی دارد؟
تفاوت شغل (Job) و موقعیت شغلی (Position) را میتوان با یک مثال ساده توضیح داد:یک موسسهی آموزش زبان را در نظر بگیرید که بیست معلم زبان را استخدام کرده و به کمک آنها دورههای آموزش زبان را برگزار میکند. این موسسه یک مدیر، یک حسابدار، دو منشی و یک مسئول نظافت و خدمات هم دارد.
به فرض اینکه همهی این معلمها وظیفهی یکسانی بر عهده داشته باشند و کلاسهای مشابهی برگزار کنند میتوان گفت در این موسسه پنج شغل وجود دارد: «مدیر، حسابدار، معلم، منشی و نظافتچی.»
اما این موسسه بیستوچهار موقعیت شغلی ایجاد کرده است.
اگر به این مثال توجه کنید، تفاوت شغل و موقعیت شغلی برایتان بسیار شفاف خواهد شد. شغل یعنی مجموعهای از کارها و فعالیتها و وظایف و مسئولیتهای مشخص که ما برای آن یک عنوان انتخاب میکنیم: حسابدار، دندانپزشک، ویزیتور، تکنیسین جوشکاری، ویرایشگر صدا، تولیدکننده محتوا، بهیار، متصدی امور مالی، تایپیست، انباردار، مدیر فروش و مانند اینها.
اما برای هر شغل در یک سازمان ممکن است چند موقعیت شغلی وجود داشته باشد.
پس مثلاً ممکن است شما شغل ویزیتور را در واحد فروش تعریف کرده و پنج نفر را برای شغل ویزیتوری استخدام کنید. در این حالت شما، پنج «موقعیت شغلی» در واحد فروش دارید که همهی آنها به «شغل ویزیتوری» اختصاص دارند.
البته در ردههای بالاتر معمولاً تعدد موقعیت شغلی بر یک شغل مشخص کمتر میشود. مثلاً شغل مدیرعامل، اغلب صرفاً یک موقعیت شغلی ایجاد میکند و نه بیشتر.
منظور از فرصت شغلی چیست؟
فرصت شغلی یا Job Opportunity یعنی یک موقعیت شغلی که هنوز فرد مناسبی برای آن یافته و استخدام نشده است. وقتی فردی یک مجموعه را ترک میکند و یا اینکه یک موقعیت شغلی جدید تعریف میشود، میتوان گفت یک فرصت شغلی به وجود آمده است.پس مثلاً اگر فردی میخواهد به کشوری دیگر مهاجرت کند، قاعدتاً به دنبال این نیست که در آن کشور چند موقعیت شغلی وجود دارد. بلکه سوالش این است که «آیا فرصتهای شغلی به اندازهی کافی در کشور مقصد وجود دارد؟»
یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم: «آیا در کشور مقصد، فرصتهای شغلی مناسب برای مهاجران وجود دارد؟»
با توجه به این توضیح، مدیرعاملی که با افتخار در مصاحبهی تلویزیونی میگوید: «افتخار ما ایجاد فرصتهای شغلی است» حرف نادرستی زده است. قاعدتاً تمام آن فرصتهای شغلی پس از استخدام افراد مناسب از بین رفتهاند و آنچه باقی مانده، موقعیتهای شغلی است.
مدیر چنین مجموعهای میتواند به یکی از موارد زیر افتخار کند:
- ما «شغلها»یی ایجاد کردیم که پیش از این در کشور وجود نداشت (مثلاً در مورد تاکسیهای اینترنتی).
- ما «موقعیتهای شغلی» فراوانی ایجاد کردیم و باعث شدیم نرخ بیکاری در شهر (یا استان یا کشور) کاهش پیدا کند.
منظور از پست چیست؟
حالا که در بحث مدیریت منابع انسانی به تعریف شغل پرداختهایم، بد نیست به اصطلاح دیگری هم که تقریباً در همین فضا به کار میرود اشاره کنیم.اصطلاح پُست (Post) در زبان فارسی رایج است و آن را در مصاحبهها و سخنرانیها زیاد میشنویم و میخوانیم. این اصطلاح به یک جایگاه در چارت سازمانی اشاره دارد؛ جایگاهی که میتوان یک فرد را به آن منصوب کرد.
در زبان عامه رایج است که اصطلاح پست را برای مقامهای میانی و ارشد در سازمانهای بزرگ و نیز بدنهی دولت و حاکمیت به کار میبرند.
مثلاً میگویند: «من به دنبال پست و مقام نیستم و صرفاً برای خدمت آمدهام [و حاضرم هر کاری – اخلاقی یا غیراخلاقی و بر علیه شما – انجام دهم تا در این پست قرار بگیرم و به شما خدمت کنم.]»
مهم است به خاطر داشته باشیم که پست از یک جایگاه حرف میزند و نه الزاماً از یک فعالیت معنادار و مفید اقتصادی. مثلاً ممکن است مدیر یک سازمان به خاطر علاقهای که به یکی از دوستان یا بستگانش دارد، یک جایگاه (پست) به چارت سازمانی اضافه کند و او را در آنجا قرار دهد (مشاور مدیرعامل در امور توسعهی فضایی برای شرکتی که در زمینهی دامداری فعالیت میکند).
پیشنهاد ما این است که به عنوان یک مدیر در کسب و کار، از اصطلاحات دقیقتر (شغل، موقعیت شغلی و فرصت شغلی) استفاده کنید تا مخاطب بدون سوگیری و تکیه بر خاطرات و برداشتهای قبلی، حرف شما را درک کند.
نام موضوع : شغل چیست؟
دسته : مشاغل متفرقه